در این جلسه زهرا نجفی و علیرضا ببری (دختر و داماد نجفی)، آقازاده (رانندهنجفی) و مسعود استاد( برادر مقتول) و معصومه رشیدیان خبرنگار انصاف نیوز به عنوان مطلع حضور داشتند.
این جلسه با صحبت های قاضی محمدرضا محمدی کشکولی، رئیس دادگاه آغاز شد که اعلام کرد: « پرونده مذکور پرونده قتل خانوادگی است و ممکن است در آینده در جامعه باز هم اتفاق بیفتد. از رسانه ها انتظار می رود در چارچوب موازین قانونی به انتشار اخبار بپردازند و ازپرداختن به مسائل حاشیه ای پرهیز کنند. در این پرونده که موجب تشویش اذهان عمومی شد، بیشک دخالت برخلاف موازین قانونی رسانه ها هم بیتأثیر نبود.»
موافقت رئیس قوه قضائیه با انتشار گزارش دادگاه
رئیس شعبه نهم دادگاه کیفری یک تهران افزود: «به موجب تبصره ۲ ماده ۳۵۳ قانون آئین دادرسی کیفری انتشار جریان رسیدگی به گزارش پرونده در محاکمات علنی که متضمن بیان مشخصات شاکی و متهم است؛ به درخواست دادستان کل کشور و موافقت رئیس قوه قضائیه با این درخواست امکانپذیر است که در این پرونده این مهم انجام و رئیس قوه قضائیه با درخواست دادستان کل کشور مبنی بر انتشار جریان رسیدگی پرونده موافقت کرده است.»
تلاش برخی دستگاههای اجرایی برای دخالت در پرونده نجفی
رئیس شعبه نهم دادگاه کیفری یک استان تهران گفت: متأسفانه در این پرونده برخی دستگاههای اجرایی سعی کردند در امور قضائی دخالت کنند و باعث تشویش اذهان عمومی شدند.
کشکولی در ادامه به نماینده دادستان، اولیای دم، وکلای اولیای دم، متهم و وکلای وی تذکر داد که اخلاق را رعایت کنند و مطالبی بر خلاف حقیقت بیان نکنند.
اسامی مطلعان حاضر در جلسه محاکمه محمدعلی نجفی
در این جلسه زهرا نجفی و علیرضا بربری و آقازاده و مسعود استاد و معصومه رشیدیان خبرنگار انصافنیوز به عنوان مطلع در جلسه حاضرند و اولیایدم در جلسه حضور پیدا نکردند (البته مسعود استاد برادر مرحومه استاد در دادگاه حاضر است) و حاضر خواهند شد. در این جلسه بالشتی که در جریان ارتکاب جرم نجفی از اتاق خواب برداشته بود و به سمت مقتوله پرتاب کرده بود روی میز نماینده دادستان قرار دارد.
مشروح اولین جلسه محاکمه محمدعلی نجفی
نماینده دادستان و سرپرست دادسرای امور جنایی: دوربینهای مداربسته نشان میداد ساعت 11:43 روز قتل آقای نجفی کیف کوچکی در دست دارد و در حال خروج از ساختمان است، قبل از خروج وی راننده وی آقای فرهاد آقازاده به در واحد منزل آقای نجفی مراجعه و دو عدد کیف را خارج کرد.
فرهاد (راننده آقای نجفی) در اظهارات خود میگوید ساعت 9:26 همان روز (روز وقوع قتل) دکتر نجفی تماس گرفت و گفت به آدرس بروم که من ابتدا به پارکینگ ساختمان مذکور رفتم و پس از 3 بار تماس با آقای نجفی، جوابی نگرفتم، سپس به مقابل واحد رفتم، زنگ زدم که دکتر در را باز کرد و با دادن دو کیف به من، گفت: کیفها را نزد دخترش زهرا ببرم و از من خواست پایین ساختمان بایستم تا با من تماس بگیرد، ساعت 10:14 آقای نجفی تماس گرفت و گفت کیف قهوهای را بیاور، کیف را به او دادم و مجدا به من بازگرداند که من کیفها را نزد دختر آقای نجفی بردم، نامهای داخل آنها بود، سپس همراه با دختر آقای نجفی به منزل آنها بازگشتیم که پسر میترا به هویت مهیار 16 ساله از پشت سر همراه ما وارد خانه شد، در اتاقها را باز کردیم که در نهایت با جسد میترا مواجه شدیم، مهیار گفت بابا مادرم را کشته که ساعت 12:28 با 110 تماس گرفتیم.
فرهاد آقازاده (راننده آقای نجفی میگوید) آقای نجفی را در همان ابتدا با شلوارکی خونین و پایی زخمی دیده است.
اظهارات پسر میترا استاد و دختر نجفی از روز قتل/ نجفی تقاضای عفو کرد
قاضی محمد شهریاری، نماینده دادستان و سرپرست دادسرای امور جنایی: مهیار صفری، پسر 16 ساله میترا استاد در تحقیقات به عمل آمده میگوید: در ساعت 12:20 تا 12:30 مورخ 7 خرداد 98 به داخل منزل مادرم برای گرفتن پول آژانس مراجعه کردم دیدم دو نفر غریبه (راننده و داماد آقای نجفی) همراه با دختر وی مقابل در هستند، پس از ورود به منزل با پیکر خونین مادرم مواجه شدم، فکر نمیکردم مرده باشد از دختر آقای نجفی خواستم با اورژانس تماس بگیرد و هر چه با نجفی تماس میگرفتم تلفن همراهش خاموش بود، نجفی از شب گذشته در آپارتمان بود، صبح حدودا ساعت 9 میخواستم از خانه خارج شوم که آقای نجفی داخل خانه بود، آقای نجفی با مادرم درگیری لفظی و بدنی داشت و گفته بود در خانه اسلحه ندارد.
زهرا نجفی در تحقیقات میگوید «آقای آقازاده (راننده بابا ) آمد، دو عدد کیف همراه داشت گفت میخواهد به سمت منزل آقای نجفی برود که من و همسرم نیز با وی رفتیم، پشت در آپارتمان بودیم که از راننده خواستم چند بار در بزند، در نهایت با کلید در را باز کردیم که پسر خانم استاد نیز رسید، به اتاق خواب و سمت سرویس بهداشتی رفتیم که دیدیم حمام پر از خون است به بدن خانم استاد دست زدم که بدن وی سرد بود.»
در نوشتهها آمده بود «مطالب را به مختصر مینویسم، البته دوست ندارم برخی از این مسائل در سطح عمومی پخش شود، میترا استاد اردیبهشت 96 به دیدن من آمد، آن موقع خیلی محجبه و با چادر و روسری بود، پس از مدتی تقاضای دیدار خصوصی از من کرد که آن دیدار منجر به آمدن احساس علاقه بین طرفین شد، میترا میگفت مطلقه و مسلمان است اما مشخص شد که قبل از مسلمان شدن با فردی رابطه داشته، بعد با دیپلماتی آشنا و مسلمان شد، چند بار با افراد مختلف عقد کرده بود، در نهایت با بافتن دروغهایی در تیرماه به عقد موقت من درآمد که خیلی اشتباه کردم.»
در این حین قاضی محمدی کشکولی به نماینده دادستان بابت ارائه برخی مسائل در دادگاه تذکر داد و گفت: برخی از مسائل باید در دادگاه غیرعلنی مطرح شود.
داخل نامه آمده بود «مشکلات بیشتر میشد، میترا توهین میکرد و تهمت میزد، این مسائل مرا به اینجا رساند که وی ممهورالدم است که چنین کاری کردم و تقاضای عفو دارم.»
صحنه جرم به روایت دختر محمدعلی نجفی
در ادامه این جلسه زهرا نجفی با حضور در جایگاه، گفت: بنده فرزند آقای محمدعلی نجفی هستم. شهادت میدهم و قسم میخورم جز واقعیت چیزی نگویم. در ۷ خرداد آقای آقازاده (راننده نجفی) به منزل ما آمد و دو کیف دستی به من داد. در یکی از آنان نامهای از پدرم که شامل سه صفحه بود مشاهده کردم و به دلیل اینکه پدرم در آن نامه از مردم ایران و فامیل و خانواده عذرخواهی کرده بود ترسیدم. نگران شدم و با همسرم تماس گرفتم. حدود ساعت ۱۲ تا ۱۲ و نیم به برج آرمیتا محل زندگی پدرم رسیدیم. چند بار آقای آقازاده زنگ زد ولی کسی جواب نداد و بعد با کلید در را باز گردیم و قبل از ورود آقای آقازاده باز هم همسر و پدرم را صدا زدند ولی صدایی نشنیدیم و هیچکس در را باز نکرد و ما نهایتاً ما وارد شدیم. آقای آقازاده اولین نفری بودند که جسد را مشاهده کردند. بعد همسرم رفت و سپس من جسد را مشاهده کردم و در این زمان پسر خانم استاد رسید که من از همسرم خواستم او را به بیرون ببرد تا این صحنه را نبیند و سپس آقای آقازاده سمت اتاق خواب رفتند و در را باز کردند و یک دفعه گفتند یا ابوالفضل. همسرم علیرضا ببری پشت سرشان رفتند و با جسد مرحومه روبرو شدند و شوکه شدیم و به بدن میترا استاد دست زدند که سرد بود.
زهرا نجفی ادامه داد: من بر اساس نامهای که در آن نوشته شده بود انا لله و انا الیه راجعون. نگران شدم و فکر کردم میخواهد خودش را بکشد و بیشتر به خاطر این دلیل رفتم. زمانی که همسرم به اورژانس زنگ زدند متوجه نشده بود که خانم استاد تیرخورده و گفتند که حالشان بد شده. اورژانس از او خواست که مرحومه را بخواباند و بعدش من عکس گرفتم که این خانم به حالت نشسته در وان افتاده بود. حتماً صدای ضبط شده ما خواهد بود. خود اورژانس مکالمهها را ضبط میکند.
زهرا نجفی افزود: من یک عکس گرفتم و وقتی وارد شدم دیدم که مرحومه خون آلود هست و اول متوجه نشدم که او تیرخورده و وقتی که به درخواست اورژانس همسرم شروع به ماساژ خانم استاد کردیم دیدم سینه او جای گردی سوراخ است و دیدم دو تا تیر آنجا افتاده و متوجه شدم که خانم استاد تیرخورده و به همسرم گفتم ماساژ ندهد.
وی افزود: آقای آقازاده اولین نفر بود که جسد را دید و غیر از من و همسرم کسی آنجا نبود. البته پسر مرحومه استاد از سمت اتاق دودیدند و شاید یک لحظه آن را دیده باشد. خون کف حمام و داخل وان بود ولی خون خشک شده بود. چون اورژانس به ما گفت که خون خشک است. جسد برهنه و یک حوله سفید رویش بود.
قاضی از زهرا نجفی پرسید در عکس، بالش روی جسد افتاده است دلیلش چیست؟ که او گفت: بالشت روی جسد نبود. کف حمام بود و بدنشان خشک بود. وقتی من دست زدم دیدم خانم استاد سرد است.
قاضی از زهرا نجفی خواست با توجه به اینکه صحنه بهم خورده است صحنه جرم را تشریح کند که زهرا نجفی گفت: جسد به حالتی بود که دست سمت راستش مشت شده و پای راستش از وان بیرون و گردنش خمیده به سمت چپ بود و حالت نشسته بود و معلوم بود که در وان افتاده است.
نجفی: در قم میخواستم اسلحه را در کیف به امانتداری حرم بدهم
▪️در کیفرخواست محمدعلی نجفی، متهمبه قتل میترا استاد آمده: «نجفی درتحقیقها گفته فرزند میترا به مدرسه رفت و او شروع به فحشدادن کرد.
لباساش را درآورد و رفت به حمام.
اسلحه سازمانی که مسلح بود و یک بالش را برداشتم تا سلاح دیده نشود. میتر جلوی وان بود. اسلحه را نشان دادم، ترسید.
یک دست را روی شانهام گذاشت و گفت علی غلط کردم. یک تیر نشانه رفت و چند تیر زده شد. تیر آخر به قلبش خورد و در وان افتاد.
با خودم کلنجار میرفتم که خودکشی کنم یا نه. دو یادداشت نوشتم و به اتوبوسرانی بیهقی رفتم و روانه قم شدم و حتی آنجا یکی مرا شناخت.»
▪️نجفی در اعترافاتاش نوشته «به قم رفتم و کیفی که در آن اسلحه بود به امانتداری بردم اما مرا شناختند و گفتند میتوانی به داخل ببری.
▫️آنجا خواستند با من عکس بگیرند و تسلیت هم گفتند. فهمیدم همه از ماجرا باخبر شدهاند. با یک سواری به ترمینال جنوب رفتم و سپس به اداره پلیس رفتم.»
وکیل نجفی: مذاکرهای با خانواده میترا استاد نداشتیم
گودرزی، یکی از وکلای محمدعلی نجفی گفت: مذاکرهای با خانواده مقتول رسما نداشتیم ولی تقاضا کردیم و امیدواریم پاسخ مثبت بدهند.
وی ادامه داد: نقایص دیگری وجود دارد که امیدواریم در جلسات بعدی مطرح کنیم تا رفع و دادرسی در محیط ارامی انجام شود.
قاضی کشکولی رئیس دادگاه، حدود ساعت ۱۲ ظهر، پایان اولین جلسه رسیدگی را اعلام کرد و گفت که جلسه بعدی رسیدگی به این پرونده، ساعت ۹ صبح روز چهارشنبه خواهد بود.