فاطمه سیرجانی - «زمانی این محله برای خودش برو بیایی داشت. از چهارراه برق تا چهارراه مجلسی همه مغازهها پررونق، کسبوکار میکردند و زندگی در این محله جریان داشت، اما الان نگاه کنید، خیابانی متروک که از هر 10 مغازه،در 8مغازه بسته است و خاک میخورد.»
اینها گوشهای از درد دل یکی از کسبه حدفاصل چهارراه مجلسی تا چهارراه برق است. او با بیان اینکه حدود 7سال است خط بیآرتی در خیابان طبرسیشمالی راهاندازی شده است، میگوید: اول ماه رمضان سال91 بود که کارهای اولیه راهاندازی این خطوط آغاز شد و عید فطر به بهرهبرداری رسید؛ درحالیکه باید قبل از اجرای طرح، کارهای زیرساختی در این خیابان انجام میشد؛ از جمله تملک املاک و تعریض خیابان، احداث مسیر زیرگذر برای عابران پیادهای که قصد رفتن به حرم را دارند و... اما متأسفانه بیآنکه این اقدامات صورت بگیرد، ایستگاه راهاندازی شد و بیآرتی کلید خورد.
امیرمقدم که ملک پدریاش بیش از 60سال در این خیابان است و خودش بنگاه معاملات املاک دارد، میگوید: تنها چیزی که در اجرای پروژه بیآرتی طبرسی لحاظ نشد، رضایت کسبهای بود که در 2 طرف این خیابان مغازه داشتند. درواقع با این اقدام، کل کاسبیها در این محدوده فلج شد و بهطور کل از رونق افتاد.
او که بارها بهعنوان نماینده کسبه، پیگیر بازگردانده شدن وضعیت خیابان طبرسی به شکل سابق بوده است، ادامه میدهد: در دوره قبل بارها با شهردار سابق مشهد نشست داشتیم. در آخرین جلسه پژمانفر، نماینده مجلس هم در کنار ما بود. مرتضوی در آن نشست قول داد که با باز شدن مترو، این خطوط بیآرتی جمعآوری شود و خیابان به حالت سابق برگردد، اما مترو هم حدود 2 سال قبل به بهرهبرداری رسید و باز ما ماندیم و وعدههایی که عملی نشد. بعد هم که دوره شورا و شهردار قبلی به سرآمد، تمام تلاشها بینتیجه ماند.
آستانهتحملی که بهسرآمده است
گازانی، یکی دیگر از کسبه که بیش از 25 سال در راسته بولوار طبرسی مغازه دارد، نیز در همین خصوص میگوید: از روزی که خطوط بیآرتی اینجا راهاندازی شد، کاسبها، به بیچارگی افتادند. این محله که یک روز برای خودش آمدوشدی داشت، روزبهروز خلوتتر شد و طوری از رونق افتاد که بیشتر بازاریهای اینجا مغازهها را گذاشتند و رفتند.
وی میگوید: زمانی در این مغازه ساعتفروشی من، 10تا مشتری بهصف بودند تا جوابشان را بدهم، اما سالهاست که فقط از سر ناچاری درِ مغازه را باز میکنم. آنقدر روزها میآید و میرود و کسی درِ مغازه را باز نمیکند که خسته میشوم از این همه بیکاری و علافی!
گازانی ادامه میدهد: اعتراضها و رفتوآمد کسبه به فرمانداری، شهرداری، استانداری و... جوابی نداد و خیلی از کسبه از سر ناامیدی به مرور در این سالها گذاشتند و رفتند.
او به ماجرای مرگ رهگذری اشاره میکند که 2 سال قبل اتفاق افتاد و درگیری و تخریبهایی به دنبال داشت: 2 سال قبل اتوبوس بیآرتی به خانمی برخورد کرد و آن بنده خدا درجا فوت کرد. کسبه، عصبانی از این اتفاق ریختند و شروع کردند به کندن نردههای 2 طرف ایستگاه بیآرتی. آن شب غائله ختمبهخیر شد، اما فردای آن روز یکی از مسئولان برای پیگیری ماجرا آمده بود و به ایشان گفته شد که کسبه این محله از شرایط موجود ناراضی هستند و تنها دلیل قرار گرفتن در شرایط نابسامان بازار را وجود این بیآرتی میدانند و حرفشان هم به جایی نمیرسد و تحملی برایشان نمانده است تا در چنین وضعیتی که قرار میگیرند، صبوری کنند؛ چراکه سرمنشأ تمام بدبختیها و از رونق افتادن کاسبی امروزشان را بیآرتی میدانند.
روز سیاه کسبه طبرسیشمالی
با سبزواری در ابزارفروشی کوچکش به گفتوگو مینشینم. میگوید: دیگر نوشتن هم فایدهای ندارد. آنقدر رفتیم و آمدیم که خسته شدیم؛ اما باز هم امیدواریم که شهردار جوان شهرمان تدبیری بیندیشد. ناحق که نمیگوییم؛ سالها اینجا کاسبی کردهایم؛ چرا الان باید شرایطی برایمان به وجود بیاید که کاسبها صبح تا شب درِ مغازه بنشینند و به دلیل نبود مشتری به در و دیوار نگاه کنند؟!
او به بیرون مغازه اشاره میکند و میگوید: از این در که بیرون رفتید، تعداد مغازههایی که کرکرهشان پایین است را بشمارید. آخر کدام آدم عاقلی در چنین وضعیت اقتصادی، کار و کاسبی را کنار میگذارد؟ مگر اینکه برایش توجیه اقتصادی نداشته باشد. ما امروز چشمانتظار یک مرد هستیم که بیاید و اوضاع کاسبهای راسته طبرسی که به واسطه راهاندازی این خط کاسبیشان به روز سیاه نشسته است را ببینند.
سبزواری در ادامه به عرض سهمتری خیابان که برای تردد خودروهای سواری در نظر گرفته شده است، اشاره میکند و میگوید: تابلوهای «پارک مطلقا ممنوع» که سرتاسر این خیابان نصب شده است، یکی از دلایل نبود مشتری است؛ چون کسی اصلا نمیتواند در این عرض کم خیابان شلوغی چون طبرسی پارک کند. از سویی خیلی از خودروها برای فرار از ترافیک، از بولوار مجلسی و خیابان علیمردانی تغییر مسیر میدهند تا در ترافیک این خیابان باریک معطل نمانند.
این کاسب قدیمی محله طبرسی اشارهای هم دارد به ایامی که در آن هستیم و میگوید: زمانی از چند روز مانده به میلاد امامرضا(ع)، وسط این خیابان با مهتابیهای سهتایی پر از نور و روشنایی میشد، سرتاسر محله چراغانی و بین مردم نقل و شیرینی توزیع میشد، اما سالهاست که دیگر خبری از آن شور و حال دیروزی نیست. شب میلاد علیبنموسیالرضا(ع) با شبهای دیگر سال هیچ توفیری ندارد. تنها تقاضای او از مسئولان، نگاه منصفانه به این قضیه است و جواب این سؤال که به کدام گناه باید کاسبهای محله طبرسی درِ رزق و روزیشان تخته شده باشد؟!