موضوع ازدواج دوم چهرهها، هرچند وقت داغ میشود و در هفتههای اخیر نیز ازدواج دوم یکی دیگر از بازیگران مطرح، موجب طرح مباحث زیادی در فضای مجازی شد؛ اما موضوع به فضای مجازی محدود نماند و به عرصه رسانههای حقیقی کشیده شد و این نشانه جدی بودن آن است؛ یعنی آنکه موضوع از ردیف مسائل بهاصطلاح زرد خارج شده و در مرتبه امور جدی نشسته و مطبوعات را وادار به ورود کرده است؛ اما داوری دراینباره متفاوت بود. برخی مطبوعات با تأکید یادآور شدند که ازدواج هرکس، یک امر خصوصی است و «مردم کی باید متوجه شوند که به امور خصوصی دیگران سرک نکشند؟» دیگری هشدار میداد که «هر اشتباه، هرچند کوچک، از سوی چهرههای شناختهشده ممکن است نتیجه جبرانناپذیری در محبوبیت و مقبولیت فرد داشته باشد.» خلاصه آنکه یکی ازدواج مورد بحث را امری خصوصی میدانست و کنجکاوی درباره آن را مستحق ملامت، و دیگری آن را ازجمله اشتباهات کوچکی میپنداشت که بر محبوبیت و مقبولیت آن شخص نتیجه سوء داشته است. عصاره دیگر نظرات ابرازشده درباره این امر، کموبیش از همین مقوله است. واضح است که ازدواج همچون دیگر احوال شخصی ، امری خصوصی است و دیگران اخلاقا و قانونا به دخالت در آن مجاز نیستند؛ اما آیا درباره «سلبریتیها» هم این داوری ناپسند است؟ سلبریتیها همان «گروههای مرجع در جامعهشناسی» هستند. گروههای مرجع، گروههایی هستند که مردم در انتخاب سبک زندگی، سلوک اجتماعی، مشارکت در امور اجتماعی، تصمیمگیری سیاسی (مانند شرکت یا امتناع از شرکت در انتخابات و رأی به فرد و حزب خاص) به آنها مراجعه میکنند. در ادبیات کنونی ما به آنها «الگوی رفتاری» هم گفته میشود. بدیهی است که اقشار و طبقات جامعه بر اساس بینش و اعتقادات و سطح معیشت و نوع تفکر، گروههای مرجع متفاوتی دارند. درعینحال، این گروهها، گروههای مرجعی هستند که نسبتا عمومیت دارند. ویژگی مشترک عالمان دین، نویسندگان، استادان، هنرمندان، ورزشکاران و... آن است که از شهرت، محبوبیت و اقتدار معنوی برخوردارند. این محبوبیت و اقتدار باعث ایجاد محدودیتهایی برای صاحب خود میشود؛ بهعبارتدیگر، محدودیت اقتضای محبوبیت است. منطقی نیست که کسی از مواهب موضوعی بهرهمند باشد، اما عوارض و اقتضائات آن را نپذیرد. اگر گروهای مرجع محبوب هستند، باید محدودیتهایی را هم بپذیرند؛ ازجمله آنکه بپذیرند که حریم خصوصی آنها محدودتر از دیگران است و مردم «حق» دارند به آن سرک بکشند. کلمه حق را در اینجا آگاهانه به کار میبرم. مردمی که تکلیف دارند از سلبریتیها الگو بگیرند (حداقل انتظار سلبریتیها این است) حق دارند بدانند درون زندگی آنها چه میگذرد و سلوک فردی و شخصیشان چه ثمرهای داشته است. این در مورد افراد عادی ابدا مجاز نیست و هیچکس حق تجسس در امور شخصی دیگران را ندارد؛ اما میگویند «حسنات الابرار، سیئات المقربین»؛ آنچه برای نیکان حسن است، برای مقربان سیئه بهحساب میآید؛ یعنی که تکلیف ذومراتب است، همچنانکه حق رتبهبندی است و همه افراد جامعه در حق و تکلیف برابر نیستند. این تبعیض نیست، استثنا بر قاعده عام تساوی افراد در حق و تکلیف است و کدام قاعده را سراغ دارید که استثنا نداشته باشد؟ سلبریتیها (گروههای مرجع) باید بپذیرند که اگر از مردم توقع احترام دارند، باید مقتضیات این احترام را رعایت کنند و بر خود سختتر از آنی بگیرند که دیگران میگیرند، کف نفس شدیدتری از حالت معمول داشته باشند، در اظهارات خود بیشتر از مردم عادی دقت داشته باشند و قبول کنند که مردم درصورتی از آنها الگو خواهند گرفت و احترام واقعی ابراز خواهند کرد که زوایای زندگی آنها را بدانند. پس بحث درباره ازدواج دوم یا فلان رفتار یک هنرمند، ورود به حریم خصوصی نیست، تضمین پالایش رفتار گروههای مرجع است.