چهره امروز به مردی اختصاص دارد که نوع خدمتش با دیگران فرق دارد؛ مأموریتش نه لباس مخصوص دارد و نه وقت معین! هر ساعتی که بگویی کارراهانداز زائران است با «ویلچر صلواتی».
محسن پرچمی ، صاحب مغازهای است که سعی دارد نام نیک پدر مرحومش را بر سر زبانها بیندازد. پدرش در هشتادوپنجسالگی به رحمت خدا میرود اما ویلچری که خیلی هم روی آن ننشسته است، برجای میماند تا خدابیامرزی هرروزه برایش رقم بزند.
آقای پرچمی میگوید: بعد از فوت پدرم، ویـلـچـر گــوشـه حیاط مانده بود و نمیدانستیم با آن چه کنیم تا اینکه به ذهنم رسید اینجا زائران زیادی هستند که برای رفتن به حرم به ویلچر نیاز دارند، آنها که پای رفتن ندارند! و حالا با کمک برخی همسایهها و هتلهای اطراف تعداد ویلچرها به 8 عدد رسیده است.
در این مدت، امانتگیرندگان، 2 ویلچر را پَس ندادهاند اما او گلهای ندارد و حتی معتقد است این افراد بار او را سبکتر کردهاند و دعاهای خیر بسیاری بدرقه راهش است. در این رابطه میگوید: وقتی کسی ویلچر اهدا میکند، میگویم اگر پولش را بگیری، خیلی خوشحالتر میشوم، زیرا اگر مسافر ویلچر را نیاورد، دلت چرکی نشود! مشروح این گفت و گو را امروز در شهرآرا محله منطقه5بخوانید.