ایمان فروزاننیا - تلویزیون را که روشن میکنی، انگار پارچ دوغ را خم کرده باشی، شبکه یک دوغ، شبکه2 دوغ، شبکه3 دوغ، شبکه نسیم دوغ بهعلاوه کمی قابلمه و بعد از آن هم دستگاه هستهگیر آلبالو، سردوش و بالاخره آن وسطها کمی سریال و اخبار و فوتبال هم پخش میشود. حجم گسترده تبلیغات چند برند خاص که ازقضا یک شرکت ساخت دوغ و دلستر در صدر آن قرار دارد، این روزها حتی صدای کاربران فضای مجازی را هم درآورده است: «خوبه که این برندهایی که توی تلویزیون هی تبلیغ میدن، بدونن اصلا علاقهای به شنیدن این حجم از اطلاعات تکراری که روزی صدبار پخش میشه، نداریم.» یا کاربر دیگری که نوشته بود: «رسانه از این ملی و مردمیتر؟ یه کارخونه دوغ فول تایم آنتن تمام شبکههای رسانه ملی رو میتونه بخره.» سروصدای کاربران توئیتر وقتی زیادتر شد که در چند روز اخیر تبلیغات این برند، از تلویزیون و رادیو فراتر رفت و برخی کاربران توئیتر که دنبالکننده نسبتا زیادی دارند، برای این شرکت و محصولاتش توئیتهای تبلیغاتی نوشتند؛ اتفاقی که باعث دعوای برخی کاربران توئیتر با هم شده است: «خیلی تابلو، بعضی کاربرا دارن تبلیغ دوغ میکنن. توئیتی چند حساب کردن؟» کاربری هم نوشته بود: «توی توئیتر، دوغ مجانی میدن، همتون دارین تبلیغشو میکنین؟»
کرهگیری از دوغ
یک روزنامه هفته قبل در گزارشی نوشته بود: این حجم زیاد از تبلیغات یک برند نوشیدنی در تلویزیون که از پنج شبکه سیما پخش میشود و حداقل روزانه 115دقیقه را شامل میشود، با احتساب تعرفه 9میلیون تومانی برای هر ثانیه تبلیغ در تلویزیون، روزانه بیش از 60میلیارد تومان هزینه برمیدارد؛ البته در این محاسبه که آنچنان هم دقیق نیست، تخفیفهای مختلفی که تلویزیون بابت حجم گسترده تبلیغ یا به برندهای ایرانی میدهد، لحاظ نشده است ولی بههر حال هزینه این حجم از تبلیغ اگر روزی 60میلیارد تومان نباشد، قطعا مبلغ درخورتوجهی است و باید گفت تلویزیون دارد از این برند دوغ، برای خودش کره میگیرد. خیلیها هم این حدس و گمان را مطرح کرده بودند که صداوسیما با برخی برندها قراردادهایی بسته است تا در ازای تبلیغات، در سود فروش آنها شریک شود؛ اتفاقی که درصورت صحت، اولا تعادل بازار را برهم میزند و باعث تضعیف برندهای دیگر میشود، ثانیا معنیای جز قربانی کردن وقت مخاطب بابت پول ندارد.
خیال خوش رعایت حقوق بیننده
مدیران تلویزیون این روزها بیشتر از هر چیزی دنبال پول هستند. صداوسیما آنقدر عریضوطویل شده است که بودجه چندهزارمیلیاردیاش کفاف هزینههایش را نمیدهد. بهتازگی هم که با تعطیلی تبلیغات بختآزمایی -همان ستارهمربعهای روی اعصاب- دخل تلویزیون خالیتر از قبل شده است. قابلمه و سرویسهای چند پارچه هم که بازارشان محدود است و نمیشود در همه برنامهها برایشان تبلیغات کرد، پس چه راهی بهتر از فروش زمان بیشتر تبلیغ به قیمت اندک؟ نهایتش بینندهها باید کمی بیشتر تبلیغ ببینند که اشکالی ندارد، حتی برای تلویزیون مهم نیست اگر این شیوه از تبلیغ به ضرر مشتریانش باشد و باعث تضعیف برند آنها شود؛ موضوعی که بعضی کاربران فضای مجازی هم به آن اشاره کرده بودند: «نمیدونم کی بهت گفته استراتژی تبلیغاتت، تکرار و تکرار و تکرار و تکرار و بازم تکرار باشه؟ هرکی گفته، خوب بلد بوده تو رو تلکه کنه و برندت رو نابود».
سیاست جدید تلویزیون بیشباهت به سیاست شبکههای ماهوارهای نیست؛ همان شبکههای فارسیزبانی که به ازای هر 20دقیقه فیلم و سریال، نیمساعت تبلیغ پخش میکنند، حتی جنس و بیان بعضی تبلیغات هم شبیه تبلیغات ماهوارهای شده است. حال سوالی که پیش میآید، این است که چرا تلویزیون باید آنقدر پرخرج باشد که برای تامین هزینه ساخت برنامههایش، کاسه گدایی جلوی این برند و آن برند دست بگیرد؟ عجیب اینجاست که تلویزیون در هیچ شرایطی هم حاضر به شکستن انحصار برنامهسازی و فرصت دادن به استعدادهای جوان و بخش خصوصی برای ورود به وادی تولید محتوای تلویزیونی نیست، پس بهناچار ما همچنان باید روی کاناپه بنشینیم، دوغمان را بنوشیم و بعد از پایان تبلیغ برندهای دوغ، برنامههای آبدوغخیاری تلویزیون را تماشا کنیم.