سرخط خبرها

درس جنگ

  • کد خبر: ۲۰۵۱
  • ۲۷ تير ۱۳۹۸ - ۰۸:۳۷
درس جنگ
گفت‌وگوی شهرآرا محله با جانباز دفاع مقدس

محسن زکریا - همیشه کلمات، واژگان، رفتار و اعمالی هستند که انسان را به تحسین وا می‌دارند، به انسان حس و حال خاصی می‌دهند و بعضا به آدمی حس غرور و احساس شگفتی می‌دهند.
همه ما به واسطه جنگ هشت ساله دفاع مقدس و دفاع جانانه دلاور مردان و زنان کشورمان هر وقت به آن‌ روزها فکر می‌کنیم این حس غرور را در خودمان برجسته می‌بینیم، جایی که به خاکی که در آن قدم برمی‌داریم افتخار می‌کنیم و می‌فهمیم که تا چه اندازه این ملک مادری برای ما ارزشمند است.
27تیرماه سالروز اعلام پذیرش قطعنامه 598 شورای امنیت از سوی ایران است، قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت یکی از قطعنامه‌های شورای امنیت است که در ۲۹ تیر ۱۳۶۶، برای پایان دادن به جنگ ایران و عراق صادر شد. این قطعنامه از نظر کمی و تعداد واژه‌های به کار گرفته شده مفصل‌ترین و از نظر محتوا اساسی‌ترین و از نظر ضمانت اجرایی قوی‌ترین قطعنامه شورای امنیت درباره این جنگ بوده ‌است. این قطعنامه بلافاصله از سوی عراق پذیرفته شد، ولی 2روز مانده به سالروز صدور آن در ۲۷ تیر ۱۳۶۷ از سوی ایران پذیرفته شد و حضرت امام خمینی (ره) در ۲۹ تیر ۱۳۶۷ پیامی درباره پذیرش قطعنامه منتشر کرد که به «نوشیدن جام زهر» معروف شد. پذیرش این قطعنامه هرچند به معنای پذیرش آتش‌بس از سوی ایران بود، ولی عراق به حملات خود ادامه داد و دوباره داخل خاک ایران شد تا نقاط مهمی از جمله خرمشهر را به دست بیاورد تا با وضع بهتری در مذاکرات حضور داشته باشد، اما موفقیتی به‌دست نیاورد، از آن روز تا کنون همواره درباره مفاد قطعنامه و چگونگی پذیرش یا رد آن در مرحله اول صحبت‌ها و نقل قول‌های پر شمار و متفاوتی شده است، اما نکته اساسی این است که اگر بخواهیم درگیر این حرف‌ها شویم که بیشتر هم رنگ و بوی سیاسی دارد، مطمئنا از حقیقت ماجرا و گفتن از زنان و مردانی که با تمام جان پای وطن ایستادند دور می‌شویم، در همین روز که به نوعی پایانی بر جنگ هشت ساله است راهی آسایشگاه جانبازان امام خمینی (ره) شدم تا با یکی از رزمنده‌های دوران دفاع مقدس هم‌صحبت شویم.
محمد کاظمی از آن جوانانی است که بهترین روزهای زندگی خودش را به عنوان سرباز در خط مقدم جبهه گذرانده است، متولد 1345 است و زمانی که 20 سال سن داشته به عنوان سرباز راهی جبهه‌ای شده که در طرف حق مقابل باطل بایستد و از شرافت و وطن دفاع کند. کاظمی پس از گذراندن دوره‌های آموزشی در خط پدافندی جبهه مشغول به جنگ با دشمن بعثی می‌شود. به اعتقاد خودش همه آنچه تا آن لحظه از زندگی‌اش برای او اتفاق افتاده کار خودش بوده ولی حضور در جبهه و اتفاقات بعد از آن سرنوشت ارزشمندش بوده است. جوان 20 ساله‌ای که راهی جبهه شده بود بعد از یک سال در خط پدافندی و در اثر برخورد ترکش دچار ضایعه نخاعی می‌شود و حضور در جبهه جنگ به پایان می‌رسد. به دیار خراسان بر‌می‌گردد و در حالی که از ضایعه نخاعی رنج می‌برده به زندگی خود ادامه داده است تا اینکه 2 سال پیش دچار مشکل جدی در کمرش شده است و توان راه‌رفتن و بسیاری از کارهای اولیه زندگی را به دست تقدیر از دست می‌دهد. محمد کاظمی حالا دو سالی هست که با جانبازی 70 درصد میهمان آسایشگاه جانبازان امام خمینی(ره) است و با دردی که بیش از 30 سال است در بدن دارد و تنهایی مطلق به زندگی ادامه می‌دهد.
وقتی به سمت محمد کاظمی رفتم می‌خواستم تا از جنگ و جبهه و آن روزها با هم صحبت کنیم، اما او خیلی مایل نبود. مایل نبود که نه اصلا مخالف بود، اعتقادات خاص خودش را دارد و حس می‌کند خودش و امثال هم‌رزمانشان برای من و شما تکراری شده‌اند ولی حقیقت جز این است مردان شجاعی مثل او برای ما ارزشمند هستند و همیشه در قلب ما جایگاه ویژه‌ای را تسخیر جوانمردی خودشان کرده‌اند.
حالا که علاقه‌ای ندارد از جنگ صحبت کند، می‌گوید: جنگ 30 سال پیش تمام شد، ولی الان هم جنگ هست. نباید فقط سرگرم جنگ هشت ساله باشیم، باید جنگ امروز را ببینیم و درک کنیم. من و امثال من در 30 سال پیش نشان دادیم که به انقلاب و آرمان‌های آن پایبند هستیم، الان زمان آن رسیده است که مسئولان و مدیران نشان دهند برای انقلاب و این مردم چه می‌کنند. ما باید از آن روزهای سخت که بدون هیچ امکاناتی جنگیدیم درس بگیریم و در جنگ امروز که جنگ اقتصادی و جنگ فرهنگی است استفاده کنیم.
کاظمی می افزاید: ما انقلاب اسلامی را داریم و انقلاب اسلامی یعنی باید شعائر دینی در آن جلوه پیدا کند، اما می‌بینیم که بعد از 40 سال می‌پرسیم چرا جوانان به مسجد نمی‌روند دوباره باید به همان روش کار کنیم و بدانیم که مدام در جنگ فرهنگی و اقتصادی هستیم، اگر روزی برای نجات وطن و مردممان با سلاح می‌جنگیدیم، امروز باید با تمام توان برای رضایت مردم و رهایی آن‌ها از مشکلات اقتصادی جنگید.
کاظمی در پایان بیان می‌کند: اینکه می‌گویم باید از آن روزها درس بگیریم به این خاطر است که باید کار تخصصی را متخصص انجام دهد. در دوران جنگ هم وقتی یک نفر متخصص و کار بلد نقشه راه را می‌‎چید و برنامه‌ریزی می‌کرد موفق بود و زمانی که کار بدون نقشه و برنامه‌ریزی بود ممکن بود تلفات زیاد شود. اکنون هم همین‌طور است مشکلات از جایی شروع می‌شود که یک کار تخصصی را یک فرد متخصص انجام نمی‌دهد، مثلا یک نفر تحصیلات کشاورزی فرا می‌گیرد ولی در حوزه اقتصادی به کار گرفته می‌شود.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->