احتمال لغو مراسم افتتاحیه بازی‌های المپیک ۲۰۲۴ پاریس به دلیل نگرانی‌های امنیتی ولادیمیر پوتین: جنگنده‌های اف-۱۶ در اوکراین را ساقط می‌کنیم نمازگزاران مشهدی جنایات رژیم صهیونیستی را محکوم کردند + فیلم دستگیری ۹ نفر مظنون حملات تروریستی مسکو در تاجیکستان آیت‌الله علم الهدی: تا زمانی که مردم در صحنه هستند خللی به اسلام وارد نخواهد شد ایران حملات شب گذشته اسرائیل به سوریه را محکوم کرد سران حماس با رئیس ستاد کل نیروهای مسلح ایران دیدار کردند سخنرانی آیت الله صدیقی در دانشگاه امام صادق(ع) لغو شد + اطلاعیه دانشگاه ادعای سنتکام: چهار پهپاد انصارالله را سرنگون کردیم رئیسی: ایستادگی غزه تفوق گفتمان مقاومت را اثبات کرد نتانیاهو: در حال آماده شدن برای ورود به رفح هستیم دیدار نوروزی فرماندهان نظامی با قالیباف حمله رژیم صهیونیستی به اطراف منطقه سیده زینب در دمشق سقوط یک هواپیمای نظامی روسیه در دریای سیاه امیرعبداللهیان با رئیس جمهور ترکمنستان دیدار کرد تاکید فعالان و نخبگان مشهد بر پاسخگویی و شفافیت نمایندگان مردم مشهد در مجلس رژیم صهیونیستی بیش از ۲۰۰ آواره فلسطینی را در بیمارستان شفا قتل عام کرد محمود عباس با ترکیب کابینه جدید به نخست وزیری محمد مصطفی موافقت کرد روسیه قطعنامه پیشنهادی آمریکا علیه کره شمالی را وتو کرد دیدار زیاد النخاله و هیئت همراه با رهبر انقلاب | مقام معظم رهبری: ایستادگی مردم غزه و ناکامی‌های رژیم صهیونیستی پدیده‌ای الهی است ظرفیت نمایندگان خراسان رضوی در مجلس شورای اسلامی، موتور محرک توسعه استان
سرخط خبرها

نقش‌ انکارنشدنی کاشانی

  • کد خبر: ۲۱۵۵
  • ۳۰ تير ۱۳۹۸ - ۰۷:۲۸
نقش‌ انکارنشدنی کاشانی
دکتر مهدی نجف‌زاده، به مناسبت روز بزرگداشت آیت‌ا... سید ابوالقاسم کاشانی، از او می‌گوید

وحید حسینی ایرانی| امروز در گاهنامه‌ها روز بزرگداشت آیت‌ا... سید ابوالقاسم کاشانی (۱۲۶۴ - ۱۳۴۰ خورشیدی) ثبت شده است. یکی از مهم‌ترین شخصیت‌های تاریخ معاصر ایران که نامش بیش از هر چیز با نهضت ملی شدن نفت ایران گره خورده است. این روحانی اهل سیاست، در جوانی به اجتهاد رسید و در سال‌های حضورش در عراق مبارزاتی جدی را با اشغالگران انگلیسی در پیش گرفت. همچنین گفته شده است که از مشاوران آخوند‌خراسانی در جریان جنبش مشروطه ایران بوده است. او به دنبال مبارزاتش سال‌های زیادی از عمر خود را در تبعید و زندان و حبس خانگی به سر برد.
آیت‌ا... کاشانی در جریان فعالیت‌های سیاسی خود در ایران به نمایندگی و حتی ریاست مجلس رسید اما نقطه عطف زندگی سیاسی او همراهی‌اش با دکتر محمد مصدق بود؛ آن‌ها به یاری همدیگر توانستند صنعت نفت کشور را از چیرگی انگلیسی‌ها رها سازند و آن را ملی کنند. اما بروز اختلاف میان این دو شخصیت مهم تاریخ معاصر ایران، رخدادهایی سرنوشت‌ساز و نیز قضاوت‌های بجا و نابجا را سبب شد که تا امروز ادامه دارد. چه‌بسا از مهم‌ترین عوامل وقوع کودتای ننگین 28 مرداد 1332 و سقوط دولت ملی ایران، همین جدایی راه مصدق و کاشانی باشد. گفت‌وگوی ما با دکتر‌مهدی نجف‌زاده، دانشیار گروه علوم سیاسی و عضو هیئت‌علمی دانشگاه فردوسی مشهد، درباره شخصیت و وجوه سیاسی زندگی آیت‌ا... کاشانی و برخی مسائل تاریخی و سیاسی و اجتماعیِ مربوط صورت گرفته است. از نجف‌زاده تا‌کنون کتاب تألیفی «جابه‌جایی دو انقلاب (چرخش‌های امر دینی در جامعه ایرانی)» و اثر ترجمه «در آینه ایرانی» به چاپ رسیده است.


امروز، نخستین چیزی که در مواجهه با نام آیت‌ا... کاشانی ذهن را درگیر می‌کند، دیدگاه‌های متناقضی است که درباره او ابراز می‌شود. این تصاویر متفاوت که از یک مبارز ضدامپریالیسم تا یک همراه سلطنت را دربرمی‌گیرد از کجا ناشی می‌شود؟
یکی از دلایلش این است که آیت‌ا... کاشانی در طول دوران مبارزه، از همان سال‌های 1328-1329 که جریان ملی شدن صنعت نفت شروع می‌شود تا 1332، یک خط مشی مشخص در قبال مبارزات ملی ایرانی‌ها نداشته است. امروز هم هر‌کس برهه‌ای از این تاریخ را می‌گیرد و بر اساس همان تجزیه و تحلیل می‌کند. اما مسئله جالب این است که ملی شدن صنعت نفت با جریان اسلام سیاسی گره خورده است، یعنی هر‌دو تقریبا هم‌زمان‌اند.
بنابراین مسئله مهم این است که ملی شدن صنعت نفت که یک جریان کاملا ملی‌گرایانه است عجین می‌شود با جریان دیگری به نام اسلام سیاسی که حرکتش را آغاز می‌کند و تا روی کار آمدن آقای مصدق به همین منوال پیش می‌رود. اسلام سیاسی نقطه عزیمتش را بر مبارزه با انگلستان و شعارهای آن روز قرار داده بود. جریان ملی شدن صنعت نفت نیز قصدش کوتاه کردن دست انگلستان از منابع نفتی ایران بود. پس این‌ها یک زمان عجین و همراه شدند ولی بعد از اینکه مصدق روی کار آمد از هم کاملا فاصله گرفتند. ما باید این نکته را در نظر داشته باشیم که تا روی‌کار‌آمدن مصدق این‌دو جریان از همدیگر قابل تمیز دادن نیستند ولی بعد از آن کاملا از همدیگر مجزا می‌شوند. نقاط اختلافشان هم بیش از این‌هاست و مسئله، استراتژی‌هایی است که تعیین شد. از اینجا ما آن روی سکه آیت‌ا... کاشانی را در جریان مبارزات ملی شدن صنعت نفت می‌بینیم.


در این میان نقش بیگانه را در تفرقه‌افکنی میان دو جریان ملی و اسلامی چگونه می‌بینید؟
من فکر می‌کنم خیلی نباید آن را مؤثر دانست. یکی از مسائلی که با تاریخ ایران گره خورده همین بیگانه‌هراسی است که از خیلی سال‌های پیش از آن اتفاق افتاده بود. جالب است که شما می‌بینید شاه نیز مبتلا به همین ترس بود. بیگانه‌هراسی یکی از چیزهایی است که به روایت‌های ما از تاریخ معاصر ایران جهت می‌دهد ولی واقعیتش این است که انگلستان در این تفرقه نقشی نداشته است. کودتای 28 مرداد هم با همراهی آمریکایی‌ها رخ می‌دهد و درواقع کودتایی آمریکایی است، هرچند به‌نظر می‌رسد انگلستان بسیار از آن راضی بوده است. درواقع ما نشانه‌های چندان روشنی نداریم که بیگانه‌ها میان دو جریان ملی و اسلامی تفرقه انداخته باشند. همان‌طور که گفتم دامنه اختلاف این دو جریان بسیار گسترده است و بعدها در انقلاب اسلامي مردم ايران هم این اختلاف‌نظرهای اساسی در زمینه‌های بسیار از جمله اقتصاد، روابط خارجی، ناسیونالیسم ایرانی و... نمود پیدا کرد. اختلافی که از مشروطه آغاز شده است و همچنان هست و هنوز هم یکی از این دو نتوانسته است بر دیگری غلبه پیدا کند. مثلا ما کسی چون مهدی بازرگان را داریم که بعدها جریان ملی‌مذهبی‌ها را شکل داد و سعی کرد دو جریان را با هم آشتی دهد که نتوانست. من نمی‌گویم شعار معروف انگلیسی‌ها «اختلاف بینداز و حکومت کن» واقعیت ندارد اما حق نداریم همه مسائل داخلی ایران را منوط کنیم به موضوع بیگانه‌هراسی.


اوایل پیروزی نهضت ملی شدن صنعت نفت و نخست‌وزیری دکتر‌مصدق، به نظر می‌رسد آیت‌ا... کاشانی بسیار با او همسوست؛ برای نمونه می‌توان به ایستادگی‌اش در برابر خواسته‌های فداییان اسلام در راستای موازین حکومت اسلامی - مقابله با فروش مشروبات الکلی و منع حضور زنان در اماکن عمومی و ...- اشاره کرد.
من فکر می‌کنم اینکه آیت‌ا... کاشانی یک نگرش سیاسی به قضایا دارد کاملا درست است. چون در آن زمان هنوز گفتمان اسلام سیاسی، گفتمان اساسی نشده و تنها نطفه آن بسته شده بود. جالب است که بعدْ این گفتمان خیلی صیقل خورد و می‌بینیم که گفتمان نواب صفوی است که در انقلاب اسلامي مردم ايران نقش اساسی ایفا کرد و به پیروزی آن انجامید و تشکیل حکومت جمهوری اسلامی را به دنبال داشت. گزاره‌های گفتمان نواب همان است که با پیروزی انقلاب اسلامي مردم ايران جهت‌گیری‌هایی مثل صدور انقلاب، اسلامی کردن شاکله اجتماعی ایران و جز این‌ها پیدا کرد. ما نباید گفتمان اسلام سیاسی را گفتمانی یکدست تصور کنیم که از همان ابتدا تا رسیدن به حکومت یکسان بوده است، بلکه در این مسیر چرخیده و چرخیده و گزاره‌های عقلانی و عملگرایانه با آن تنیده شده است تا برای این نوع حکومت آماده باشد.


شما تأثیر بیگانگان در اختلافات میان دو جریان موردبحث دکتر‌مصدق و آیت‌ا... کاشانی را چندان درست نمی‌دانید‌. نقش حب و بغض‌ها و جاه‌طلبی‌ها و از این دست اغراض را در این دو شاخه شدن نهضت چقدر می‌دانید؟
خیلی زیاد. افرادی مثل مظفر بقایی، حسین مکی، حتی حسین فاطمی البته به شیوه‌های متفاوت مسبب این دودستگی شدند. مثلا مظفر بقایی آدمی عمل‌گرا و فرصت‌طلب است ولی حسین فاطمی درست برعکس او، شخصیتی انقلابی است که به‌دنبال ملغی شدن سلطنت است، بااین‌حال می‌بینیم که هردو طرف به گفتمان مصدق ضربه می‌زنند؛ چون مصدق هم خواهان برچیده‌شدن نظام سلطنت نبود. روی‌هم‌رفته می‌توان گفت که آن جریان‌هایی که از دل اختلاف‌افکنی میان مصدق و کاشانی عبور می‌کند، شیب اصلی استراتژی‌هایشان با هم متفاوت بوده است ولی افراد مؤثری هم بوده‌اند که شرایط را فراهم کرده‌اند تا این دو گفتمان زودتر به نقطه فصل خود برسند.


خود جریان اسلام‌گرا در آن مقطع دو شخصیت مهم دارد، آیت‌ا... کاشانی و نواب صفوی؛ گفتمان‌های این دو جریان چه وجوه تمایزی با هم دارند؟
گفتمان نواب صفوی چنان‌که گفتم گفتمانی ایذایی است و درحقیقت شکل و شمایلی از یک اخوان‌المسلمین ایرانی را تداعی می‌کند؛ همان چیزی که در کشورهای عربی هم اتفاق افتاد. این‌ها در حقیقت هیچ‌‌گونه جهت‌گیری سیاسی ندارند، یعنی مثلا خواهان مداخله در رخ دادن یک امر یا شکل‌گیری یک جریان نیستند، بلکه جنبه سلبی گفتمانشان بسیار اهمیت دارد. اتفاقا خواسته‌های سلبی آن‌ها مانند منع فروش مشروب و دیدگاه‌هایشان درباره زنان که اشاره کردید، در انقلاب اسلامي مردم ايران بسیار مورد استقبال واقع شد. این در حالی است که گفتمان آیت‌ا... کاشانی به شدت درگیر منازعه سیاسی بر سر چینش افراد، جریان‌ها و گفتمان‌هاست و از این‌رو او با اشخاص و جریان‌های گوناگونی همکاری می‌کند.


ظاهرا باید دوره‌های مختلف زندگی او را از هم تفکیک کرد، چنان‌که دوران مبارزه‌اش در عراق با استعمارگران انگلیسی و بعدها اتحادش با ملی‌گراها را از اختلافاتش با آن‌ها پس از پیروزی نهضت ملی شدن نفت.
کاملا درست می‌گویید ولی به آیت‌ا...‌کاشانی نیز باید حق داد. بعد از به حکومت رسیدن مصدق، جریان‌های چپ در ساخت سیاسی دولت او قدرتمند شدند. این دلایلی داشت ازجمله اینکه مصدق انسانی معتقد به دموکراسی بود، همچنین خیلی از جریان‌هایی که سابقه چپ‌گرایی داشتند به مصدق هم سمپاتی داشتند، یعنی خیلی از جوانان حزب توده مصدقی بودند و در خاطراتشان می‌گویند که منتظر بوده‌اند او دستور بدهد و آن‌ها جان‌فشانی کنند. در مرحله به قدرت رسیدن مصدق، آیت‌ا... کاشانی احساس خطر کرد که نکند چپ‌ها به قدرت برسند و دامنه پیدا کنند (تلقی از چپ در آن زمان چپ‌های کمونیست بود که با ساختار اجتماعی ایران هم چندان عجین نیستند). همین مسئله آیت‌ا... کاشانی را از مصدق دور کرد.


بعد از کودتا، چه می‌شود که به‌رغم دیدار زاهدی (رئیس دولت کودتا) با کاشانی و مواجهه‌های‌ محترمانه اولیه، در ادامه آیت‌ا... را خانه‌نشین و حتی با او برخورد می‌کنند؟
شاه در بازگشت به ایران، وقتی پایش را به فرودگاه گذاشت، جمله تاریخی‌ای گفت که گم شد. او گفت که به عنوان شاه دیگری به ایران برگشته است. معنی حرفش این بود که این شاه جوانی که از سال 1320 بدون قدرت حکومت کرده و می‌کوشیده است که رویکرد دموکراتیکی داشته باشد تغییر کرده است.
او بعد از سال 1332 چشمش ترسید و تصمیم گرفت با هیچ‌یک از گروه‌های سیاسی مماشات نکند و جالب اینکه مدام تکرار می‌کرد که دشمن اصلی دو گروه هستند: ارتجاع سرخ و ارتجاع سیاه. مدنظرش دو گفتمانی بود که در جریان ملی‌شدن صنعت نفت نقش اصلی را داشتند. بنابراین طبیعی بود که این شاه که شاه دیگری شده است، آیت‌ا... کاشانی را به قدرت راه ندهد. بعد از کودتا، فضای بسیار سنگینی شکل گرفت و کم‌کم شخصیتی اقتدارگرا از شاه دیده شد که برآمده از ترسش بود. ایران وارد یک دوره اختناق شد و می‌بینیم سال 1335 ساواک ایجاد می‌شود و این اختناق تا 1356 تداوم می‌یابد.


و سخن پایانی؟
نقش آیت‌ا... کاشانی را در جریان ملی‌شدن صنعت نفت نمی‌توان انکار کرد. او عقبه اجتماعی بسیار قدرتمندی داشت و به هر دلیلی، مردم داشتند به آن اسلام سیاسی که نقطه آغازش بود گرایش پیدا می‌کردند. گزارش‌های متعدد می‌خوانیم که مردم داشتند مذهبی‌تر می‌شدند، هم به سبب شتابی که شاه به مدرنیزاسیون کشور بخشیده بود و نیز به این دلیل که گفتمان اسلام سیاسی تنها گفتمانی بود که در ایران سابقه نداشت و مردم آن را نقطه عطفی دانستند که می‌تواند ایران را نجات بدهد. حتی تردیدی نیست که یکی از ابعاد حمایت مردم از جریان ملی شدن صنعت نفت بُعد مذهبی ماجراست و حتی هشدارهای کاشانی به مصدق نیز واقعیت دارد. نکته اساسی این است که او را نمی‌شود در یک‌نما در تاریخ سیاسی اجتماعی ایران دید؛ او را باید در نماهای گوناگون و در تحولاتش بررسی کرد.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->