سرخط خبرها

جست‌وجوی رؤیا در مدرسه فوتبال

  • کد خبر: ۵۶۲۹۶
  • ۰۱ بهمن ۱۳۹۹ - ۱۲:۱۹
جست‌وجوی رؤیا در مدرسه فوتبال
محمد علوی‌نژاد، مربی فوتبال پایه در محلات قاسم‌آباد از استعدادسوزی در مهد استعداد‌ها گله دارد
سعیده ساجدی‌نیا | شهرآرانیوز؛ متولد سال ۶۸ و دانش‌آموخته رشته تربیت‌بدنی و علوم ورزشی است. از رده نوجوانان و جوانان فوتبال را آغاز و در تیم‌هایی مانند ثامن‌الائمه (ع) و صبا در سطح استانی و کشوری بازی کرده است. آخرین تیمی هم که به عنوان بازیکن و هم مربی در آن حضور داشته، تیم فوتبال صبا بوده است.
 
مقدمات راه‌اندازی مدرسه فوتبال و باشگاه را از سال ۹۵ آغاز کرده است. هر چند از سال‌ها قبل‌تر برنامه‌ریزی و هماهنگی‌هایش را آغاز کرده بود. اکنون ۷ سال است که در منطقه قاسم‌آباد مشغول آموزش فوتبال به علاقه‌مندان است و صفر تا صد کار را با عشق و علاقه خودش و همراهانش پیش می‌برد. از بی‌مهری و بی‌توجهی مسئولان گله‌مند است و رسانه‌ها را یکی از رکن‌های اساسی در شناساندن بازیکن‌های مستعد و ویژگی‌های ذاتی آن‌ها می‌داند، اما می‌گوید ورزش مشهد از حمایت رسانه‌ها هم محروم است. سیدمحمد علوی‌نژاد یکی از باانگیزه‌های دنیای ورزش است که هنوز دست از آرزوهایش برنداشته و حالا با راه‌اندازی یک مدرسه فوتبال در جست‌وجوی استعداد‌های شهرش به راه افتاده است تا در راه آموزش اخلاق‌مدارانه، آن‌ها را تا جای ممکن به سرمنزل مقصود برساند. شرح گفت‌وگوی شهرآرامحله با این جوان سختکوش و باانگیزه را
بخوانید.

 
 

چرا به فکر راه‌اندازی مدرسه فوتبال افتادید؟

از بچگی به جمع کردن تیم و مربیگری علاقه داشتم. هم‌زمان که فوتبال بازی می‌کردم، بچه‌های محله را هم سامان‌دهی می‌کردم و به صورت تیمی به مسابقات جام رمضان می‌رفتیم. بزرگ‌تر که شدم حتی سالن اجاره می‌کردم و به پسربچه‌های فامیل و اطرافیان آموزش اصولی می‌دادم. تا اینکه با دکتر خلیل موسوی یکی از استادانم در دانشگاه امام‌رضا (ع) که دبیر کمیته جوانان و استعدادیابی هیئت فوتبال خراسان‌رضوی هم هست، آشنا شدم. ایده مدرسه فوتبال را شاید برای اولین بار پیش او مطرح کردم. دکتر موسوی این جرقه کوچک را پر و بال داد و با راهنمایی‌های خود شعله‌ور کرد. در این سال‌ها همیشه حامی و پشتیبانم بود و در زمینه‌های مختلف بهترین مشاوره‌ها را به من داده است.

 

خانواده نسبت به فوتبالی شدنتان رضایت داشتند؟

آن زمان خانواده‌ها مانند امروز نبودند که با آگاهی از علاقه و استعداد فرزندشان، او را در آن مسیر سوق دهند و تشویق کنند. پدر و مادر من هم مانند پدر و مادر خیلی از فوتبالیست‌ها از اینکه وارد این حرفه و رشته ورزشی شوم، ناراضی بودند. ۵ خواهر و یک برادر دارم و من فرزند آخر خانواده بودم. پدرم همیشه می‌گفت برای درست وقت بگذار تا در آینده شغل بهتر و آینده داری داشته باشی. اما مادرم که شدت علاقه‌ام را می‌دید، حمایت بیشتری می‌کرد و گاهی رفت و آمدهایم سر تمرین و بازی را زیرسبیلی رد می‌کرد. برادرم هم که ۱۰ سال بزرگ‌تر از من بود، بیشتر اوقات خلأ همراهی نکردن پدر را برایم پُر می‌کرد. گاهی سر تمرینم حاضر می‌شد و مواقعی هم هنگام برگزاری مسابقات می‌آمد و سعی می‌کرد مرا در مسیری که در پیش گرفته‌ام، حمایت و همراهی و تشویق کند، البته خودش هم در گذشته در تیمی به نام «کمیل» بازی می‌کرد که بیشتر پیش‌کسوتان مشهد بازیکنش بودند.
 
 

مراحل پیشرفتتان از چه مسیری آغاز شد؟

مربی‌ای داشتم به نام آقای «آزادپور» که در زمین خاکی‌ای در محدوده شهرک لشکر (بولوار فلاحی) در زمینه استعدادیابی فعالیت می‌کرد. با معرفی یکی از دوستان، چند سالی زیر نظر او کار کردم تا اینکه بعد‌ها در تیم منتخب دانشجویان استان فوتبال بازی کردم. وقتی به تیم ثامن‌الائمه (ع) پیوستم، یک سالی نیمکت‌نشین بودم و دقیقه ۷۰، ۸۰ به بعد در جریان تعویض بازیکن به تیم اضافه می‌شدم، اما این مسئله هرگز انگیزه هایم را از بین نبرد. به تلاش ادامه دادم تا جایی‌که همان سال تیممان به مسابقات استانی راه یافت و نایب قهرمان شدیم. در این مدت من در تمام بازی‌ها به عنوان بازیکن اصلی در زمین حضور داشتم و دیگر روی نیمکت نبودم. ناامید نشدن و دست از هدف برنداشتن موضوع مهمی برای رسیدن به نتیجه و پیشرفت در آینده است. همیشه هنگام آموزش به بازیکنان این نکته را بازگو و تأکید می‌کنم که در هیچ شرایطی نباید دچار بی‌انگیزگی و انفعال شوند وگرنه روی قله هم که باشند، در مسیر سرازیری قرار می‌گیرند.
 
 

چرا به لیگ دسته یک یا برتر راه نیافتید؟

زمانی که من فوتبال را شروع کردم، مانند این روز‌ها نبود که استعداد‌ها خوب دیده شوند و مورد حمایت قرار بگیرند. من بعضی از بازیکنانم را که خوش استعداد و تلاشگر هستند، در زمان استراحت نیم‌فصل به عنوان نیروی کمکی به تیم دیگری می‌فرستم که بازی کنند و بیشتر دیده شوند. این فضا که کسی پیگیر معرفی کردن استعداد و علاقه فوتبالیست‌ها باشد، خیلی برای ما وجود نداشت. فضای مجازی‌ای هم در کار نبود که ارتباطات این‌قدر گسترده و راحت باشد. به همین دلیل توانایی و استعداد خیلی از بازیکنان هم‌رده من هرز رفت و سوخت. شاید از میان ۱۵ بازیکنی که در تیم بازی می‌کردیم، دستکم ۵ نفرشان شایستگی بازی کردن در لیگ برتر کشور را داشتند، اما هرگز دیده نشدند و به جایی نرسیدند.
 
در زمان ما تنها دو تیم ابومسلم و پیام در مشهد مطرح بودند که فقط با بازیکن‌های شناخته شده قرارداد می‌بستند تا در سطح کشوری بیشتر دیده شوند. در طول چند سال گذشته، فقط امسال است که دو سه تیم لیگ دسته ۳ در مشهد داریم و باز هم تیم لیگ دسته دو و یک نداریم. همین معضل موجب شد فوتبالیستی که در مشهد به سن امید رسیده، برای ادامه فوتبالش آواره این شهر و آن شهر شود و مجبور باشد مشکلات اقتصادی و اجتماعی زیادی را تحمل کند. در غیر این صورت باید روی علاقه و عشقش پا بگذارد و در نقطه اوج و بازدهی برای همیشه با زمین بازی و فوتبال خداحافظی کند. سبحان خاقانی و سعید واسعی، نمونه‌هایی از این دست هستند که ترجیح دادند فوتبال را در تیم‌های شهر‌های دیگر ادامه بدهند تا به جایی برسند که اکنون هستند.
 
 
 

فکر می‌کنید ریشه این مشکل و خلأ چیست؟

شخصا نه طرف‌دار پرسپولیس هستم، نه استقلال. همیشه دلسوز تیم شهر خودم بوده‌ام. حال فوتبال باشد یا هر رشته ورزشی دیگر. اخبار تیم‌های شهرم را پیگیری و آرزو می‌کنم استعداد‌های ورزشی مشهد در هر رشته‌ای شناسایی و به کشور و دنیا معرفی شوند، اما واقعیت این است که متأسفانه مدیریت ورزشی در شهر ما بسیار ضعیف است.
 
با وجود شمار زیاد کارخانجات صنعتی و بزرگ‌ترین صنایع غذایی در این شهر که می‌توانند حامی ورزش باشند و از سوی دیگر با وجود زیرساخت‌های خوبی مانند زمین، استادیوم و بازیکن مستعد، آن‌طور که باید برای روی آوردن سرمایه‌گذاران تلاشی نشده است و این حلقه مفقوده ورزش مشهد است. باشگاه ورزشی سپاهان در اصفهان، در ۲۰ رشته ورزشی فعالیت می‌کند، ولی در مشهد ما از این دست خلأ‌ها در ورزش کم نداریم. هندبالیست مشهدی مجبور است در یک تیم طبسی بازی کند، زیرا در مشهد با این حجم از سرمایه و استعداد، تیمی در این رشته ورزشی نداریم. این درحالی است که مشهد و سبزوار مهد استعداد‌های هندبالی کشور محسوب می‌شوند و در گذشته بیشتر اعضای تیم ملی هندبال، خراسانی بودند.
 
همیشه حسرت ما این بود که یک مدیر خراسانی دلسوز -مانند مدیران اصفهانی- برای تیم‌های ورزشی استان داشته باشیم. همه دیدند که ابومسلم و پیام با چه سرنوشت تلخی از چرخه لیگ برتر فوتبال خارج شدند. از زمان آقای کلائی، شهردار مشهد، نگاه ورزشی مدیران تا حدی متفاوت‌تر شده است، اما کافی نیست. انگار باید به استعدادسوزی در تمام رشته‌های ورزشی عادت کنیم. تنها در دو دهه اخیر بازیکنانی مانند خداداد عزیزی، علیرضا نیکبخت‌واحدی، رضا عنایتی از مشهد به تیم ملی و باشگاه‌های شاخص کشوری رفته‌اند. در حالی که تیم‌های اصفهانی شاید غیر از محرم نویدکیا کمتر بازیکن شاخص شناخته شده‌ای داشته باشند، ولی از مشهدی‌ها خداداد عزیزی ۲۰ سال پیش بهترین بازیکن آسیا معرفی شد.

 

نقش رسانه‌ها در هم‌افزایی ورزشی چگونه هست؟

صفحه یک روزنامه‌های ورزشی مشهد بیشتر وقت‌ها به دو تیم پرسپولیس و استقلال اختصاص دارد و متأسفانه اثری از ورزش مشهد در آن‌ها دیده نمی‌شود. این دو تیم آن‌قدر برجسته شده‌اند که حتی بازیکنان هم همه آمال و آرزویشان رسیدن به این دو تیم هست و به تیم شهر خودشان فکر نمی‌کنند، هر چند در حال حاضر تیمی هم دیگر در کار نیست! سمت و سوی مطبوعات بومی مشهد باید تغییر کند. حیف است این شهر با این‌همه استعداد و نخبه ورزشی در رشته‌های مختلف همچون کشتی، هندبال، والیبال و حتی شنا تا این حد مظلوم واقع شود، به‌طوری‌که اکنون در بسیاری از این رشته‌ها حتی یک تیم هم در مشهد نداریم.

 
 

فوتبالیستی که در مشهد بازی را شروع می‌کند، می‌خواهد دیده شود تا بتواند به تیم‌های بالاتر و تیم ملی راه یابد. چه کسی باید مسئولیت معرفی و شناساندن او را به عهده بگیرد؟ اگر این‌ها را رسانه‌های بومی مشهدی مطرح نکنند، بازیکن باید چه کند؟

من در کانال‌های تیم‌های فوتبال بعضی شهر‌ها عضو هستم. خدا می‌داند چقدر روی ستاره‌ها و بازیکن‌های خوش استعدادشان کار می‌کنند، اما در مشهد چنین حالتی وجود ندارد و ارزشی برای بازیکنان خودشان قائل نیستند. همین مسئله عامل مهاجرت ورزشکاران مشهدی به دیگر شهرهاست که به بهای دیده شدن و پیمودن پله‌های ترقی مجبور هستند در سنین امید یعنی ۲۰ تا ۲۱ سالگی دور از خانواده راهی شهر و دیار دیگری شوند. برخی از آن‌ها به‌دلیل تعارض‌های فرهنگی دچار مشکلات و آسیب‌هایی می‌شوند که سد راه پیشرفتشان شده است و بدون اینکه فوتبالشان به سرانجامی رسیده باشد، به مشهد بازمی‌گردند.
 
 

فوتبال سن و سال می‌شناسد؟

من، چون علاقه و تمرکزم به مربیگری بود، فوتبالم به حاشیه رفت، اما اگر روند زندگی یک فوتبالیست از نظم برخوردار باشد، از برنامه غذایی مشخصی پیروی کند و همیشه برای آمادگی جسمانی‌اش برنامه‎ریزی داشته باشد، می‌تواند تا سنین بالاتر بازی کند و حتی تأثیرگذار باشد. نمونه بارز آن علی دایی است که تا روز‌های آخر بازی‌اش، گل زد و باز هم در اوج از زمین بازی خداحافظی کرد.

 

چرا با وجود اطلاع از همه این موانع و مشکلات، باز هم مدرسه فوتبال را راه اندازی کردید؟

سال ۹۴ مقدمات مدرسه فوتبال را شروع کردیم و از سال ۹۵ رسما فرایند پذیرش فوتبال‌آموز را آغاز کردیم. همان ابتدا که مدرسه را راه انداختیم به این فکر کردیم که خروجی آموزش‌ها چه خواهد شد؟ بنابراین برای اینکه بازیکنان فرصت شرکت در مسابقات را پیدا کنند و در زمین بازی به اصطلاح تنشان به تن بازیکن دیگر بخورد، باشگاه را هم راه‌اندازی کردیم و با مسابقات نوجوانان شروع کردیم. معتقدم هر یک مسابقه با ۱۰ جلسه تمرین برابری می‌کند و در روند پیشرفت بازیکن تأثیر بسزایی دارد.
 
هم‌اکنون در چهار رده نوباوگان، نونهالان، نوجوانان زیر ۱۶ سال و جوانان زیر ۱۹، نزدیک به ۱۰۰ بازیکن زیر نظر مربیانمان در حال فعالیت هستند و از این میان، تیم جوانان زیر ۱۹ سال در سطح استانی بازی می‌کند. دو شعبه آکادمی در قاسم‌آباد و بوستان ملت داریم که استعداد‌ها را در این دو مرکز شناسایی می‌کنیم و برخی بازیکنان تا رده جوانان در تیم‌های ما پیش آمده‌اند. برای باشگاه، برنامه ۵ ساله و ۷ ساله پیش‌بینی کرده‌ایم که در سال پنجم باید به مسابقات استانی برسیم. خدا را شکر این بستر فراهم شده است و امسال تیم جوانان زیر ۱۹ سال باشگاه در رده دسته یک جوانان استان شرکت می‌کند. در این میان یک رده باید به سطح مسابقات کشوری برسد. هر چند زیرساخت‌های لازم برای رسیدن به این اهداف باید آماده شود و نمی‌توان بدون حساب و کتاب هدف‌گذاری کرد. باید زمان گذاشت و بازیکن سازی کرد. بعضی تیم‌های کشوری، مصرف کننده هستند. در حالی که ما در مدرسه و باشگاه فوتبالی که راه انداختیم، سعی کردیم بازیکن‌سازی انجام دهیم. خوشبختانه با تلاش و برنامه‌ریزی این اتفاق در باشگاه افتاده است. چنان که یک بازیکن مبتدی در یک مسابقه استانی بازی می‌کند و حتی شرایط بازی در تیم کشوری را هم دارد.

 

چه برنامه‌ای دارید که این قبیل بازیکن‌ها به سرنوشت امثال شما مبتلا نشوند؟

متأسفانه در مشهد خلأیی برای سنین امید و بزرگسال وجود دارد و تیمی وجود ندارد که این کمبود را جبران کند. بازیکن به مرحله‌ای می‌رسد که باید در لیگ دسته یک، دو و سه و در نهایت در لیگ برتر بازی کند، اما چنین فرصت و امکانی برایش فراهم نیست. این نقص موجب شده برای اینکه سرنوشت بازیکن‌هایمان همانند خوش استعداد‌های پاسوخته نشود، ارتباطاتی را با تیم‌های باشگاهی در شهر‌های دیگر همچون تهران، بوشهر، شیراز و اصفهان برقرار و بازیکن‌های شاخصمان را به این تیم‌ها معرفی کنیم تا مسیر پیشرفتشان باز باشد و زمان و سرمایه‌ای که برای رسیدن به این نقطه صرف کرده‌اند، ابتر و بی‌نتیجه نماند.
 
در این میان برخی دلال‌ها هم بوده‌اند که برای معرفی بازیکن‌ها به تیم‌های بهتر و صدور کارت آسیاویژن درخواست هزینه کرده‌اند، اما ما زیر بار نرفته‌ایم. زیرا معتقدم بازیکن باید آن‌قدر توانایی داشته باشد که خودش دیده شود و نیازی به دلال و دلال‌بازی برای ارائه ویژگی‌های او نباشد. اگر بازیکنی تلاش و پشتکار لازم را داشته باشد و همواره با انگیزه کافی بازی کند، قطعا دیده می‌شود و راه خودش را پیدا می‌کند. دیر و زود دارد، اما سوخت و سوز ندارد.

 

موانع سد راه شما برای راه‌اندازی مدرسه فوتبال چه بود؟

درباره زمین چمن و تمرین مشکلات زیادی داریم. ۹۰ درصد باشگاه‌های مشهد زمین چمن ندارند و مجبور هستند برای هر تمرینی از آموزش و پرورش یا اداره ورزش جوانان و شهرداری کرایه کنند، این در حالی است که همین زمین‌ها هم کیفیت لازم را ندارند. ما حتی یک زمین چمن طبیعی خوب سمت قاسم‌آباد نداریم. همان‌هایی هم که هستند قیمت‌های بالایی دارند. هر جلسه تمرین ما در این زمین‌چمن‌ها بین ۳۰۰ تا ۴۰۰ هزار تومان هزینه دربردارد. این در حالی است که هیچ حامی مالی نداریم و اگر هم در مواقع خاصی حامی داشته‌ایم، مقطعی و کوتاه‎مدت بوده است. با وجود اینکه این هزینه‌ها را از محل شهریه فوتبال‌آموز تأمین می‌کنیم، باز هم در بسیاری موارد به خاطر عشقی که به فوتبال و ورزش شهرمان داریم، از جیب هزینه کرده‌ایم.
 
 
 

مهم‌ترین انگیزه شما در این مسیر پر فراز و نشیب چیست؟

رشد اخلاقی فوتبال‌آموزان از اهمیت ویژه‌ای برایم برخوردار است. شاید در میان دیگر باشگاه‌ها روی مسائل اخلاقی و فرهنگی بازیکنانمان بیشتر تمرکز کرده‌ایم. همین چند روز پیش با یکی از مربیان در همین باره صحبت می‌کردم. می‌گفتم با وجود همه تلاش‌های شده، شاید از میان ۱۰۰ بازیکنی که با آن‌ها کار می‌کنیم، نهایت ۵ نفرشان به لیگ‌های کشوری راه یابند، اما دستکم اوقات فراغتشان با ورزش پر می‌شود و شرکت در تمرینات، آن‌ها را از قرار گرفتن در مسیر آسیب‌های اجتماعی و فضای مجازی دور می‌کند. الان مانند قدیم نیست که زمین خاکی‌ها و گل کوچک‌های کوچه‌ها بازیکن‌سازی کند. این بار را اکنون مدارس فوتبال بر دوش می‌کشند. اگر وقت و زمان بچه‌ها در محیط ورزشی سپری شود، وقتی به سن نوجوانی برسند، دیگر افراد ناباب روی آن‌ها تأثیرگذار نیستند، چون شخصیتشان شکل گرفته است. در این‌باره مربی پایه نقش بسزایی در رشد فکری و اخلاقی فوتبالیست ایفا می‌کند. هر چند آرزو و تلاش ما این است که همه فوتبال‌آموزان به نقطه مطلوب برسند، اما این خواسته تا حدی غیرواقعی است و به پشتکار، انگیزه و برنامه‌ریزی خود فرد هم بستگی دارد.

 
 

این تلاش شما در حالی است که فوتبال اساسا رشته‌ای پرحاشیه هست، چرا؟

این صحبت درستی است. همیشه می‌گویم بازیکن در سن پایین باید چند بُعدی کار کند هم از نظر فنی و هم از نظر اخلاقی. بعضی بازیکنان ملی هستند که متأسفانه، چون بعد اخلاقی آن‌ها در سن پایه مورد توجه قرار نگرفته است، در سنین بالاتر شاهد برخی بداخلاقی‌ها و بروز رفتار‌های ناهنجار از آن‌ها هستیم. این وظیفه مربیان پایه است که نسبت به اخلاق بازیکن حساس باشند، زیرا همه چیز از همان سنین پایه شکل می‌گیرد. از سوی دیگر مربی باید خودش به همه اصولی که آموزش می‌دهد پایبند باشد وگرنه تأثیرگذار نخواهد بود. با این حال خیلی‌ها دنبال همین حاشیه‌های فوتبال هستند و معتقدند اگر این حاشیه‌ها نباشد، فوتبال دیگر آن جذابیت لازم را ندارد.

 
 

جای خالی برنامه ۹۰ چگونه جبران شده است؟

‌برنامه‌ای با این محتوا هنوز کسی نتوانسته است تولید کند. این درحالی است که خیلی‌ها با حذف برنامه ۹۰ آسوده خاطر شدند، زیرا این برنامه به همه موضوع‌های مهم از جمله دلال‌بازی‌ها ورود پیدا می‌کرد و از بالا تا پایین، همه را به چالش می‌کشاند. خودتان دقت کنید قرارداد ویلتموس ناگهان بُلد شد و ناگهان هم همه چیز به فراموشی سپرده شد، اما ۹۰ برنامه‌ای بود که تا موضوعی به نتیجه نمی‌رسید آن را رها نمی‌کرد. خلأ نبود این برنامه کاملا محسوس است.
 
 

مدرسه فوتبال را تا کجا ادامه می‌دهید؟

مدرسه فوتبال یکی از راه‌های کشف استعداد‌های فوتبالی است. بسیاری از خانواده‌ها تابستان‌ها فرزندانشان را به مدرسه فوتبال می‌آورند تا اوقات فراغتشان پر شود و مربیان هم در همین فرصت استعداد‌ها را شناسایی می‌کنند و برای شرکت در تمرین‌های بیشتر و مسابقات به خانواده‌ها پیشنهاد می‌دهند. باشگاه‌داری را تا جایی که در توانمان باشد، ادامه می‌دهیم، زیرا از هیچ کانالی حمایت نمی‌شویم.
 
صفر تا صدش با عشق و علاقه خودمان پیش می‌رود. تنها در همین یک‌سال اخیر از زمان شیوع ویروس کرونا ضرر و زیان زیادی متحمل شدیم. در حالی‌که سال گذشته، تنها در یک شعبه استعدادیابی‌مان بیش از ۲۰۰ فوتبال‌آموز داشتیم. امسال این آمار به ۳۰ نفر نمی‌رسد و همین گویای بار مشکلاتی است که به دوش می‌کشیم. هیچ حمایتی هم از سوی اداره ورزش و هیئت فوتبال نشده است. با هر ضرب و زوری هست کار را پیش می‌بریم، اما واقعیت این است که در یک‌سال اخیر ریزش زیادی داشتیم. از جمله اینکه یکی دو بازیکنی که ۵ سال تحت آموزش مربی‌ها بودند، به‌دلیل کرونا خانه‌نشین شدند و خانواده‌هایشان اجازه فعالیت به آن‌ها ندادند که البته حق هم دارند، اما از یک‌طرف اگر بازیکن تمریناتش را ادامه ندهد، قدرت بدنی اش افت می‌کند و دیگر آمادگی لازم را نخواهد داشت.

 

یک بازیکن برای پیشرفت باید چه ویژگی‌هایی دارا باشد؟

انگیزه بالا مهم‌ترین شرط برای پیشرفت است. هر چند استعداد که بخشی از آن ذاتی و بخشی دیگر اکتسابی است، هم مهم است، اما انگیزه فراتر از هر چیز دیگری است. علاوه بر این، مسائل دیگری هم وجود دارد که موجب بالا رفتن یک فوتبالیست می‌شود. از جمله شانس، فرصت دیده شدن و مسیری که در آن قرار می‌گیرد. همه این‌ها دست به دست هم می‌دهند تا یک بازیکن به پیشرفتی که مورد نظرش هست برسد.

 

درخواست خانواده فوتبال‌آموزان از مربیان چیست؟

شرایط برای نسل امروز با زمانی که ما بازی می‌کردیم، خیلی متفاوت است. خانواده‌ها با هر قصد و هدفی فرزندشان را ثبت‌نام کنند، همراهش هستند. در بیشتر مسابقات حضور دارند و از نزدیک بازی‌ها و اخبار مربوط را پیگیری و فرزندشان را تشویق می‌کنند. بعضی‌ها دوست دارند فرزندشان به جایی برسد و از او علی کریمی و علی دایی ساخته شود، بعضی‌ها هم نگاهشان فقط ورزش کردن و پر کردن اوقات فراغت فرزندشان است. آنچه ما به خانواده‌ها می‌گوییم این است که فراهم کردن بستر مناسب برای فعالیت و پیشرفت اهمیت دارد، اما در نهایت این پشتکار و علاقه فوتبال‌آموز است که او را بالا می‌کشد، بنابراین تنها آموزش و کار مربی مطرح نیست. ضمن اینکه همین حالا هم مربی‌ها روز و شب ندارند و با عشق کار می‌کنند. چنانکه تمام دغدغه‌شان پیدا کردن زمین چمن و امکانات مناسب برای تمرین بازیکنانشان است که وقت زیادی از مربی و کادر فنی می‌گیرد.

 
 

اگر به گذشته بازگردید، باز هم این مسیر را در پیش می‌گیرید؟

حتما، اما خیلی زودتر شروع می‌کنم. ما الان با نسلی مواجه هستیم که مدام سرش توی گوشی و فضای مجازی و بازی‌های آنلاین است و متأسفانه، چون خلاقیت از آن‌ها گرفته شده است حاضر به تحرک نیستند. در حالی‌که ما وقتی بچه بودیم، سر جا برای بازی گل‌کوچک همیشه بینمان دعوا بود. به صورت نوبتی زمین را در اختیار می‌گرفتیم و بازی می‌کردیم، اما الان وقتی وارد کوچه‌های محلات می‌شویم، انگار شهر ارواح است. دیگر خبری از آن شور و نشاط بچه‌ها در کوچه‌ها نیست. همه سرگرم بازی‌های رایانه‌ای و تبلت و گوشی شده‌اند که آسیب‌های زیادی در پی دارد، اما اگر ورزش جایگزین شود، بی‌تردید نه تنها ضرر نخواهند کرد بلکه در بزرگ‌سالی، اعتماد به نفس، روابط عمومی بالا و نشاط بیشتری خواهند داشت که حاصل ورزش در دوران کودکی و نوجوانی است. فرقی هم نمی‌کند چه رشته‌ای را انتخاب کنند، مهم این است که ورزش کنند و در فضا‌های ورزشی قرار گیرند. این مسئله در زندگی شخصی و خصوصی‌شان و نوع تصمیم‌گیری‌هایشان هم تأثیرگذار است.
 
 

آرزویتان چیست؟

دوست دارم بچه‌های مستعد را حتی اگر توان مالی ندارند، حمایت کنم. در این رابطه مواردی بوده که یا خودمان شناسایی کرده‌ایم یا خودشان از سر عشق و علاقه مراجعه کرده‌اند، اما امکان پرداخت هزینه نداشته‌اند که پذیرش‌شان کرده و به آن‌ها آموزش داده‌ایم. دوست دارم بازیکنانی که به آن‌ها آموزش می‌دهیم به جایگاهی که شایستگی‌اش را دارند، برسند. هر چند ممکن است همه به آن قله دست پیدا نکنند، اما دوست دارم دستکم ما چیزی به آن‌ها اضافه کنیم که چند سال بعد که مربیانشان را دیدند، حس خوبی پیدا کنند. حتی اگر از نظر فنی پیشرفت نکردند، در زمینه اخلاقی رشد یابند. امیدوارم بستری فراهم شود که بتوانیم تمام رده‌های سنی را به سطح کشوری برسانیم و تلاش‌های مربی‌ها و بازیکنان به نتیجه برسد.
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->