جزئیات برنامه‌های تلویزیون در شب‌های قدر واکنش معین به انتشار اخباری درباره رفت و آمد پنهانی‌اش به ایران قسمت آخر فصل چهارم «زیرخاکی» امشب پخش می‌شود (۸ فروردین ۱۴۰۳) احسان علیخانی از آغاز تولید فصل دوم جوکر خبر داد دفتر واشنگتن «ایران اینترنشنال» تعطیل شد + عکس ضرغامی: ایران، ارزان‌ترین بلیط اماکن گردشگری را دارد اسکارلت جوهانسون وارد «دنیای ژوراسیک» می‌شود؟ سعید راد در بیمارستان بستری شد فروش ۷ میلیارد تومانی سینما‌های خراسان رضوی در هفته اول ۱۴۰۳ برنامه تعطیلی سینما‌های کشور در شب‌های قدر شعرخوانی شاعران در محضر رهبر انقلاب + فیلم و متن برگزاری نشست علمی و فرهنگی «حسنه ماندگار» در مشهد واکنش قاضی شهریاری به اظهارات یکتا ناصر در اینستاگرام چه بود؟ قسمت چهاردهم ویژه‌برنامه افطار «هلال» امشب پخش می‌شود (۶ فروردین ۱۴۰۳) + تیزر انتشار اولین تصاویر از «اریک»، سریال جدید نتفلیکس | عروسک‌گردانیِ بندیکت کامبربچ یکتا ناصر و منوچهر هادی در دادسرای جنایی + عکس آمار پرفروش‌ترین فیلم‌ها در سینما‌های خراسان‌رضوی طی هفته‌ای که گذشت (۵ فروردین ۱۴۰۳) قسمت سیزدهم ویژه‌برنامه افطار «هلال» امشب پخش می‌شود (۵ فروردین ۱۴۰۳) + تیزر فیلم های پر فروش اکران نوروز ۱۴۰۳ تا ۴ فروردین + میزان فروش | تمساح خونی در صدر
سرخط خبرها

شاهنامه، سرمشق نویسندگی دراماتیک

  • کد خبر: ۱۰۸۳۳۶
  • ۲۲ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۲۱:۰۴
شاهنامه، سرمشق نویسندگی دراماتیک
بهروز غریب‌پور - کارگردان و استاد نمایش عروسکی

به‌کرات گفته‌ام و در عمل نشان داده‌ام که حکیم ابوالقاسم فردوسی اولین فیلم‌نامه‌نویس، اولین اپرانویس و اولین اندیشمندی است که شعر دراماتیک را بر هر قالب شعری دیگری ترجیح داد. نگفته‌ام و نمی‌گویم اولین نمایش‌نامه‌نویس است، زیرا به‌رغم همه توانمندی‌های غول‌آسایش در سرودن دیالوگ‌های نمایشی، صحنه‌ای که او وصف می‌کند بیشتر توانایی و قابلیت هنر سینما را می‌طلبد و اگر در میان هنر‌های صحنه‌ای، زبانی را برای تصویرکردن داستان‌های او جستجو کنیم، اپرای عروسکی نزدیک‌ترین زبان به جهان ذهنی این ابرشاعر ایرانی است که کتابش یکی از گنجینه‌های فصاحت زبان فارسی و نشان‌دهنده وسعت و قوت فکر و قدرت بیان و استواری طبع و اقتدار کلامی و احاطه تعبیر است و کتابش سراسر پند و اندرز و حکمت است و زبانش روان و دلنشین است.

او عزا را با دقت و ریزبینی حیرت‌آور، شادمانی و بزم را در کامل‌ترین تصویر و رزم را با رعایت جزئیات تکان‌دهنده بیان می‌کند و هم‌زمان در جان و تن کاراکترهایش چنان رسوخ می‌کند و اندیشه‌های نهان آن‌ها را آشکار که هیچ کارگردانی درنمی‌ماند و نمی‌تواند ادعا کند که این درام‌نویس اپرایی، وجهی از شخصیت را نادیده گرفته است.

نکته فوق‌العاده مهم در این شخصیت‌پردازی فردوسی، انصاف او در خلق کاراکتر کسانی است که بیگانه و دشمن ایران‌زمین‌اند. فردوسی اگر به‌علت بیگانه‌بودن و دشمنی این شخصیت‌ها با ایران، آن‌ها را نادان و کودن و خشن و هولناک می‌آفرید، امروز جز نامی از او و اثر سترگش نمی‌ماند، اما او عدالت در ترسیم شخصیت‌ها را چنان آزمود که بی‌شک و تا ابد به‌عنوان سرمشق «نویسندگی دراماتیک» ماندگار خواهد بود.

همه این‌ها مشروط به آن است که زبان فردوسی را به نثر مبدل نکنیم و موسیقی درونی کلام او را مطلقاً و به‌دلایل واهی قربانی نکنیم. در طول ۱۵۰ سال تئاتر نوین ایران، بیش از ۱۵۰ بار این تجربه خطا صورت گرفت و به شکست انجامید.

اگر در اپرای «رستم و سهراب» و در «هفت خان رستم» و این اواخر در اپرای «کاوه» زبان حکیم بزرگ را به‌کار گرفتم و آن را به زبان دیگری برنگرداندم، با این باور بوده است که شاعر هنگام آفریدن داستان‌ها، کلمات صدهاساله را چنان به‌کار می‌برد که انگار خود او آفریننده آن واژه، از هر نظر بوده است و تبدیل آن به واژه‌ای دیگر و در دیالوگ‌هایی نثرگونه، خیانتی به متن و اندیشه ابرسخنور و اندیشمند ایران، فردوسی بزرگ است.

توصیف صحنه‌ای از داستان «رستم و سهراب» را برای نمونه می‌آورم: «بفرمود تا دیبه خسروان/ کشیدند بر روی پور جوان/ همی آرزو گاه و شهر آمدش/ یکی تنگ تابوت بهر آمدش/ از آن دشت بردند تابوت اوی/ سوی خیمه خویش بنهاد روی/ به پرده‌سرای آتش اندر زدند/ همه لشکرش خاک بر سر زدند... / همی‌ریخت خون و به سر کرد خاک/ همه جامه پهلوی کرد چاک/ همه پهلوانان و کاووس‌شاه/ نشستند بر خاک با او به راه/ زبان بزرگان پر از پند بود/ تهمتن ز درد از در بند بود»

در رابطه با اندیشه‌ای که فردوسی گفته است و عطار و نظامی و خیام و حافظ و سعدی و مولوی به‌اشکال دیگر آن را تکرار کرده‌اند، نمونه‌های دیگری می‌آورم و برای هزارمین بار به روانش درود می‌فرستم و در برابر قامت بلند و استوار و دردمندانه‌اش سر بر خاک می‌گذارم: «چنین است کردار چرخ بلند/ به دستی کلاه و به دیگر کمند/ چو شادان نشیند کسی با کلاه/ به خم کمندش رباید ز گاه» و نیز: «چو اندیشه گنج گردد دراز/ همی‌گشت باید سوی خاک باز/ اگر هست از این چرخ را آگهی/ همانا که گشته است مغزش تهی/ چنان دان که زین گردش آگاه نیست/ به، چون و چرا سوی او راه نیست»

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->