صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

توانشهر

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

باید‌های نقد علمی بهزیستی

  • کد خبر: ۱۱۷۱۷۲
  • ۲۵ تير ۱۴۰۱ - ۱۵:۳۸
محمدرضا رمضانیان - دانشجوی دکتری مدیریت فرهنگی، فعال اجتماعی

روز بهزیستی را به تلاشگران این عرصه، خواه کسانی که در این سازمان عریض و طویل به طور رسمی مشغول به کار هستند و خواه دیگرانی که پست سازمانی ندارند، اما برای به زیستن مددجویان تلاش می‌کنند، تبریک می‌گویم.

در مناسبت‌ها در حالی طبق روال با ارائه گزارش عملکرد دستگاه‌های مربوط مواجهیم که بازنگری در نحوه گزارش دهی‌ها ضروری به نظر می‌رسد. اینکه فلان دستگاه -و در موضوع صحبت ما بهزیستی- چه کار‌هایی انجام می‌دهد، مهم نیست.

گزارش کار بر مبنای کار‌هایی باشد که باید انجام بشود، نه کار‌هایی که سال هاست دارد انجام می‌شود و احتمالا به روز هم نشده است. توجه به این نکته موجب می‌شود از افتادن در دام گزارش‌های اداری پسند که متأسفانه در همه دستگاه‌های اجرایی جاری و ساری است، در امان بمانیم.
نکته بعدی که باید به آن توجه کرد، از جنس علم مدیریت است.

در مدیریت، پنج مرحله اساسی داریم؛ از برنامه ریزی و تصمیم گیری گرفته تا سازمان دهی، رهبری و کنترل. اهالی این علم به خوبی‌ می‌دانند که برای بهبود مستمر عملکرد یک سازمان، مرحله کنترل و ارزیابی تا چه اندازه حیاتی است. این کار آن هم برای مجموعه بزرگی مثل بهزیستی با انبوه خدمات و تنوع مددجو‌ها جسارت می‌خواهد.

انجام آن با تمام اهمیتش پیچیده نیست. به یک نمونه گیری ساده از مددجویان نیاز است و چند پرسش درباره اینکه چقدر از کیفیت خدمات سازمان و سرعت عمل آن، نیز عملکرد مددکار خود راضی هستند.

شاید عده‌ای در قبال کاستی‌های انکارنشدنی سازمان بهزیستی و زیرمجموعه اش این طور استدلال کنند که این ایرادات وجود دارند، چون اعتبارات و امکانات کم است و اگر تزریق بودجه، مضاعف شود همه مسائل مرتفع می‌شود، اما برای کسانی که تجربه مددکاری و ارتباط با مددجویان را دارند، این دیدگاه پذیرفتنی نیست.

در بهزیستی کار با دل است نه با پول صرف و در کنار توجه به مسئله بودجه، موارد دیگری نیز حایز اهمیت است. مثلا جذب افرادی که علاوه بر تحصیلات مرتبط، به معنی واقعی عاشق این کار باشند.

نکته سوم و اساسی‌تر این است که برای نقد منصفانه و علمی سازمانی مانند بهزیستی به دو جنبه توجه کنیم. یکی ابعاد ساختاری و دیگری ابعاد زمینه‌ای آن. ساختاری مثل میزان رسمی بودن سازمان، اینکه تا چه حد گرفتار قوانین، آیین نامه ها، ضوابط و دستورالعمل هاست و اصلا آیا در آن سازمان کسی پیدا می‌شود که به همه این‌ها به صورت به روز تسلط داشته باشد؟ قربانی این وضعیت که معضل بدنه دولتی کشور ماست و شامل حال بهزیستی نیز می‌شود، مردمی هستند که باید از آن دستگاه، خدمتی را دریافت کنند. پیچیدگی و حرفه‌ای بودن از دیگر ابعاد ساختاری است که تحلیل هر یک درباره بهزیستی، یک دنیا حرف دارد و در این مجال نمی‌گنجد.

درباره ابعاد زمینه‌ای نیز به صورت مختصر می‌توان به مواردی مثل فناوری و فرهنگ اشاره کرد. از مصادیق فناوری این است که نیاز مددجو برای مراجعه به سازمان حداقل ممکن باشد و با یک نرم افزاز بتواند از آخرین خبر‌های مرتبط با شرایطش مطلع شود و مطالباتش را پیگیری کند. از مقوله فرهنگ نیز به همین نمونه کوچک اشاره می‌کنم که محل استقرار آن سازمان متناسب با شرایط خدمت گیرندگانش باشد، نه مانند ساختمان بهزیستی مشهد با آن اتاق‌های کوچک و راهرو‌های دراز که پیداست از ابتدا برای چنین کاربری‌ای ساخته نشده است.

اجازه بدهید به عنوان نکته پایانی به موضوعی مسجل اشاره کنم که اگر اصلاح شود به زعم بنده ۹۰ درصد مشکلات عملکرد بهزیستی رفع خواهد شد.

خط مشی بهزیستی در بالادست نیاز به بازنگری دارد. وقتی در این سازمان و اکثر سازمان‌های دیگر عمیق می‌شویم، می‌بینیم یا خط مشیی وجود ندارد یا اگر هست، کهنه است و مربوط به چند دهه پیش. اینکه خط مشی‌ها پس از بازنگری، چطور به سیاست و سپس برنامه تبدیل شوند، حکایت مفصلی است که در گام‌های بعدی می‌توان درباره آن گفتگو کرد.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.