صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

توانشهر

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

رسول صدرعاملی با استعانت از آموخته‌های جامعه شناسی خود، هرآنچه را که در فیلم سازی فراگرفته به درون مایه‌های عقیدتی اش پیوند می‌زند تا در قالب آثاری سینمایی، به احیای باور‌های دینی زمانه اش بپردازد.

آزاده چشمه سنگی | شهرآرانیوز؛ از اول قرار نبود برود سراغ فیلم سازی و سینما. نه اینکه، چون پدرش یک روحانی برجسته بود و همه می‌دانستند او پسر سید فخرالدین صدرعاملی است. اصلا در خانواده آن‌ها منعی وجود نداشت برای پیگیری علایق و سلایق مختلف. خودش سودای خبرنگاری و فعالیت مطبوعاتی داشت. سید فخرالدین، اهل اصفهان بود، رسول هم همانجا به دنیا آمده بود. مهاجرت پدر به تهران، آن‌ها را نمک گیر پایتخت کرده بود.

رسول دیپلم را که گرفت برای ادامه تحصیل به فرانسه سفر کرد. در مونت پلیه، جامعه شناسی می‌خواند که رفته رفته با ورود امام (ره) به نوفل لوشاتو، از سمت روزنامه اطلاعات که پیش از سفر به فرانسه برای آن‌ها کار می‌کرد، مأمور ارسال گزارش‌های مرتبط با امام (ره) شد. کم کم درس و دانشگاه را رها کرد و تمام انرژی و زمانش را وقف پوشش اخبار و مصاحبه‌های امام خمینی (ره) کرد. آن گزارش معروف حضرت امام (ره) هنگام بازگشت به ایران در هواپیما را، رسول صدرعاملی ثبت و ضبط کرد و پس از آنکه با هیئت همراه امام (ره) به ایران برگشت و انقلاب اسلامی پیروز شد، با فراغ بال و آرامش برای تکمیل تحصیلاتش به فرانسه برگشت.

مدت زیادی از رفتنش نگذشته بود که با خبر شهادت برادرش به وطن بازگشت و این بار به درخواست پدر در ایران ماند. سال ۵۸ با تهیه کنندگی مستند «خون بارش»، خود را در زمینه فیلم سازی محک زد و پس از شروع جنگ تحمیلی در سال ۶۱ با فیلم «رهایی» به شکل رسمی نخستین تجربه کارگردانی خود را به رخ سینماگران کشید و در همان بین تنها فرزندش میلاد به دنیا آمد. دوسال بعد با فیلم «گل‌های داوودی» بر سر زبان‌ها افتاد و بعدتر با تأسیس شرکت «فیلمیران» به یکی از حرفه ای‌ترین سینماگران ایرانی تبدیل شد که از مجرای شرکت او، بیش از ۷۰ درصد تولیدات سینمایی عرضه می‌شد.

رسول صدرعاملی که همواره دغدغه مسائل اجتماعی و مشکلات جوانان به ویژه دختران را در آثار خود به نمایش می‌گذارد، دین خود را به این مقوله در فیلم‌های «دختری با کفش‌های کتانی» (۷۷)، «من ترانه ۱۵ سال دارم» (۸۰)، «دیشب باباتو دیدم آیدا» (۸۳) و «سال دوم دانشکده من» (۹۶) ادا کرد، اما زیستن در خانواده‌ای مذهبی، همواره او را به داستان‌هایی با درون مایه‌های عقیدتی مشتاق کرده بود. رسول صدرعاملی که با سه فیلم «هرشب تنهایی»، «شب» و «در انتظار معجزه» ارادت خود را به امام هشتم (ع) عرضه داشته براین باور است: سالانه ۲۰ میلیون زائر از تمام اقشار و سنین با انواع شخصیت‌ها برای زیارت امام رضا (ع) به مشهد می‌روند و نمی‌شود این موضوع را در سینما نادیده گرفت.

 زنی بیمار، زوجی پریشان و مجرمی نادم چهره‌هایی قریب، اما ناآشنا هستند که روزانه به حریم امن رضوی پناه می‌برند و به شکلی نمادین در این فیلم ها، بازتاب باور‌های اعتقادی آدم‌ها می‌شوند. لوکیشن‌ها همگی مشهد و حرم مطهر امام رضا (ع) است و آنچه میان تمام شخصیت‌های این سه گانه سینمایی اشتراک دارد، امید به شفاعت، اجابت و پناهجویی است. رسول صدرعاملی با استعانت از آموخته‌های جامعه شناسی خود، هرآنچه را که در فیلم سازی فراگرفته به درون مایه‌های عقیدتی اش پیوند می‌زند تا در قالب آثاری سینمایی، به احیای باور‌های دینی زمانه اش بپردازد.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.