صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

توانشهر

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

گرترود استاین در سال ۱۹۴۰، زمانی که پایتخت فرانسه به دست ارتش هیتلر سقوط کرد، کتابی به نام «پاریس فرانسه» نوشت. این کتاب، اگرچه رمان دانسته شده، می‌توان آن را خاطرات و دیدگاه‌های خانم استاین درباره شهر پاریس و مردمان فرانسوی دانست که به سبک ویژه او به نگارش درآمده است.

شهرآرانیوز - اوایل سده بیستم میلادی، خانه یک زن نویسنده آمریکایی در پاریس – شهر رؤیایی هنرمندان – پاتوق اهالی هنر از جمله نویسندگان هم‌وطنش ارنست همینگوی و اسکات فیتزجرالد و شروود اندرسن بود. این زن گرترود استاین (۱۹۴۶–۱۸۷۴میلادی) بود که تاریخ ادبیات او را نویسنده‌ای قلم‌زده در عرصه‌های گوناگون از شعر تا رمان و نمایشنامه دانسته است. از او در سال ۱۹۴۰، زمانی که پایتخت فرانسه به دست ارتش هیتلر سقوط کرد، کتابی به نام «پاریس فرانسه» به چاپ رسید. این کتاب، اگرچه رمان دانسته شده، می‌توان آن را خاطرات و دیدگاه‌های خانم استاین درباره شهر پاریس و مردمان فرانسوی دانست که به سبک ویژه او به نگارش درآمده است. نویسنده متفاوت‌نگر آمریکایی به گونه‌ای از شهر رؤیایی هنرمندان نوشته که یک آمریکایی باید بنویسد منتها این مهاجر در عین حال شیوه نگارشی خاص خود را دارد. او «پاریس فرانسه» را با خاطره‌هایش از این شهر می‌آغازد و همچنین از هر آنچه به کودکی‌هایش در سانفرانسیسکو رنگ و بوی فرانسوی داده بود. در ادامه با برداشت‌ها و تجربه‌های نویسنده از پاریس همراه می‌شویم و گاه جهان را از دریچه چشم دور و بری‌های او - مانند خدمتکارش - می‌بینیم. جهانی که استاین به تصویر می‌کشد، پر است از آدم‌های فرانسوی با خصال خاصشان - مانند شیک‌پوشی و منطقی و متمدن بودنشان - و از دیگر سو مفاهیمی، چون مد و سنت را به عنوان ویژگی‌های حیاتی دولت فرانسه بازتاب می‌دهد. او این محیط و آدم‌هایش را از نزدیک مشاهده و به فراخور توان خود درک کرده و از این رو تجربه‌ای ملموس ارائه می‌دهد.

همچنین کتاب بار‌ها پدیده جنگ را یادآور می‌شود – مفهومی که ظاهرا دغدغه جدی گرترود استاین بوده است. بن‌مایه جنگ در حالی در سرتاسر «پاریس فرانسه» مرور می‌شود که با توجه به تاریخ انتشار کتاب، جنگ جهانی دوم هنوز مردم فرانسه و فرایند آفرینش این کتاب را مستقیم درگیر خود نساخته بود. البته یک سال پیش از انتشارش، آلمان نازی به لهستان حمله کرده بود، ولی دقیقا معلوم نیست چه برهه‌ای از تاریخ نبرد‌ها مدنظر بانوی نویسنده است. استاین یک نویسنده پیشرو (آوانگارد) و نوگرا (مدرنیست) دانسته شده و طبعا با شیوه‌های متعارف نوشتن، ناسازگار بود! او که در دوران دانشجویی‌اش در کالج رادکلیفِ دانشگاه هاروارد، نزد ویلیام جیمز – فیلسوف و روانشناس نامدار – شاگردی کرد، به حرکت-های ادبی‌ای همچون جریان سیال ذهن (به مانند نویسندگانی، چون جیمز جویس و ویرجینیا وُلف) و حتی به سوررئالیست‌ها منتسب می‌شود. بااین‌همه، خودش نوشتن را امری پیچیده و آگاهانه تلقی می‌کرد و نمی‌پذیرفت که مثلا با نگارش ناخودآگاه که از ادعا‌های سوررئالیست‌ها بود، بتوان اثری خلق کرد! او حتی در «پاریس فرانسه» به انتقاد از سوررئالیست‌ها پرداخت و این جماعت را افرادی معرفی کرد که به جای تمدن در پی تبلیغات بودند! برگردان فارسی «پاریس فرانسه» را نشر گمان به قلم پوپه میثاقی به چاپ رسانده است. این کتاب ۱۵۶صفحه دارد و مثل دیگر کتاب‌های این انتشاراتی در قطع پالتویی انتشار یافته است.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.