صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

توانشهر

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

فیلم «سگ‌مَرد» یا «مرد سگی» (Dogman)، به‌کارگردانی لوک بسون، چهارمین فیلم بخش رقابت اصلی هشتادمین دورهٔ جشنوارهٔ بین‌المللی فیلم ونیز است.

به گزارش شهرآرانیوز، جشنوارهٔ بین‌المللی فیلم ونیز از سال ۱۹۳۲ آغازبه‌کار کرده و تا کنون ۷۹ مرتبه برگزار شده است. هشتادمین دورهٔ این جشنواره نیز از ۲۹ اوت آغاز شده است و تا ۹ سپتامبر ادامه خواهد داشت. در این دوره، ۲۳ فیلم از کشورهای مختلف در بخش رقابت اصلی به‌نمایش درمی‌آیند و بر سر کسب شیر طلایی با یکدیگر مبارزه می‌کنند. در ۳۱ اوت، روز سوم این جشنوارهٔ بین‌المللی معتبر، سه فیلم از این بخش به‌نمایش درآمده‌اند. پس از اِل‌کُنده و فِراری ــ که مرور آن‌ها را در اخبار مرتبط می‌توانید بیابید ــ فیلم کارگردان لئون را مرور می‌کنیم که حادثه‌ای است و مایه‌های روان‌شناختی هم دارد.

مشخصات

  • نام: سگ‌مَرد
  • کارگردان: لوک بسون
  • بازیگران: کَلِب لندری جونز، جونیکا تی. گیبز، کریستوفر دنهام
  • مدت‌زمان: ۱۱۴ دقیقه
  • کشور: فرانسه

خلاصهٔ داستان

داگلاس مردی جوان است که زندگی پیچیده‌ای داشته است. چنان‌که از گذشته‌نما (= فلش‌بک) می‌فهمیم، پدر خشن داگلاس، زمانی که او کودک بوده است، به انواع روش‌ها سخت تنبیهش می‌کرده است، تا آنجا که یک بار پسر خود را درون قفس سگ‌ها می‌اندازد. پسر که امروز دیگر مستقل شده ــ و البته ویلچرنشین است ــ حالا برای خودش یک دسته سگ جمع کرده که درست مثل فرزند با آن‌ها رفتار می‌کند. سگ‌ها هم کاملاً مطیع او هستند و هر کاری برای صاحبشان می‌کنند، هر کاری، از جمله اعمال تبهکارانه.

سخن کارگردان

«آن‌گاه که انسان به‌دردسر می‌افتد، خدا سگی به‌سوی او می‌فرستد.» (آلفونس دو لامارتین)

این فیلم، تا حدی، مُلهَم از مقاله‌ای است که زمانی خواندم، دربارهٔ خانواده‌ای فرانسوی که فرزند خود را در پنج‌سالگی به قفس انداختند. پرسش پیش آمد که این کار از نظر ذهنی با فرد چه می‌کند؛ شخصْ چگونه دوام می‌آورد و با رنج خود چه می‌کند؟ می‌خواستم این ایده را از خلال سگ‌مرد بررسی کنم. رنجْ وجه مشترک همهٔ ماست و تنها پادزهر در برابر آن عشق است. جامعه به شما کمک نمی‌کند، اما عشق می‌تواند در بهبودی کمک‌حال باشد، همچون عشق دسته‌ای از سگان که داگمن جمع کرده و التیام‌بخش‌اند. سگ‌مرد بدون کلب لندری جونز فیلم نمی‌بود. این شخصیت پیچیده کسی را می‌طلبید که بتواند چالش‌ها را، غم و اندوه را، میل را، قدرت را، وضع بغرنج را تجسم بخشد. مردم فیلم‌ها را تماشا می‌کنند که قِسمی از حقیقت را از داستان برگیرند، گو اینکه می‌دانند خیالی است. من می‌خواستم، تا جایی که می‌توانم، در فیلم صادقانه عمل کنم. می‌خواهم که شما در قبال قهرمان داستان احساسی داشته باشید، در برابر کارهایی که نوعاً انجام می‌دهد و کارهایی که در پاسخ به رنجی که از سر گذرانده است انجام می‌دهد.

منبع: La Biennale di Venezia

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.