«خوش نمک» با مجریان جدید به شبکه نسیم بازگشت حمایت وزیر فرهنگ و ارشاد از ساخت فیلم سینمایی در خصوص امام رضا (ع) + فیلم موزیک ویدئوی جدید «فرزاد فرزین» برای سریال «قطب شمال» + فیلم مردم نامزد‌های نشان فردوسی را انتخاب کنند بهترین سریال ایرانی شبکه نمایش خانگی معرفی شد + آمار آمار فروش نمایش‌های روی صحنه تئاتر مشهد در هفته‌ای که گذشت (۸ اردیبهشت ۱۴۰۳) تقدیر از ژاله علو در «شب کارگردان» فصل دوم سریال لایواکشن «وان پیس» (One piece) در دست ساخت است + جزئیات جدیدترین حواشی فیلم «بی‌بدن» | شکایت به دلیل سکانس‌های ملتهب چشم به راه افعی واقعی | نگاهی به سریال «افعی تهران» ساخته سامان مقدم نسلی آگاه بدون خلاقیت | کارشناسان درباره ویژگی‌های طراحان گرافیک جوان می‌گویند مروری بر پرفروش‌های کتاب در مشهد (۸ اردیبهشت ۱۴۰۳) نگاهی اجمالی بر تاریخچه هنر گرافیک در ایران و جهان به‌مناسبت روز جهانی گرافیست دلیل پخش نشدن برنامه «هفت» چه بود؟ اعضای کارگروه «حکیم طوس» معرفی شدند
سرخط خبرها

خرده روایتی از همسر شهید سید موسی فرزین‌فر که در سال ۶۰ شهید شد

  • کد خبر: ۵۶۷۷۵
  • ۰۶ بهمن ۱۳۹۹ - ۱۳:۵۰
خرده روایتی از همسر شهید سید موسی فرزین‌فر که در سال ۶۰ شهید شد
سید موسی فرزین‌فر جوان بالابلند و متینی بود که در نیروی زمینی ارتش خدمت می‌کرد. معصومه عروس خانواده فرزین‌فر شد. چند روز بعد از عروسی، به تهران و بعد، با پذیرفته شدن انتقالی، به مشهد آمدند. در این سال‌ها، خداوند ثمره زندگی هم به آن‌ها بخشید.
آل ابراهیم  | شهرآرانیوز - فراموشی بخشی از خاطرات معصومه را به تاراج برده است، اما نه همه‌اش را. هنوز به خاطر دارد در خیابان گنبد سبز خواستگار‌ها پاشنه در خانه را از جا درآورده بودند و او به هیچ‌کدامشان «بله» نمی‌گفت. حاضر نبود با کاسب جماعت عروسی کند. فکر می‌کرد امروز و فرداست که طرف ورشکسته و فراری شود و او تنها بماند، اما نمی‌دانست اگر تنهایی تقدیرت باشد، راهش را به زندگی‌ات باز می‌کند.

سید موسی فرزین‌فر جوان بالابلند و متینی بود که در نیروی زمینی ارتش خدمت می‌کرد. معصومه عروس خانواده فرزین‌فر شد. چند روز بعد از عروسی، به تهران و بعد، با پذیرفته شدن انتقالی، به مشهد آمدند. در این سال‌ها، خداوند ثمره زندگی هم به آن‌ها بخشید.
 
سال ۵۷ بود به وقت روبه‌رو شدن مردم با رژیم. سپردن مأموریت مقابله با تظاهرکنندگان به ارتش، عزم سیدموسی را برای جدا شدن از رژیم جزم کرد. به معصومه می‌گفت دلش نمی‌خواهد دستش به خون هم‌وطنانش آلوده شود. این جدایی بعد از سانحه رانندگی‌ای که حین انجام مأموریت برایش اتفاق افتاد فراهم آمد و پیش از موعد بازنشسته شد.
 
همدم تنهایی‌های معصومه یک جانماز است که همیشه پهن و آماده است تا به مهمانی خدا برود: «خانه‌ای نیمه‌کاره در منطقه آب‌و‌برق خریدیم و کم‌کم شروع کردیم به ساخت آن. آن زمان این منطقه بیابان بود و امکاناتی نداشت. همه هم و غم سیدموسی جوان‌های این منطقه بودند که فراغتشان پربار باشد و به راه خلاف نیفتند. برایشان برنامه‌های ورزشی می‌گذاشت، آن‌ها را کوه می‌برد و آموزش نظامی می‌داد. جنگ که شد، سید دیگر آرام و قرار نداشت. می‌گفت نظامی آموزش‌دیده است و حالا کشورش به او نیاز دارد. «دوباره به ارتش رفت و عازم جبهه شد. دیربه‌دیر می‌آمد تا اینکه رفت و برنگشت. از همان روز اول که به جبهه رفت، دل‌شوره داشتم.»
 
هرچه می‌گذرد «یادم‌نمی‌آِید»‌های معصومه بیشتر تکرار می‌شود. به یاد ندارد که شوهرش ۴ بار به جبهه اعزام شده و ۷ ماه خدمت کرده است. این را هم به خاطر نمی‌آورد که در آذر ۶۰، عملیات طریق‌القدس و در نیمه‌های شب، با گلوله مستقیم توپ آسمانی شده است. حافظه‌اش مانند همه این سال‌ها یاری نمی‌کند که به خاطر بیاورد چه‌قدر طول کشید تا پیکر همسرش را بیاورند. «شاید یک ماه بعد پیکرش را آوردند. گوشه سردخانه مانده و شناسایی نشده بود، زیرا نه سر داشت، نه دست و پای سالم.»

وقتی سیدموسی شهید شد، معصومه با خدای خودش راز و نیاز کرد و گفت که ۴ بچه قدونیم‌قد را بزرگ می‌کند تا او را هم جزو شهدا به حساب بیاورند. «تا بچه‌ها را بزرگ کردم خیلی سختی کشیدم. تنهای تنها بودم. حالا اوضاع جامعه را که می‌بینم، از خودم می‌پرسم ثمره این همه رنجی که کشیدم چه شد.»

پادرد و کمردرد امان معصومه را بریده است. خواسته‌اش از دار دنیا داشتن پرستار است که با اوضاع مالی‌اش جور درنمی‌آید. دل‌تنگ است از خانه‌ای که مدت‌هاست رنگ مسئولان را ندیده است، کسانی که فلسفه وجودی‌شان با خانواده‌های ایثارگر گره خورده است.

حرف آخر معصومه این است: «دیگر عمری برایم نمانده. دوست ندارم زنده بمانم. دلم می‌خواهد بروم پیش سیدموسی.»
 
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->