تالاب جازموریان جان دوباره گرفت ۳ پیشنهاد برای افزایش حقوق بازنشستگان تامین اجتماعی | افزایش ۳۵درصدی باید لحاظ شود نزاع دسته جمعی در پل قویون ارومیه+ فیلم سیل بیش از ۲۶۰۰ نفر از مردم را گرفتار کرد (۷ اردیبهشت ۱۴۰۳) کنکور سراسری ۱۴۰۳ در خراسان‌جنوبی دوباره برگزار می‌شود آغاز رقابت داوطلبان گروه علوم تجربی در نوبت اول کنکور ۱۴۰۳ تغییر مسیر پرواز تهران- زاهدان- مشهد مذاکرات مزدی کانون بازنشستگان تامین اجتماعی ادامه دارد| مبنای افزایش حقوق کدام قانون است؟ (۶ اردیبهشت ۱۴۰۳) سیلاب به سنگان خواف رسید سلامت روان ایرانی‌ها پایش می‌شود پیش بینی آلزایمر ۱۲ سال قبل از بروز علائم با آزمایش چشم مشاغل ذهنی خطر زوال عقل را کاهش می‌دهند نحوه اضافه کردن دوران سربازی به سوابق بیمه تامین اجتماعی اعلام شد تخلیه برخی از روستا‌های زیرکوه در خراسان‌جنوبی به‌علت سیلاب + عکس (۶ اردیبهشت ۱۴۰۳) فوق‌العاده حقوق معلمان حق‌التدریس از مهر ماه ۲ برابر می‌شود نارضایتی توأمان مردم و متولیان درمان از  تعرفه‌های جدید پزشکی تشکیل باند سرقت پس از آزادی از زندان | دزدی از ده‌ها خودرو
سرخط خبرها

چه ماسک‌هایی باید در زندگی به صورت بزنیم؟

  • کد خبر: ۵۵۸۳۷
  • ۲۷ دی ۱۳۹۹ - ۱۱:۵۵
چه ماسک‌هایی باید در زندگی به صورت بزنیم؟
ما انسان‌ها به ماسک‌پوشیدن عادت داریم. صرف‌نظر از ماسک‌های فیزیکی که این روز‌ها روی صورت همه‌مان هست و باید باشد، ما همیشه ماسک‌هایی نامرئی به چهره می‌زنیم که بیشتر اوقات خودمان بیشتر و بهتر از همه از وجودشان آگاه بوده‌ایم.
گروه جامعه | شهرآرانیوز؛ ما انسان‌ها به ماسک‌پوشیدن عادت داریم. صرف‌نظر از ماسک‌های فیزیکی که این روز‌ها روی صورت همه‌مان هست و باید باشد، ما همیشه ماسک‌هایی نامرئی به چهره می‌زنیم که بیشتر اوقات خودمان بیشتر و بهتر از همه از وجودشان آگاه بوده‌ایم.
 
این ماسک‌های نامرئی ابزاری هستند که ما انسان‌ها بیشتر برای سازگارشدن با شرایط استفاده می‌کنیم، برای از نو ساختن خودمان و حرکت به جلو. این ماسک‌ها به ما این امکان را می‌دهند که وانمود کنیم قابلیت انجام هر کاری را داریم و به ما کمک می‌کنند در برابر آنچه باور داریم می‌تواند به ما آسیب بزند، از خود محافظت کنیم.
به‌عبارت دیگر، ماسک‌زدن به چهره (در این مفهوم) نوعی سازوکار دفاعی ناخودآگاه است که وقتی فرد احساس خطر می‌کند، خودبه‌خود در او فعال می‌شود. سازوکاری که به فرد کمک می‌کند زنده بماند و دوام بیاورد. بنابراین، داشتن ماسکی بر چهره همیشه هم چیز بدی نیست.
 
بااین‌حال، گاهی ماسکی که فرد بر چهره دارد، کارآمدی خود را برای سازگاری او با شرایط از دست می‌دهد و گاهی حتی بر ضد رسالت اصلی خود عمل می‌کند. این‌گونه ماسک‌ها، یعنی ماسک‌هایی که به‌نظر می‌رسد حتی اگر بخواهید هم قادر به برداشتن آن‌ها نخواهید بود، موضوع پژوهش‌های بسیاری در حوزه آسیب‌شناسی روانی (سایکوپاتولوژی) بوده‌اند.

 

صحنه زندگی و ماسک‌های رنگارنگ ما

اروینگ گافمن (ErvingGoffman)، نظریه‌پرداز و خالق نظریه «برهم‌کنش نمادین»، معتقد است زندگی یک صحنه نمایش است. استدلال او این است که ما در تعاملات اجتماعی‌مان به‌طور خودآگاه یا ناخودآگاه تلاش می‌کنیم تصویری عینی و ملموس از خود ارائه دهیم. به‌عبارت دیگر، ما تلاش می‌کنیم دریافت دیگران از خود را به‌نوعی دست‌کاری یا مدیریت کنیم. گافمن شخصیت انسان را یک پدیده درونی در نظر نمی‌گیرد. او معتقد است شخصیت هر انسان حاصل‌جمع همه «ماسک»‌های متفاوتی است که او در طول زندگی‌اش بر چهره می‌گذارد و به آن عنوان «نمایش‌پردازی اجتماعی» می‌دهد.
 
بدین ترتیب، همه ما بازیگران اجتماعی در صحنه زندگی هستیم. بازیگران اجتماعی هم مانند بازیگران تئاتر، برای اینکه نمایش موفقی داشته باشند، به داشتن مهارت‌های نمایشی (اجتماعی) و لباس و ابزار متناسب با نقششان نیاز دارند. نمایش اجتماعی هم مانند یک نمایش واقعی، ۲ بخش بسیار مهم دارد: صحنه و پشت صحنه. صحنه متشکل از همه لحظاتی است که ما در آن‌ها تصویری از خود برای دیگران ترسیم می‌کنیم و پشت صحنه زندگی خصوصی ماست که البته آن هم می‌تواند خود ماسک دیگری باشد که ما برای خود به چهره نهاده‌ایم.
 
در نظریه گافمن، نمایش‌پردازی اجتماعی یعنی اینکه بدانیم چگونه در بین صحنه و پشت صحنه رفت‌وآمد داشته باشیم. به علاوه، داشتن مهارت تغییر و تبدیل، از یک صحنه یا موقعیت به صحنه یا موقعیت دیگر و همواره در لباس مناسب یک صحنه و نقش قرارگرفتن، از ملزومات اصلی موفقیت در عرصه اجتماع هستند.

 

چه زمانی به ماسک نیاز داریم؟

ما پوشیدن این ماسک‌ها بر روی چهره‌های واقعی خود را از همان دوران کودکی می‌آموزیم؛ از سنین بسیار پایین. شاید اولین‌باری که یاد می‌گیریم باید ماسکی بر چهره داشته باشیم، زمانی باشد که متوجه می‌شویم در برخی موقعیت‌های خاص، اگر بخواهیم از جانب دیگران پذیرفته شویم، نمی‌توانیم کاری که دلمان می‌خواهد را انجام دهیم. برای مثال، ما یاد می‌گیریم که برای تأییدشدن و تحسین‌شدن از جانب والدینمان و رضایت آن‌ها، باید احساس استیصال و بی‌قراری‌مان یا بدخلقی‌هایمان را کنترل کنیم یا باید با هم‌کلاسی‌هایمان صبور و بامحبت باشیم تا از جانب آن‌ها پذیرفته شویم.
 
این ماسک‌ها درواقع حدود روابط ما با دیگران را مشخص می‌کند. آن‌ها نمایانگر نقش‌های متفاوتی هستند که لازم است در زندگی خود ایفا کنیم. این ماسک‌ها هستند که ما را قادر می‌سازند امیال خود را مهار کنیم و توانایی‌های مهمی همچون همدلی و هم‌ذات‌پنداری را کسب کنیم. درواقع، همان‌طور که گفته شد، ما به‌احتمال در برخی موقعیت‌های خاص برای خودمان هم ماسک‌های متفاوتی به چهره می‌زنیم.
 
برای مثال، ممکن است به پوشیدن ماسک قدرت برای گذر از مواقع و زمان‌های دشوار نیاز داشته باشیم. بازهم، همان‌طور که گفته شد، داشتن ماسک‌های متفاوت برای موقعیت‌های متفاوت به‌خودی‌خود چیز بدی نیست. آنچه اهمیت دارد این است که وقتی نیاز به آن ماسک رفع شد و آن ماسک وظیفه‌اش را به‌درستی انجام داد، می‌توانیم آن را از چهره برداریم.

 

همه ماسک‌های من...

تا اینجای کار می‌دانیم که ماسک‌ها بخشی از زندگی ما هستند. برخی آن‌ها می‌توانند ما را نجات دهند و برخی دیگر می‌توانند به ما آسیب بزنند. گاهی هم ماسک‌های ما از آسیب‌هایی خبر می‌دهند که ما متحمل شده‌ایم. گاهی دلایل ما برای زدن ماسکی ویژه، دلایل ناسالمی هستند یا پافشاری بیش‌ازاندازه و بیمارگونه ما بر آن‌ها از حدود سلامت خارجشان می‌کند. ما به دلایلی مانند ترس، اضطراب، اینکه می‌خواهیم دوست داشته شویم یا پذیرفته شویم، برای اینکه آسیب‌پذیر به‌نظر نیاییم، برای پنهان‌ساختن غم یا افسردگی، برای پوشاندن خوشی‌مان، برای نشان‌ندادن خشم، برای تأکید و برجسته‌ساختن مردانگی یا زنانگی خود و حتی گاهی برای فریب‌دادن دیگران ماسک‌های متفاوتی به چهره می‌زنیم.
 
چند نمونه از ماسک‌هایی که افراد زیادی به پوشیدن آن‌ها تمایل دارند، عبارت‌اند از:
 

ماسک فرزند خوب:

بعضی بچه‌ها از همان اوایل کودکی متوجه می‌شوند که اگر رفتار «درستی» انجام دهند، دیگران پذیرای آن‌ها خواهند بود. مشکل در این مواقع این است که درستی یا نادرستی رفتار آن‌ها براساس آنچه معمول و عرف است سنجیده می‌شود، و نه لزوما برمبنای آنچه حقیقتا درست یا غلط است. برای این‌دست آدم‌ها سخت است که برای دیگران مرزگذاری کنند یا حتی عقایدشان را بیان کنند، زیرا آن‌ها از پذیرفته‌نشدن از جانب دیگران هراس دارند. این افراد همیشه تلاش می‌کنند همه را از خود راضی نگه دارند.
 

ماسک انسان مبارز:

بیشتر، افرادی که مجبور می‌شوند برای غلبه بر ناملایمات زندگی دائم در نبرد‌های دشوار باشند، این ماسک را برای خود برمی‌گزینند. زدن این ماسک به آن‌ها کمک می‌کند ترس‌ها و تردید‌هایی را که در هنگام پذیرش مسئولیت در جانشان رخنه می‌کند، کنار بگذارند.
 

ماسک آدم بی‌تفاوت:

ماسک بی‌تفاوتی به فرد کمک می‌کند در برابر هرآنچه در اطرافش اتفاق می‌افتد، نفوذناپذیر و تأثرناپذیر به‌نظر رسد. او با زدن این ماسک خود را در مقابل خطرات و تهدید‌های بیرونی محافظت می‌کند، زیرا از این طریق قادر خواهد بود رنجش را پنهان کند.
 

ماسک آدم رنج‌کشیده:

این افراد این‌طور آموخته‌اند که زندگی محنت‌بار و سیاه است و یگانه راه دریافت عشق این است که نقش قربانی را بازی کنند.
 

ماسک آدم قوی:

ماسکی بسیار رایج که البته، بیشتر افراد خیلی حساس به چهره می‌زنند. این افراد از اینکه آسیب ببینند یا آسیب‌پذیر به‌نظر برسند هراس دارند. همین ترس است که سبب می‌شود احساساتشان را پنهان کنند و فقط خشمشان را بروز دهند یا پرخاشگری کنند. قطعا همه ما جمله «مرد که گریه نمی‌کنه» را شنیده‌ایم. جملاتی از این‌دست و باور‌هایی که موجب پدیدآمدن آن‌ها می‌شود هم از جمله مواردی است که به این امر دامن می‌زند.
 

ماسک آدم شاد:

ماسکی که این روز‌ها خیلی‌ها با افتخار به چهره دارند. توجه داشته باشید که همه افراد شاد لزوما در این‌دسته قرار نمی‌گیرند، منظور از کسی که «ماسک آدم شاد» دارد، کسی است که شادی او واقعی نیست و فقط ترجیح می‌دهد شاد به‌نظر برسد. پذیرفتن احساساتی مانند غم، خشم یا فقدان برای برخی افراد دشوار است. به همین دلیل، این افراد با نشاندن لبخندی بر چهره‌شان وانمود می‌کنند همه‌چیز خوب است. درواقع، این افراد از احساسات خود گریزان هستند.
 

ماسک دلقک:

دلقک‌ها از شوخ‌طبعی و طنزپردازی برای پنهان‌کردن احساساتشان استفاده می‌کنند. این ماسک هم به ماسک قبلی شباهت دارد. افرادی که شوخ‌طبعی را مانند ماسکی بر چهره دارند، بیشتر تصور می‌کنند اگر روزی دست از شوخی‌کردن بردارند و احساسات واقعی‌شان را صادقانه بروز دهند، از جانب دیگران پذیرفته نخواهند شد. آن‌ها ترجیح می‌دهند رنج خود را پنهان کنند.

 

وقتی نمی‌توانیم ماسکمان را برداریم...

همه ماسک‌هایی که به آن‌ها اشاره شد، به‌طور معمول به فرد کمک می‌کنند خود حقیقی‌اش را از خطرات احتمالی حفظ کند. بااین‌حال، گاهی برخی افراد آن‌قدر ماسکی را به چهره می‌گذارند که برداشتنش دیگر برایشان غیرممکن می‌شود. آن‌ها خودِ ماسک می‌شوند و اینجاست که فرد دیگر نمی‌داند کیست. اما آیا این ماسک بخشی از ذات و ماهیت وجودی او شده است؟ آیا دیگر نخواهند توانست خود را در پس ماسک بیابد؟

در موارد حاد که گاهی حتی به بروز اختلال‌های چندشخصیتی هم می‌انجامند، بیشتر نیاز به دریافت کمک از افراد متخصص است. اما در موارد ساده‌تر و ابتدایی‌تر و حتی گاهی برای پیشگیری از افتادن در دام‌های این‌چنینی، می‌توان با دقیق‌شدن در خود و موشکافی در آنچه بر خود حقیقی ما سایه افکنده است، راهی برای برداشتن همه این ماسک‌های گاه غیرضرور برداشت.
 
یکی از کار‌هایی که می‌توان انجام داد این است که فهرستی برای خود داشته باشیم که خود اصیل و حقیقی ما را برایمان تعریف می‌کند. از خود بپرسیم برای نشان‌دادن این خود حقیقی و اصیل باید چه رفتاری داشته باشم؟ چه چیز‌هایی هست که دیگران درباره من نمی‌دانند؟ چه ارزش‌ها و ویژگی‌هایی در من هست که بدون آن‌ها نمی‌توانم تعریفی درست از خود ارائه دهم؟ دیگران من را چگونه می‌بینند و توصیف می‌کنند؟ پاسخ‌هایی که برای این سؤال‌ها می‌یابیم می‌توانند برای ما بسیار روشنگر باشند.
 
منبع:

exploringyourmind.com/what-masks-do-you-wear
exploringyourmind.com/social-dramaturgy-develop-masks-interact/
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->