پابند الکترونیکی اسرار سرقت‌های سارق حرفه‌ای را برملا کرد اختلاف پدرزن و مادرزن درباره داماد قاتل|دستور بازداشت صادر شد از کشف ۱۰۰۰ سکه عتیقه از یک کوله‌پشتی تا دستگیری قاچاقچی مسلح کشتار خرس در ایران برای دردهای بی درمان| روغن خرس ۳ میلیون تومانی کدام درد را دوا کرد؟ انهدام باند بزرگ قاچاق موادمخدر در شرق کشور| ۲۳۰۰ کیلوگرم موادمخدر کشف شد جزئیات غرق‌شدن دو نفر از عوامل یک سریال ایرانی | رؤیای نیمه‌شب ناتمام ماند توقیف تریلر حامل ۲۶ تن آرد قاچاق در مشهد (۹ خرداد ۱۴۰۳) سقوط مرد جوان در محل گودبرداری+تصاویر (۹ خرداد ۱۴۰۳) اطلاعیه اداره‌کل زندان‌های تهران در مورد فیلم جمعی از محکومان نسخه خونین مرد رمال برای نوعروس هفده‌ساله (۹ خرداد ۱۴۰۳) زمان پیش‌فروش بخش دوم بلیت‌های خرداد ۱۴۰۳ اعلام شد پویش«ضربان زندگی» در مشهد آغاز شد تصادفات رانندگی در جاده‌های خراسان‌رضوی ۱۰ نفر را روانه بیمارستان کرد (۹ خرداد ۱۴۰۳) برخورد شدید پیکان با ایستگاه اتوبوس ۲ مصدوم برجای گذاشت متهم به ۳۰ فقره زورگیری در مشهد دستگیر شد (۹ خرداد ۱۴۰۳) قتل سه عضو خانواده توسط پدر افسرده (۹ خرداد ۱۴۰۳) احداث باغ‌بام‌ مدرن‌ترین روش بهبود محیط زیست شهری عملکرد مثبت دولت سیزدهم در حل بسیاری از مشکلات کشور پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان‌رضوی (چهارشنبه، ۹ خرداد ۱۴۰۳) | افزایش دمای مناطق گرمسیر استان تا ۴۰ درجه! اهدای عضو بیمار مرگ مغزی در مشهد نجات‌بخش ۵ زندگی دیگر شد (۹ خرداد ۱۴۰۳)
سرخط خبرها

فطر، عید باشکوه

  • کد خبر: ۱۵۹۹۶۱
  • ۳۱ فروردين ۱۴۰۲ - ۱۳:۰۳
فطر، عید باشکوه
یک سال نماز عید فطر با آن حال و هوای دوست داشتنی و منحصربه فردش رفتیم مسجد امام حسن مجتبی (ع) در چهارراه خماریان، همان تیم دوچرخه چینی شانه به شانه هم ایستاده بودند.

آن سال‌ها شب‌های ماه رمضان بعد افطار تازه کار‌ها شروع می‌شد.  اول می‌رفتیم مدرسه علمیه حضرت قائم (عج)، بعدش می‌رفتیم جلسه قرآن یکی از قاریان افغانستانی و آخر سر هم مسجد کرامت. جلسه قرآن مسجد کرامت در دهه ۷۰ حال عجیبی داشت. من می‌نشستم روی میله جلو دوچرخه پدر. بعد چندتا دوچرخه چینی ۲۸ باهم می‌شدیم و می‌رفتیم جلسات قرائت قرآن. من منتظر بودم ماه رمضان از راه برسد تا جلسه قرائت قرآن برویم.

یک سال نماز عید فطر با آن حال و هوای دوست داشتنی و منحصربه فردش رفتیم مسجد امام حسن مجتبی (ع) در چهارراه خماریان، همان تیم دوچرخه چینی شانه به شانه هم ایستاده بودند. من هم که آن روز‌ها سنی نداشتم ایستادم کنار پدرم. وسط نماز عید یکهو پسرخاله ام از حال رفت. بنده خدا کل ماه رمضان را از این جلسه قرآن به آن جلسه قرآن رفته بود و نایی برایش نمانده بود. هرچند که برکت آن جلسه رفتن‌ها بعد‌ها خود را نشان داد.

 در همان دهه ۷۰ که با ذره بین هم دانشجو پیدا نمی‌کردی پسرخاله در رشته ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبایی قبول شد، بعد، یک روز خاله جان با یک پلاستیک آب نبات رنگی گرد آمد خانه ما گفت: «پسرم در مسابقات قرائت دانشگاه اول شده.» عید فطر یکی از بهترین روز‌هایی است که من تجربه کرده ام، آدم حالش از ته دل خوب است و نماز عید اوج شکوه این روز است.

اینکه آدم‌هایی که یک ماه همه تلاش خود را کرده اند تا بندگان خوبی برای خدا باشند، شانه به شانه هم به پاس قدردانی از خدای مهربان به نماز می‌ایستند و «اللهم اهل الکبریاء والعظمه» می‌خوانند، بسیار عزیز است. چه چیزی بهتر از این سراغ دارید؟ بهتر از شکرگزاری به درگاه خدایی که رحمان و رحیم است.

سال‌ها پیش که پدربزرگ و مادربزرگ زنده بودند، روز عید فطر همه می‌رفتیم خانه بی بی، ما پسرخاله‌ها کوچه را می‌گذاشتیم روی سرمان. حیف که از آن روز‌ها تنها خاطره اش مانده و خانه‌ای که حالا از ما نیست.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->