فیلم‌های سینمایی تلویزیون برای نیمه خرداد؛ از «صنوبر» تا «پا به پای آفتاب» رقابت سریال «نوبت لیلی» در جشنواره‌ بریتانیا برگزیدگان جشنواره دانشجویی موسیقی نواحی معرفی شدند + اسامی پخش مستند «پدر، پسر، گلوله» از شبکه دو به مناسبت قیام ۱۵ خرداد پوستر فیلم سینمایی «عطرآلود» منتشر شد + عکس بازپخش اپیزودهایی از «شاید برای شما هم اتفاق بیفتد» در نیمه خرداد + زمان پخش فراخوان جایزه پژوهش سال سینما منتشر شد + جزئیات تلویزیون ریسکِ تغییر مجری مناظره‌ها را می‌پذیرد؟ او با تمام رهبران خاورمیانه فرق داشت | روایتی از گفتگو‌ی اوریانا فالاچی با امام خمینی (ره) «ماه پنهان» محمدرضا یکانی در مراحل پایانی تولید آموزش به نسل جدید در بستر یک فیلم تلویزیونی | گزارشی از اکران خصوصی «محله باصفا» یک جای خالی و چند علامت سؤال | درنگی بر دلایل ضعف آثار سینمایی و تلویزیونی با محوریت امام خمینی (ره) اکران فیلم‌های کوتاه برگزیده فیلم فجر در سینماهای هنر و تجربه ماهرشالا علی در دنباله جدید «دنیای ژوراسیک» جزئیاتی از ساخت فیلم تگزاس ۴ و ۵ و حضور پژمان جمشیدی فیلم اکران‌نشده رضا داودنژاد به سینما می‌آید
سرخط خبرها

تو ما را هم می‌توانی قهرمان کنی خدایا

  • کد خبر: ۱۸۰۱۳۱
  • ۲۹ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۷:۵۹
تو ما را هم می‌توانی قهرمان کنی خدایا
هفت روز از حادثه حرم شاهچراغ می‌گذرد. ده‌ها بار فیلم‌های آن را مرور کرده ام.

هفت روز از حادثه حرم شاهچراغ می‌گذرد. ده‌ها بار فیلم‌های آن را مرور کرده ام. حالا همه و همه را از بر شده ام. هم ماجرا را، هم تصویر‌ها را و هم جریان پسرکی را که هزار بار با کلمه کلمه اش بغض کرده و گریسته ام.

هر بار که دوربین می‌رود روی چهره پسرک هفت ساله، گیر می‌کنم. با هر کلمه‌ای که پسربچه از ماجرای آن روز می‌گوید بلند بلند گریه می‌کنم.

اشتباه است که فکر می‌کنیم قهرمان‌ها حتما توی کتاب‌ها و فیلم‌ها و قصه‌ها هستند. قهرمانان همین جا هستند کنار ما.

نامش هر چه می‌خواهد باشد، من اسمش را قاسم گذاشته ام. پسر بچه‌ای که در آشوب و گریز فرار از تیرباران و مرگ، لحظه‌ای مکث می‌کند و می‌ایستد، آرام می‌نشیند تا زیر شانه مردی را بگیرد. قاسم بعدا با همان لهجه قشنگ و زلالش می‌گوید:
پدرم است گفت فُرارکن، فُرار...

اینجا که می‌رسد یادم از یک روز بزرگ می‌آید. روزی که وعده داده شده همه از هم می‌گریزند. مادر از فرزند، برادر از خواهر، آشنا از آشنا،  «یوم القیامه»، «یوم الحسره»، «یوم المحاسبه» «یوم الندامه» «یوم الفرار» ...

دلم یک لحظه می‌لرزد و باز حرف قاسم تکرار می‌شود. دوستش داشتم فُرار نکردم. سرم را گرفته ام بالا اشک هایم تند و تند می‌ریزد. خدایا همه چیز، همه جا، همه وقت به دست‌های مهربان تو بسته است مثل همان لحظه‌ای که دوربین را گذاشته بودی روی چهره قاسم و آبرویش دادی.

خدایا تو بخواهی بی دریغ می‌بخشی مان، نخواهی می‌ستانی، خواسته باشی عزتمان می‌دهی. آبرویمان همه و همه مال توست. ما به خودی خود هیچ و هیچ نداریم. تهی دستیم خدایا.

خدایا کمی پایین‌تر بیا. بیا روراست‌تر باهم حرف بزنیم. راست می‌گوید قاسم. دوست داشتن معجزه می‌کند. خدا همیشه اعجازکرده است. از اول تاریخ تا همین حالا.

قسم می‌خورم با همه بد بودنمان ما تو را دوست داریم. می‌شود دوربینت را بگذاری روی اتفاق‌های حال خوب کنی که به خاطرش به وجودمان بالیده‌ای و گفته‌ای این بنده خود من است.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->