صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

توانشهر

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

از سرسری‌خوانان بیزارم

  • کد خبر: ۴۹۶۷۰
  • ۲۴ آبان ۱۳۹۹ - ۱۲:۰۰
عبدالجواد موسوی - روزنامه‌نگار
اینکه نسلی در راه است که می‌توان بدان امید‌ها بست، حرفی است که این روز‌ها پیوسته با خودم تکرار می‌کنم. نشانه‌هایی هم برای اثبات این مدعا دارم که به‌مناسبت‌هایی به آن‌ها اشاره کرده‌ام و پس از این اگر جایش باشد و امکانش پیش بیاید، باز هم تکرار خواهم کرد، اما حواسمان باشد که امیدبستن به فردا وسیله‌ای برای دفاع از وضع موجود نشود. از خودتحقیری که این روز‌ها مد روز است و باب‌طبع رسانه‌هایی که چشم دیدن ایران و ایرانی را ندارند، حالم به‌هم می‌خورد، اما به‌همان اندازه از اینکه خودمان را تافته جدابافته‌ای فرض کنیم و گمان کنیم سبب رشک آسمان و فخر زمین هستیم نیز بیزارم.
 
باید واقعیت را درباره خیلی از چیز‌ها درباره خودمان بپذیریم تا بتوانیم راه برون‌شدی برای رهایی از میان‌مایگی و فرومایگی بیابیم، وگرنه نه‌تن‌ها به درکات اسفل سقوط خواهیم کرد، بلکه این وهم در ما روزبه‌روز تقویت خواهد شد که هیچ مشکلی نیست و همه‌چیز روبه‌سامان است. نه‌خیر؛ این‌گونه نیست! حداقل درباره وضعیت کتاب و کتاب‌خوانی هرگز این‌گونه نیست. اینکه فلان مدیر را به تلویزیون بیاوریم و در یک برنامه تخصصی از زبان او بشنویم: «وررفتن با اینستاگرام هم نوعی مطالعه محسوب می‌شود!» یعنی آشکارا به خودمان داریم دروغ می‌گوییم. یعنی مصداق تام و تمام جهل مرکب. تا پرده خودفریبی را کنار نزنیم، آن امیدی که از آن سخن می‌گوییم و به آن دل بسته‌ایم، به این زودی‌ها از راه نخواهد رسید. کتاب‌خوانی امری جدی است. اگر قرار است کسی از این حرف بترسد و هیچ‌وقت سراغ کتاب نرود، به‌درک! مگر فوتبالیست‌شدن کار راحتی است که مدام و به انحا و اقسام مختلف درباره جذابیت‌های پنهان و آشکار آن برنامه می‌سازیم و نوجوان‌ها و جوان‌های این مملکت را به‌سمت آن سوق می‌دهیم و این‌همه هزینه و انرژی صرف آن می‌کنیم؟ چطور بازی فوتبال نیاز به تمرین و وقت‌گذاشتن و تمرکز و مداومت و استقامت دارد، اما مطالعه آن‌قدر مسخره و سرسری است که با تورق اینستاگرام یک‌سان پنداشته می‌شود؟ نه نوشتن آسان است و نه خواندن. اینکه همگان امکان خواندن و نوشتن را یافته‌اند، در ظاهر اگرچه مطلوب است، اما در باطن جز به گسترش جهل و همگانی‌شدن عوام‌زدگی مددی نخواهد رساند. در این سال‌ها این‌همه کارشناس و کارشناس‌ارشد و دکتر به جامعه ایرانی افزوده شده است؛ در این سی‌چهل سال هم چند برابر به جمعیت.
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.