تاریخ منوّرالفکری در ایران (۱) روشن‌فکری دینی از کمبود نگاه تاریخ‌محورانه رنج می‌برد برگزاری جشن بزرگ «خدا قوت کارگر» در ورزشگاه امام‌رضا (ع) مشهد استقبال زائران و مجاوران بارگاه رضوی از نمایشگاه «در آستان بقیع» بازدید رئیس بعثه مقام معظم رهبری از نمایشگاه «در آستان بقیع» افزایش ۵۰ درصدی ظرفیت پذیرش زائران مددجو در خراسان رضوی به کجا می‌روم آخر؟ بررسی فضیلت امیرالمؤمنین(ع) در حدیث ردالشمس برگزاری نشست تخصصی «وعده صادق» در مشهد مقدس دومین نشست کارگروه ملی امام‌رضا(ع) در مشهد برگزار شد درباره بانویی نیکوکار که بانی روشنایی حرم مطهر رضوی شد شکر نعمت همجواری با امام رئوف (ع) بازخوانی شخصیت حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)| نامه‌ای از مسافر مشهد به مسافر ری ارائه خدمات «آب‌رسانی» در پهنه سیستان توسط خادمیاران رضوی و با هدف کمک به مدیریت کم‌آبی جزئیات برنامه‌های قرآنی روزانه حرم‌مطهررضوی (۵ اردیبهشت ۱۴۰۳) «چشمه‌های معارف رضوی»؛ روایتی از مهم‌ترین احادیث امام رضا(ع) کارگاه دوخت لباس شیرخوارگان حسینی در مشهد مقدس افتتاح می‌شود ویژه برنامه‌های حرم مطهر رضوی به مناسبت شب شهادت حمزه سیدالشهدا(ع) چند هزار حافظ قرآن در خراسان رضوی داریم؟
سرخط خبرها

حسرت زیارت حرم

  • کد خبر: ۱۱۷۸۲۳
  • ۲۹ تير ۱۴۰۱ - ۱۱:۰۵
حسرت زیارت حرم
سید محمدرضا هاشمی - خبرنگار افغانستانی

خیلی‌ها آرزو دارند به مشهد بیایند و رو به گنبد طلایی آقا بایستند و دست به سینه به امام مهربانی‌ها سلام بدهند. دستانشان را به پنجره فولاد گره بزنند و دعا کنند برای همه آن‌هایی که وقتی عزم سفر به مشهد کرده بودند از آن‌ها خواسته اند سلامشان را به شاه خراسان برسانند. پدر بزرگ من سه بار از «دیاربگ» روستایی در ولایت غزنی افغانستان بار سفر بست تا به پابوس مولایش بیاید. پدرم می‌گوید هربار نشد؛ هربار او دلش را فرستاده بود به صحن و سرای آقا، اما قسمت نشد بیاید زیارت، شاید دعا‌های او با دل شکسته اش بود که حالا ما برادر‌ها چهل و چند سال است همسایه امام رضا(ع) هستیم. او حتی یک بار تا هرات هم آمد، اما زیارت روزی اش نشد.

من خیلی به پدربزرگ فکر می‌کنم، به «سید ابراهیم» وقتی که امیدش ناامید شده و احتمالا از همان جغرافیای دور، دست ادب بر سینه گذاشته و رو به مشهد درحالی که چشمانش در حسرت دیدار بوده به مولایش سلام داده است. امام رضا (ع) و حضور مضجع منور رضوی در مشهد بهانه خیلی از افغانستانی‌هایی بود که خانه زندگی شان را ول کردند و از ترس سربازان ارتش سرخ شوروی بار سفر به سمت مشهد بستند و حالا بیش از چهل سال است دخیل حرم هستند، چهل سال است هرچه دارند از امام رضا (ع) دارند و چهل سال است زائر صحن و سرای امام مهربانی‌ها هستند.

قصه پدربزرگ مادری، اما فرق داشت، «سید ابوطالب» خود را به مشهد رساند و شد «زوار آقا». مردم افغانستان ارادت زیادی به امام هشتم دارند و به احترام ایشان هر کسی که یک بار به پابوس ایشان آمده باشد را زوار می‌گویند. زوار آقا دلش را در حرم جا گذاشته بود. این آخری‌ها انگار در حرم بست نشسته باشد. هروقت سراغش را از مادربزرگ می‌گرفتم حرم بود. رفتن به حرم بخشی از برنامه روزانه اش بود. صبح اگر حرم نمی‌رفت، اگر امین ا... نمی‌خواند و اگر زیارت نامه دستش نمی‌گرفت، آن روز انگار شب نمی‌شد. آخر هم وقتی که از دنیا رفت، آخرین جایی که قبل از رفتن به خانه ابدی اش رفت، حرم بود. او‌ می‌گفت: «امام رضا (ع) قول داده که شب اول قبر می‌آید و شفاعت شیعیان را‌ می‌کند»

اصلا همین اعتقاد دلش را قرص کرده بود. زوار آقا حالا بیست سال است در جایی خوابیده که بهشت رضا می‌خوانندش. انگار آن‌ها از جای دیگری آمده بودند، انگار در جهان دیگری زیست کرده بودند. حالا هم کم نیستند آدم‌هایی که از جغرافیای مختلف در کره زمین هر وقت دلشان برای حرم آقا تنگ می‌شود رو به مشهد می‌ایستند و سلام می‌دهند. سلام می‌دهند و دلشان قرص می‌شود. سلام می‌دهند و چشم به راه روزی می‌مانند که فرصت زیارت دست دهد تا بازهم زوار آقا شوند.

حسرت زیارت حرم

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->