کشف ۴۰ فقره سرقت در مشهد (۱۶ اردیبهشت) چگونه مصرف برق یخچال فریزر را کاهش دهیم؟ آیا نوزادان می‌توانند ماست بخورند؟ چرا بانوان معلمی را ترجیح می‌دهند؟ نگهداری برنج پخته در یخچال | برنج پخته چند روز در یخچال می‌ماند؟ دبیر سندیکای تولیدکنندگان مکمل ایران: مکمل خارجی و وارداتی نداریم | روش‌های تشخیص مکمل اصل از تقلبی  برخورد قانونی با معلم‌بلاگر‌ها در مدارس دولتی و غیردولتی اگر شانه‌ها و کتفتان جوش می‌زند، بخوانید یک تونر طبیعی که برای درمان آکنه معجزه می‌کند در چه مواردی نباید از بوتاکس برای رفع چین‌وچروک صورت استفاده کرد؟ اعزام ۵۱۳ زائر حج عمره به سرزمین وحی از فرودگاه مشهد یک روش ساده برای از بین بردن سیاهی زیر چشم ۷ میلیون مبتلا به دیابت در کشور | آمار زخم‌های مزمن در دیابتی‌ها اعلام شد آیا زالودرمانی در علم پزشکی مورد تایید است؟ پدیده مد و مدگرایی خوب است یا بد؟ مدیریت اقتصادی خانواده چطور امکانپذیر است؟ هر کدملی یک مراقب سلامت دارد | پوشش ۵۵ میلیون نفری پزشک خانواده + جزئیات عربستان سعودی: زائران حج فقط با کارت هوشمند می‌توانند وارد مکه شوند
سرخط خبرها

شاید وقتی دیگر

  • کد خبر: ۱۳۸۰۶۶
  • ۱۳ آذر ۱۴۰۱ - ۱۲:۲۰
شاید وقتی دیگر
چه روز‌ها و شب‌هایی که امکان سراغ‌گرفتن از عزیزانمان و مهربانی‌کردن به آن‌ها را داشتیم و به فردا موکول کردیم. غافل از اینکه همان لحظه آخرین فرصت ما بوده است.

«شاید وقتی دیگر» بوی غفلت می‌دهد؛ غفلت از اینکه انسان می‌پندارد فرصت‌های آتی قطعا ایجاد می‌شود یا اینکه آدمی حتما زنده است و می‌تواند آینده را درک کند. این در‌حالی است که هیچ انسانی نمی‌تواند به ساعت یا لحظه بعد حضور خود در دنیا اطمینان داشته باشد و هر آن ممکن است اتفاق یا حادثه‌ای فرصت را از انسان بگیرد. پس چرا باید آنچه اکنون می‌توانیم انجام دهیم، به فردا بیندازیم؟

این مقدمه را گفتم تا در «باب مهربانی» سخن بگویم. چه روز‌ها و شب‌هایی که امکان سراغ‌گرفتن از عزیزانمان و مهربانی‌کردن به آن‌ها را داشتیم و به فردا موکول کردیم. غافل از اینکه همان لحظه آخرین فرصت ما بوده است. خدا همه اموات شما را رحمت کند. یکی از دوستانم در‌همین‌راستا خاطره‌ای تلخ برایم تعریف کرد. گفت: پدرم به من زنگ زد و بعد از سلام و احوال‌پرسی، از من خواست که ناهار را در کنار آن‌ها صرف کنم.

من هم قبول کردم. فقط گفتم اجازه بدهید به منزل بروم، کار کوچکی دارم انجام بدهم، لباس‌هایم را عوض کنم، خدمت می‌رسم. پدرم گفت: بابا جان منزل نرو. اول بیا زودتر ناهار بخوریم. من خواستم اجازه بدهد ابتدا بروم کارم را انجام دهم و بعد بیایم. پدرم که گویی ناامید شده بود، آه سردی کشید و گفت: پس زودتر بیا، منتظریم. من هم بعد از اینکه کارم را انجام دادم و در مسیر منزل پدری رانندگی می‌کردم، با خودم حرف می‌زدم: فرقی نداشت، الان هم کارهایم را انجام دادم، هم ساعاتی را با خیال راحت می‌توانم کنار پدر‌و‌مادرم باشم.

وقتی رسیدم، مادرم از من استقبال کرد و گفت: بابا داخل اتاق رفته استراحت کند تا تو صدایش کنی، من هم ناهار را می‌کشم. داخل اتاق که رفتم، دیدم پدر عمیق‌تر از همیشه به خواب رفته است. هر چه صدایش کردم، پاسخی نداد و تازه فهمیدم چه فرصتی را از دست داده‌ام. هر وقت یادم می‌آید، از ته دل می‌سوزم و خودم را سرزنش می‌کنم که چرا به خواست پدرم عمل نکردم.

این خاصیت دنیاست که همواره حسرت را به دل انسان می‌اندازد. پس باید تا می‌توانیم، فرصت‌ها را غنیمت بشماریم و برای خدمت به خلق خدا و مهربانی به یکدیگر امروز و فردا نکنیم؛ به‌ویژه در ارتباط با والدین، همسر و فرزندان، این امر اهمیت بیشتری دارد و ممکن است غفلت از آن‌ها، کیفیت زندگی را کاهش دهد. مهربانی‌کردن نیاز به تمرین و آموزش دارد. بسیاری از ما یاد نگرفته‌ایم احساساتمان را بروز دهیم، دل عزیزانمان را شاد کنیم و به زندگی سخت و پر‌مشغله امروزی با عواطف رنگ و طراوت ببخشیم.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->