ای کاش میتوانستم این لحظه از زندگیام را با کسی تقسیم کنم تا هم حس و حال خوبم را با دیگران شریک شوم و هم ذهنم را از این همه حرف و کلمه خالی کنم.
کد خبر: ۱۶۰۹۳۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۲/۲۷
دنیای افسانهها پر از موجودات عجیب و غریب است، پر از پری و غول و دیوهای بیشاخودم، درست مثل دیوهای سرزمین تاریکی.
کد خبر: ۱۶۰۹۲۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۲/۲۵
بعضیها ممکن است وقتی چشمشان به یک خوراکی خوشمزه میافتد، دلشان بخواهد همه خوراکی مال آنها باشد.
کد خبر: ۱۶۰۹۱۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۲/۱۱
مسافران دیگر هم از راه رسیده بودند و پای اتوبوس منتظر بودند، اما مرد میان سال و همسرش در رکاب اتوبوس ایستاده بودند.
کد خبر: ۱۶۰۴۸۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۲/۰۵
مهین راد در کتاب «زنی که چشم هایش را در خانه جا میگذاشت» روایتهایی کوتاه، اما خیال انگیز و خلاقانه عرضه کرده که گاه خواندن آن با لذت ادبی همراه است و گاهی خواننده را به اندیشیدن وامی دارد.
کد خبر: ۱۶۰۲۸۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۲/۰۴
دقایق اول کلاس، وقتی موضوع «سیب» را برای پژوهش پیشنهاد دادم، تقریبا همهی بچههای گروه به من خندیدند.
کد خبر: ۱۶۰۰۷۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۲/۱۹
به کمک داستان سفید ماجرایی برای خود شرح دهید.
کد خبر: ۱۶۰۰۷۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۲/۰۵
دو سرباز لاغر اندام کوله به پشت با سر تراشیده در ایستگاه بعد وارد قطار شدند. روبه روی مرد ایستادند و کوله شان را جلو پایشان گذاشتند.
کد خبر: ۱۵۹۵۴۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۱/۲۹
نویسندگی برای کارلوس روئیث ثافون ناگزیری یا نفرین بوده؛ نفرینی که گرفتار شدن به آن را دوست داشته است و در آن غوطه ور شدن را.
کد خبر: ۱۵۹۲۳۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۱/۲۸
دیوار شهرک و آی از دیوار شهرک. هرکسی میتوانست بعد از کلی تقلا خودش را برساند آن بالا دنیا میآمد توی مشتش.
کد خبر: ۱۵۹۱۱۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۱/۲۷
آنچه که علما و حکما و رسولان الهی گفته اند که دانایی نیکوست و ساعتی تفکر بهتر از هفتاد رکعت صلاة است دانایی و آگاهی از اخبار دالر و سکه و طلا و ملک نیست. دانستن اینها هم نیکوست لکن به قاعده ...
کد خبر: ۱۵۹۱۱۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۱/۲۷
میگفت اگر شب قدر را کسی عبادت کند و آن قدر خالص باشد و با تمام وجود قلب پاکش را روبه روی خدا بگذارد یک اتفاق میافتد؛
کد خبر: ۱۵۷۹۱۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۱/۲۰
در این روزهای ماه مبارک رمضان نگاهی انداخته ایم به چند رمان و داستان کوتاه که درباره شیطان نوشته شده است.
کد خبر: ۱۵۷۵۰۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۱/۱۷
تلاشم برای نخوابیدن توی قطار راه به جایی نبرده است، این را از جایی میفهمم که متصدی واگن به در میزند و میگوید: «ایستگاه مشهد نزدیکه». چشمانم را باز میکنم و به نورهای مسکوت ورودی شهر مشهد که کنار ریل صف کشیده اند نگاه میکنم.
کد خبر: ۱۵۷۲۲۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۱/۱۵
نوروز بود و اشجار همه پر از گل و شکوفه بودند و بعد از افطار بساتین و باغها پر میشد از این رعیت نازنینی که میآمدند و افطار کنار هم رزق حلال طیب طاهر نوش جان میکردند.
کد خبر: ۱۵۶۸۹۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۱/۱۴
به کمک داستان سفید ماجرایی برای خود شرح دهید.
کد خبر: ۱۵۵۴۶۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۱/۱۵
از گوشهی پرده بیرون را نگاه میکنم. پنجره تا جایی که جا دارد باز است و نسیم ملایمی که در گرمای خورشید داغ شده است به داخل اتاق میتابد.
کد خبر: ۱۵۵۴۴۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۱/۲۶
چفت شیشه جلو تاکسی، روی داشبورد یک کیسه شفاف گره زده نایلونی بود. مقداری آب توش بود و دو ماهی کوچک قرمز.
کد خبر: ۱۵۴۹۲۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۲/۲۳
یا این آینههای کوفتی تصویر را درست نشان نمیدهند یا اصلا ما آدمها توی آینه درست نگاه نمیکنیم.
کد خبر: ۱۵۴۵۳۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۲/۲۱
دانههای برف دانهدانه داشت از آسمان پایین میریخت و هوا را حسابی یخ و برفی کرده بود. کلاغسیاهه نه لانه داشت، نه غذا.
کد خبر: ۱۵۳۸۰۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۲/۲۰