در دیار ما و در زمان جنگ، بنده خدایی بود که برای خویش هیبتی خاص ساخته بود که به پهلوانان اساطیری، مانند شده بود. موقع اعزام نیروها، پرچم به دوش داشت و پیشاپیش حرکت میکرد. با خود -در عالم بچگی- فکر میکردم او که به جبهه برسد، دمار از روزگار عراقیها درخواهد آورد، اما روز بعد باز او را در شهر میدیدم. دفعات دیگر اعزام باز همین قصه بود، اما انگار، بُردِ غیرت او تا خروجیِ شهر بود! ماجرای «انقلابیونِ ایرکاندیشن» را که خواندم، یاد او افتادم و اینکه نسل او چقدر تکرار شده است و صف مدعیان انقلابیگری چقدر دورودراز است از زیر باد کولر. تعداد این افراد در مشهد ما از دیگر جاها هم بیشتر است و صدایشان بلندتر، اما اینها هم بُردِ غیرتشان تا فضایِ مجازی است و در پهنه حقیقی مقاومت جایی ندارند. نه فقط «بیجا» هستند در این جبهه که دشمن هم از آنان هراسی به دل راه نمیدهد، و الا مواجهه با آنان را جور دیگری تنظیم میکرد. با همه این احوال، صدایشان بلند است تا دیگران را به کوتاه آمدن در برابر خویش وادارند؛ به هر شکل و روشی. در این میان، دکتر ظریف، بیشتر از همه مورد هجومشان است؛ مرد سکوتها و بردباریهای دیپلماتیک. هرچه میخواهند به او میگویند؛ بهویژه در مشهد ما که صدای مخالفان گاهی از دشمن هم بلندتر میشود. او اما گاهی پرده را اندکی کنار میزند و عیار مدعیان را به رخشان میکشد. شیرین و ظریف، کلمات را کنار هم میچیند تا نقشی بزند از حقیقت مدعیان. او مثل مخالفانش بیکنتور حرف نمیزند، بلکه ترازو به میان میآورد و اندازه آنان را به خودشان نشان میدهد. مدل اندازهگیری او هم بهگونهای است که مدعیان نمیتوانند اما و اگر بیاورند که اگر چنین کنند، اول ادعای خویش را چون سبویی پرآب، شکستهاند و جامهشان سرتاپا خیس میشود؛ «آقای نصرا... نماینده مقاومت است یا حضراتی که در اتاقشان نشستهاند و زیر کولر شعار میدهند؟» ظریف با بیان استاندارد مقاومت، مدعیان را «کیش» میدهد و با توجه دادن به این نکته که؛ «نزدیکتر از سیدحسن نصرا... و سردار سلیمانی به مقاومت نداریم» به خوانشِ نظر این 2پرچمدار درباره دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی توجه میدهد و با تشریح رابطه وزارت خارجه با جریان مقاومت و سردار سلیمانی که بارها رسانهای شده است، مخالفان افراطی را «مات» می کند و به آنان میگوید: «حداقل ببینند آنها (نصرا... و سلیمانی) چه نمرهای به دیپلماسی میدهند.» او که بارها از «انقلابیونِ ایرکاندیشن» نه جوالدوز که خنجر خورده است، اینبار سوزنی هم به پهلویشان فرو میکند که؛ «تحریم نشدن کسانی که فریادهای ضد آمریکاییشان گوش فلک را کر کرده است، نشان میدهد که آمریکا هیچ مشکلی با آنها ندارد و کار ایشان -برای دشمن- مشکلی به وجود نمیآورد.» به گواه خبری که پایگاه انتخاب با کد 498752، روی خروجی فرستاده است، آقای دیپلمات خندان، سخن به سریال «گاندو» هم میکشد و حرف از قیامت هم به میان میآورد که به قاعده باید مدعیان را به تأمل واداراد؛ «باید در این دنیا یا آن دنیا پاسخ دهند که چطور قلب حقیقت کردند.» یعنی اگر امروز کسی از آنان نپرسد، فردایی هست که بیتعارف میپرسند و یقه میگیرند و از ذرهای در محاسبات چشم نمیپوشند. فردایی که بالا و پایین بودن صداها را هم خواهند سنجید. آقای وزیر در این خبر حرفهای خواندنی فراوانی دارد که خدا کند بخوانند آنهایی که زود به داوری میرسند، نسبت به افراد و زودتر از آنکه کلامش منعقد شود انگ «ضد انقلاب» و «خائن» میچسبانند به فردی که از رهبر فرزانه انقلاب لقب «امین» گرفته است. بگذریم، اگرچه حرف فراوان است در این زمینه، اما به یاد داشته باشیم که دشمن برای محرم ما هم در اسرائیل مداح پرورش داده است و اگر دیدیم و شنیدیم کسانی پشت تریبون مجلس سیدالشهدا(ع) سخن از تضعیف ارکان انقلاب و تخریب افراد «امین» میزنند، به سلامت فکریشان شک کنیم، شاید از شمار همان «اسرائیلپروردهها»یی باشند که هنوز دستگیر نشدهاند!