ماجرای عجیب آهنگ «تنهاترین عاشق» که به نام فریدون فروغی دست‌به‌دست می‌شود! + فیلم چرا تکرار «پایتخت ۶» پخش نمی‌شود؟ روایت پردیس پورعابدینی از سکانس ملاقات شرعی با شهاب حسینی در «گناه فرشته» + فیلم برگزاری گردهمایی کارشناسان روابط عمومی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان سراسر کشور در مشهد مقدس بازیگر فیلم سینمایی «اخراجی‌ها ۲»: روش تدریس تام‌کروز در «تاپ‌گان» متعلق به یک خلبان ایرانی است خانه انیمیشن UP در دنیای واقعی + فیلم و عکس معاون وزیر فرهنگ: سابقه ایران و عراق در حوزه فرهنگ و ارتباطات درخشان است درباره زنده یاد حسن حامد، نمایشنامه نویس و کارگردان فقید مشهدی| خاموشی در اوج درخشش کاش سریال بود! | درباره «مست عشق»، فیلم مهم حسن فتحی بازدید هیأت رسانه‌ای ایران از مؤسسه العلمین عراق + تصاویر ویژه‌برنامه «کوی محبت» در شب شهادت امام جعفر صادق (ع) + زمان پخش فیلم‌های سینمایی تلویزیون برای تعطیلات آخر هفته (۱۳، ۱۴ و ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳) + زمان پخش و خلاصه داستان تعطیلی سینما‌های مشهد به مناسبت شهادت امام‌جعفر‌صادق‌(ع) ناگفته‌های پردیس پورعابدینی درباره «فرشته» ستاره‌بازی سهم اندک ادبیات معاصر در دانشگاه مسئله ساده انگاشتن امری به غایت پیچیده | دقایقی پای درددل‌های دانشجویان رشته زبان و ادبیات فارسی صفحه نخست روزنامه‌های کشور - پنجشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ استاندار نجف در دیدار با هیات رسانه ای ایران: جمهوری اسلامی در زمینه های مختلف پیشرفت دارد | روابط عراق با ایران استراتژیک است + تصاویر گزارشی از جلسه نقد و بررسی کتاب «کارنامه فیاض: مجموعه آثار دکتر علی اکبر فیاض»
سرخط خبرها

درست مثل نُتی که جا افتاده است

  • کد خبر: ۹۳۸۹
  • ۲۸ آبان ۱۳۹۸ - ۰۶:۵۱
درست مثل نُتی که جا افتاده است
نگاهی به سه نمایشگاه‌ آبرنگ که تا پایان آبان ماه در سه نگارخانه مشهد برپاست
امیرمنصور رحیمیان- برای کسانی که طبعی نازک و خرده‌ذوقی در انبان دارند، همین چند روز باقی‌مانده از آبان، انگار فرصت مغتنمی است تا همه آن‌چیزی را که از ظرافت و زیبایی پاییز آموخته‌اند، به خطی شعر و نوشته، بیاورند روی کاغذ یا با قلمی رنگ‌ها را بر پارچه‌های سفید روی بوم نقش کنند.
هنرمندان نقاش شهرمان هم دور از این قافله نبوده‌اند و این هفته را به آب و رنگ آغشته کرده‌اند. برای مخاطبی که قدری هنرشناس و هنردوست است، برپایی سه نمایشگاه با یک تکنیک، کمی عجیب و دور از ذهن می‌نماید، ولی انگار این عارضه مسری است. همه به یک‌باره تصمیم می‌گیرند که کار‌های آبرنگشان را در معرض تماشا بگذارند. زرد و سرخ پاییز را بنشانند کنار حسرت سبز بهار، سایه‌روشن‌های تابستان را قاتی کنند با رنگ اُخرایی آجر‌های کهنه دیوار‌ها و آبی شیشه‌های هشتی‌ها را منعکس کنند در حوضی پر از برگ‌های نارنجی چنارها؛ هنرمندانی که همه‌شان جوان و خوش‌قریحه‌اند و پر از ایده‌های ناب برای نقش کردن صحنه‌های دل‌انگیز و کدام رنگ بهتر از آبرنگ که رنگ قدمت و طبیعت است؟ تکنیکی برای نشان دادن نور و فرم روی کاغذ‌های جذاب و ضخیم، نشان دادن آزادی و سیال بودن طبیعت آب، فارغ از سلطه قلم. ولی همان‌طور که چرخش آزادانه آب را نمی‌توان پیش‌بینی کرد، آبرنگ را هم نمی‌توان با زور قلم به کرنش درآورد. هنرمند نقاش باید بگذارد انعکاس‌ها همان‌طور که در طبیعت است، به جان اثر بنشیند. در این نوع نقش زدن بر کاغذ که بر شالوده آب استوار شده است، هرجا سعی کرده‌اند رویه آزادانه آب را تغییر بدهند و از ذات خودش بیرون بکشند، نتیجه نقشی شده است حیران و گیج؛ سرگردان بین درهم‌تنیدگی زبر و درشتِ رنگ‌روغن و غلظت مداوم اکرولیک، بین کُرنش و فرمانبرداری گُواش و سرکشی و نافرمانی آبرنگ. نتیجه می‌شود برخی کار‌های نمایش‌درآمده در هفته پیش‌رو در نمایشگاه‌های شهر. آسیب و آفتی که همواره اثر هنری را تهدید می‌کند، بی‌حوصلگی و تعجیل در به سرانجام رسانیدن کار است. هنرمند گاه، زمانی را که باید خرج یک اثر هنری کند تا به ثمر بنشیند، صرفه‌جویی می‌کند. فارغ از جنبه‌های روانی و الهام خلق هنر، به فرایند تولید اثر هنری سرعت می‌بخشد تا آن را به فلان نمایشگاه و بهمان جشنواره برساند یا سفارش مشتری‌اش را آماده کند یا به استاد و کسان دیگر چیزی را ثابت کند که معمولا فرق کار خلاقانه و اصیل با کاری از سر تعجیل به‌راحتی فهمیده می‌شود. انگار هنرمند نوازنده سازی باشد و نُتی از سمفونی درحال اجرا را جابیندازد، کل موسیقی دچار نقصان می‌شود. در تکنیک آبرنگ، صبر و حوصله اولین و مهم‌ترین بخش یادگیری است -همه این‌ها بر فرض یادگیری اصول اولیه نقاشی است؛ یعنی هنرمند به طراحی، فرم، پرسپکتیو، عمق و نور و... آشنا باشد- لازمه حرکات درست و بجای قلم‌مو، صبر است؛ چون قبل از زمان درست، اگر هنرمند دست در کار ببرد، رنگ‌ها به خاصیت آب به‌هم می‌آمیزند و بعد آن زمان هم قلم خشک و کم‌آب می‌شود و رد نامطلوب رنگ خشکیده روی کاغذ می‌ماند. مخلص کلام اینکه این دست حرکت‌ها و نمایشگاه‌ها مطلوب هنردوستان است. شایسته تقدیر ازسوی نقاشان و هنرمندان است. باعث حظ بصری تماشاگران و دلگرمی هنرمندان جوان است و منشأ درآمدی -هرچند محدود- برای اهل هنر، ولی من این سوال‌ها را مدت‌هاست با خودم تکرار می‌کنم که آیا می‌شود سلیقه و نوع نگاه مردم را با نمایش هرچیزی که خلق می‌کنیم، به بازی بگیریم؟ آیا می‌شود هر قیمتی را که دل خودمان خواست، روی آثار بگذاریم و بعد اگر فروش نرفت، هم فکر‌های ناجور درمورد آدم‌ها بکنیم؟ پس مسئولیت آدم‌های کاربلد این وسط چه می‌شود؟ آیا تکلیف مراقبت و ارتقای سواد بصری و سلیقه تصویری مردم هنردوست برعهده گالری‌گردانان نیست؟ پس چطور می‌شود که این روز‌ها هر اثری روی دیوار‌های آنان می‌نشیند؟ هیچ‌کس واقعا برایش مهم نیست یا نمی‌داند که یک کار نامطلوب از طرف یک هنرمند درجه‌یک، چه ضربه‌ای به سلیقه تصویری مخاطب می‌زند؟ انگار هیچ فیلتر و سیستمی برای گزینش آثار وجود ندارد. هرچه خود هنرمند در نگارخانه بگذارد و با هر قیمتی که بگذارد، درست است. هنردوستان هم می‌آیند و می‌روند و مهم نیست که تابلو‌ها به فروش می‌رسد یا نمی‌رسد.
در نمایشگاه‌های اخیر در نگارخانه‌های رَوَند، عسل و رادین، هم کار‌های درخورتوجه با تکیه بر اصول آبرنگ و حس زیبایی‌شناسی و رعایت فرم و نور در این تکنیک، از هنرمندان جوان بسیار دیدم، ولی در نگاه کلی انگار برای هیچ‌کس مهم نیست که یک کار از روی عجله یا بدون رعایت عمق و پرسپکتیو یا بدون درنظر گرفتن فرم و نور، می‌تواند کل مجموعه نمایش‌درآمده را دچار نقص کند؛ درست مثل نُتی که جامی‌افتد.
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->