دستگیری متهم‌به‌جعل مهر‌های ادارات در مشهد شانه کردن مو چه تاثیری در سلامت و زیبایی آن دارد؟ رفع تندی غذا با چند راهکار ساده عوارض روانی سقط جنین روی مادر نقش موثر مامایی در کاهش آمار سزارین و افزایش زایمان طبیعی پوسیدگی‌های دندانی و افت عملکرد مغز و قلب | بیماری‌های دهان با بروز برخی سرطان‌ها ارتباط دارد هشدار! تزریق این دارو فقط باید در بیمارستان انجام شود آنچه باید درباره غذا‌های کنسروی بدانید دستگیری سارق حرفه‌ای موبایل با پوشش زنانه در مشهد + عکس تداوم توزیع شیر مدارس خراسان رضوی در سال آینده شکایت آموزش و پرورش علیه یک سریال نمایش خانگی چرا زوجین اغلب بعد از ۸ سال زندگی مشترک از هم جدا می‌شوند؟ سرگذشت تلخ زنی در مشهد که به تله مرد شیطان صفت افتاد بازسازی صحنه سقوط و مرگ مشکوک جوان ۱۷ ساله در مشهد جوان مرگ مغزی در مشهد به چهار بیمار زندگی دوباره بخشید (۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳) لغو ۲ پرواز ایلام - تهران به علت شرایط نامساعد جوی (۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳) متناسب‌سازی حقوق بیشترین دغدغه بازنشستگان است آخرین جزئیات درباره نحوه دایمی شدن قرارداد‌های کارگران، مدت زمان بیمه بیکاری و میزانِ حق مسکن
سرخط خبرها

ماجرای جنایت هولناک شاهرخ و سمیه در سال ۷۵ + عکس

  • کد خبر: ۵۴۷۰۹
  • ۱۴ دی ۱۳۹۹ - ۱۳:۲۰
  • ۲
ماجرای جنایت هولناک شاهرخ و سمیه در سال ۷۵ + عکس
نام خیابان گاندی عجین شده با تراژدی شاهرخ و سمیه است؛ جنایت هولناکی که این دختر و پسر ۱۶ساله، دوازدهم دی‌ماه سال ۷۵ در خانه شماره ۱۹ رقم زدند تا مدت‎‌‎ها افکار عمومی را در شوک فرو برد.

به گزارش شهرآرانیوز، روزنامه همشهری نوشت: «بعدازظهر آن روز، زمان برای شاهرخ و سمیه مفهوم دیگری داشت. آنها یک سال قبل‌تر در یکی از پارک‎‌‎های تهران همدیگر را دیده، عاشق شده و قرار ازدواج گذاشته بودند اما وقتی اصرارشان برای ازدواج به نتیجه نرسیده بود، نقشه جنایت کشیده بودند؛ نقشه کشیده بودند که تنها مانع میانشان یعنی خانواده سمیه را از بین ببرند و حالا و در بعدازظهر یک روز سرد زمستانی، زمان اجرای نقشه‎‌‎شان فرارسیده‌بود.

 

عقربه‎‌‎های ساعت، ۴:۲۰ بعدازظهر را نشان می‎‌‎داد که مادر سمیه، دست دختر کوچکش را گرفت و سوار ماشین شد تا راهی آرایشگاه شود. موقع رفتن او همه‎‌‎ چیز آرام بود، پسربچه ۸ساله‎‌‎اش به نام محمد و دختر ۱۳ساله‎‌‎اش به نام سپیده در خانه در حال درس‌خواندن بودند و دختر بزرگ خانواده یعنی سمیه در اتاقش در طبقه دوم سرگرم تماشای فیلم. اما چه ‎‌‎کسی می‎‌‎دانست که این، آرامش پیش از طوفان است؟ فردای آن روز بود که روزنامه‎‌‎ها خبر از جنایت هولناک خیابان گاندی دادند و نوشتند که شاهرخ و سمیه که نقشه کشتن همه اعضای خانواده سمیه را داشتند، برادر و خواهر کوچک او را به قتل رساندند و مادرش را با چاقو زخمی کردند اما در نهایت توسط پلیس دستگیر شدند.

 

ماجرای جنایت هولناک شاهرخ و سمیه در سال ۷۵ + عکس

 

خبر این جنایت هولناک نه مردم پایتخت که همه کشور را در شوک فروبرد. یک سوی ماجرا، دختر و پسری نوجوان اما عاشق و دلباخته بودند و آن سو، جنایتی باورنکردنی و قساوتی نابخشودنی و همین تعارض بزرگ بود که این پرونده را به جنجالی‎‌‎ترین پرونده سال بدل کرد و سؤالاتی را مقابل افکار عمومی قرارداد که پاسخ آن‌ها را فقط شاهرخ و سمیه می‎‌‎دانستند؛ پاسخ‎‌‎هایی که حدود یک ماه پس از جنایت، زمانی که شاهرخ و سمیه در دادگاه، پای میز محاکمه قرارگرفتند، می‎‌توانست رازگشای این جنایت باشد.

 

سمیه: ما می‎‌‎خواستیم ازدواج کنیم اما پدر و مادرم اجازه نمی‎‌دادند. برای همین نقشه کشتن آن‌ها را کشیدم. وقتی مادرم از خانه بیرون رفت، ابتدا محمد را صدا زدم و او به طبقه بالا آمد. وارد اتاق که شد، شاهرخ گلویش را گرفت. من وان را پر از آب کردم و او را به مقابل وان بردیم و من سر او را داخل آب کردم. شاهرخ گردنش را گرفته بود و من سر او را داخل وان کردم تا این که خفه شد. پس از آن به طبقه پایین رفتیم. خواهرم سپیده را صدا زدیم. از اتاقش که بیرون آمد، شاهرخ به او حمله کرد. بعد او را به سمت وان بردیم، خفه‎‌‎اش کردیم و جسدش را به اتاقش برگرداندیم و روی تختش انداختیم.

 

ماجرای جنایت هولناک شاهرخ و سمیه در سال ۷۵ + عکس

 

شاهرخ: حرف‎‌‎های سمیه را قبول دارم. قبل از این ماجرا من سمیه را جدی نمی‎‌گرفتم. چون می‎‌‎دانستم حرف‌هایش ناشی از حالات زودگذر روانی است. صبح روز حادثه، وقتی با هم از خانه بیرون آمدیم، سمیه می‎‌‎خواست دستکش بخرد که موقع کشتن بچه‎‌‎ها اثر انگشت نماند. از خیابان که عبور می‎‌‎کردیم، خداخدا می‎‌‎کردم که ماموری برسد و ما را بگیرد و به کلانتری ببرد که نقشه سمیه انجام نشود.

 

وکیل سمیه: موکل من طبق مدارک پزشکی یک بیمار روانی است که ماه‎‌‎ها تحت معالجه بوده. خانواده‎‌‎اش او را در تهران چندین بار برای معالجه بیماری روانی نزد روان‌پزشکان برده‎‌‎اند و حتی این بیماری چنان جدی و نگران‎‌‎کننده شده بود که او را برای معالجه به اروپا بردند و روانپزشکان وی را معاینه کردند. او به ‎‌‎خاطر بیماری‎‌‎اش دست به این کار زده اما متأسفانه پزشکی قانونی بیماری روانی او را در این پرونده در نظر نگرفته است.

 

پدر شاهرخ: گاهی پسرم از خانه بیرون می‎‌‎رفت و من می‎‌‎خواستم علت این غیبت‎‌‎هایش را بدانم. تا این که گفت با دختری به نام سمیه در پارک ملت آشنا شده و گاهی به دیدن او می‎‌‎رود. اجازه دادم که گاهی سمیه به خانه ما بیاید و در حضور ما با هم حرف بزنند. تا این که پسرم اصرار کرد که می‎‌‎خواهد با سمیه ازدواج کند. وقتی اصرار او را دیدم به پدر سمیه زنگ زدم و دخترش را خواستگاری کردم اما او تهدیدم کرد که در دادسرا شکایت می‎‌‎کند.

 

پدر سمیه: پدر شاهرخ به من زنگ زد و سمیه را خواستگاری کرد. من خواستم موضوع را بررسی کنم. استخاره کردم، بد آمد. به او گفتم که اصلا به دادسرا برویم و ببینیم نظر آنها درباره این ازدواج چیست؟ من درخواست قصاص شاهرخ و سمیه را دارم با این حال اگر پزشکی قانونی بگوید که دخترم در زمان جنایت جنون داشته، او را می‎‌‎بخشم.

 

ماجرای جنایت هولناک شاهرخ و سمیه در سال ۷۵ + عکس

 

گفته‎‌‎های سمیه، شاهرخ و سایر افراد حاضر در جلسه دادگاه هر چند بخشی از زوایای تاریک این جنایت هولناک را روشن کرد اما باعث نجات متهمان نشد و هر دوی آن‌ها به قصاص محکوم شدند. با این حال مدتی بعد پدر و مادر سمیه، از قصاص آنها گذشتند و شاهرخ و سمیه به تحمل ۱۰سال حبس محکوم شدند تا پرونده آنها پایان عجیبی پیدا کند؛ پرونده‎‌‎ای که پر است از تضاد؛ پر از حس خشم و نفرت توأم با تأسف و دلسوزی و شاید همین تضادهاست که آن را استثنایی کرده؛ تا جایی که با گذشت سال‎‌‎ها از این حادثه، سرنوشت اکنون این دختر و پسر که پس از تحمل حبس از زندان آزاد شدند و هر کدام زندگی تازه‌ای در پیش گرفتند، معمایی است که بسیاری از خوانندگان صفحه حوادث روزنامه‎‌‎ها، همچنان به دنبال آنند.»


بیشتر بخوانید:

 

۶۰ ضربه چاقو حین درگیری به‌خاطر پارک خودرو در جنت‌آباد تهران + فیلم و عکس

 

حکم قصاص آرمان برای بار دوم تأیید شد | جسد غزاله هنوز پیدا نشده است

 

اعترافات تکان‌دهنده بهلول به قتل شیما ۱۵ ساله + فیلم

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
محمد
Iran (Islamic Republic of)
۰۰:۳۷ - ۱۴۰۱/۱۲/۰۸
1
0
یادمه این موضوع رو اولین بار تو هفته نامه فضیلت جوانان خونده بودم.اون موقع من 12 سالم بود و بقدری از این دوتا موجود شیطان صفت نفرت پیدا کرده بودم میخواستم تو دادگاهشون شرکت کنم و همونجا این دوتا ی شرورو بکشم
فاطمه
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۵۰ - ۱۴۰۲/۰۹/۱۰
0
1
ینی واقعا شوکه شدم چطور ی همچین ادمی میتونه اینکار ث انجام بده ب چ قیمتی اخه؟؟
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->