تولد لاکچری در سومین روز خاص قرن جدید! جزئیات تکان‌دهنده از اردوی وحشت در استخر مرگ برنامه جدید امتحانات پایه ششم و نهم اعلام شد (یکم خرداد ۱۴۰۳) نام‌گذاری بیمارستان ۲۰۴ تختخوابی نیشابور به‌نام «سیدالشهدای خدمت» انفجار مین در ارتفاعات مرزی آذربایجان غربی یک کشته و ۲ زخمی برجای گذاشت (یکم خرداد ۱۴۰۳) زلزله قدرتمند اندونزی را لرزاند (یکم خرداد ۱۴۰۳) طرح سلامت خانواده و نظام ارجاع یکی از مهمترین اقدامات شهید آیت الله رئیسی بود کشف ۱۷ کیلوگرم زعفران قاچاق توسط مرزبانان هنگ تایباد(۱ خرداد ۱۴۰۳) قطار فوق‌العاده مشهد برای مراسم تشییع رئیس‌جمهور از مهاجرت ۱۰ هزار پزشک تا توزیع نابرابر پزشکان متخصص در کشور  برنامه جدید امتحانات نهایی دانش‌آموزان اعلام شد ممنوعیت‌های تردد ویژه مراسم تشییع پیکر رئیس جمهوری در مشهد اعلام شد تشکیل پرونده قضایی برای منتشرکنندگان مصادیق توهین‌آمیز درخصوص سانحه بالگرد حامل رئیس‌جمهور پیش‌بینی هواشناسی مشهد برای روز پنجشنبه (٣ خرداد ١۴٠٣) هم‌زمان با مراسم تشییع و تدفین رئیس‌جمهور پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان‌رضوی (سه‌شنبه، یکم خرداد ١۴٠٣) | آغاز بارش‌های پراکنده باران در استان آسیب‌هایی جدی که روغن مصرف شده به مغز می‌زند
سرخط خبرها

واکسن و دردی که التیام یافت

  • کد خبر: ۱۲۳۹۵۷
  • ۱۲ شهريور ۱۴۰۱ - ۱۳:۱۱
واکسن و دردی که التیام یافت
محمد حسین‌زاده - داستان‌نویس

برای زدن دز سوم واکسن کرونا راهی مرکز بهداشت محله شدم که با کاغذی در ورودی مرکز رو به رو شدم. حواله داد بود به مرکز جامع خدمات بهداشتی؛ چند خیابان آن طرف تر! به خودم گفتم حتما شلوغ است و باید در صف بمانم تا نوبتم شود. مرکز جامع، ساختمان مرتبی بود که با نشانه‌هایی راهنمایی کرده بود در قسمت همکف و از دری مستقل، متقاضیان واکسن مراجعه کنند.

بر خلاف انتظار، مرکز واکسن خلوت بود و گویا ایشان منتظر مشتری ای، چون من بودند. کادر درمانی مرکز با رفتاری خوش و نیک با مراجعه کننده سر ظهرشان برخورد می‌کردند. خانمی که پشت سیستم نشسته بود اول کدملی را خواست و بعد اشاره به فهرست واکسن‌های موجود کرد. فهرستی پر و پیمان؛ برکت؛ نورا، فخرا، اسپایکوژن؛ سینوفارم، کووپارس، برکت پلاس و ...!

دز اول و دوم را برکت زده بودم و به سبب گفت وگویی که با دکتر عالی زاده سازنده واکسن برکت چند ماه پیش داشتم و خبر از واکسن برکت پلاس داده بود، برکت پلاس را برای دز سوم انتخاب کردم. پرستار مسئول تزریق واکسن هم با گفتن بسم ا...؛ تزریق را انجام داد. تقریبا همه فرآیند زیر ۵ دقیقه طول کشید. تشکر کردم و به روز‌های پر استرس کرونایی که پشت سر گذاشتیم فکر می‌کردم. روز‌های کرونایی ما انسان‌های جهان به قبل و بعد واکسن تقسیم می‌شود.

قبل واکسن، کرونا هیولایی بی رحم بود که روز به روز قربانی می‌گرفت و هر انسانی در ناخودآگاهش خودش را تصور می‌کرد که با کرونا در حال دست وپنجه نرم کردن است و روز‌های بعد واکسن،  کرونا موشی بود ضعیف و بی رمق که به دست علم زمین گیر شده بود. اما ماجرای ما ایرانیان قصه دیگری است.

ما هم مثل جهان درگیر کرونا شدیم، ولی در جهانی که ما را می‌خواهند در حصار تحریم‌ها زندانی کنند، کرونا شامل تحریم‌ها نبود، ولی راه‌های مقابله با آن جزو تحریم‌ها بود. از ماسک گرفته تا وسایل پزشکی و تا واکسن قرار بود به ایران نرسد و هر چه نرسید، خودمان تولید کردیم.

اگر در اروپا کشور‌های غربی از هم ماسک و واکسن می‌دزدیدند، در ایران مساجد و حسینیه‌ها شد کارگاه دوخت ماسک. پزشکان و پژوهشگران ما افتادند پی ساخت واکسن؛ چند پروژه که یکی پس از دیگری به نتیجه رسید و پرچم افتخاری شد برای ایرانیان.

در همان ایامی که قرنطینه‌ها غربی‌ها را به سوی رقابت در غارت فروشگاه‌ها سوق می‌داد اینجا رقابت در تهیه بسته معیشتی برای محرومان و مستضعفان در مساجد و هیئت‌های مذهبی شکل گرفته بود. امروز شاخ هیولای کرونا شکسته شده است.

روز‌های تلخ و سخت کرونا تمام شده و نور امید به زندگی جایگزین سیاهی ترس از اپیدمی کرونا شده است. این افتخار امروز نصیب کشوری شده است که برای تأمین پزشکان عمومی در سال‌های قبل از انقلاب تا اواخر دهه ۶۰، دست به دامن پزشکان هندی و فلیپینی و .. بوده است. محل تزریق واکسن روی بازوی دست راستم درد می‌کند و همین درد وادارم می‌کند بنویسم که فراموش نکنیم که کجا بودیم و به کجا رسیده ایم.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->