ماماها نقش پررنگی در مسیر ترویج فرزندآوری و در تحقق موضوع جوانی و افزایش جمعیت دارند «جنبش جهانی تعهد به خانواده» ایده‌ای نو که توسط رئیس جمهور مطرح شد واکنش بانوان فعال فضای مجازی به شهادت آیت الله رئیسی و همراهانش + عکس توجه ویژه رهبر انقلاب به حوزه خانواده در پیام به ششمین دوره مجلس خبرگان رهبری عزیزجمهور ویدئو | تجمع بانوان مشهدی درفراق خادم الرضا (ع) و یاران شهیدش مادرانه‌های بانوان مشهدی در فراق شهادت خادم الرضا (ع) و یارانش + تصاویر خانم پرستار مشهدی از تجربه‌ شیرین مادر چهار فرزند بودن می‌گوید آخرین سخنان شهید آیت الله رئیسی درباره بانوان + فیلم و عکس خزعلی: آیت‌الله رئیسی بر تحکیم خانواده و پیگیری امور بانوان تاکید داشتند هشت چکاپ مهم برای بانوان فیلم «زنانی که با گرگها دویده‌اند» اکران می‌شود؟ خزعلی: به دنبال افزایش دورکاری برای مادران شاغل هستیم بازارچه محصولات بانوان کارآفرین در دهه کرامت به صورت کشوری برگزار شد تصاویری بی‌مانند از جلوه‌های هنر در حرم بو می‌کشم طراوت این چشمه‌سار را ندا شهسواری برای سومین بار المپیکی شد گپ‌وگفت با نویسنده‌ای که ۴ کتاب امام‌رضایی دارد | هیچ‌وقت به تکرار نرسیدم گوهرشاد خاتون گزارشی از حضور کاروان «زیر سایه خورشید» در منازل خانواده شهدا | مهمانِ مامان در آستانه تاریخ رند (۰۳/۰۳/۰۳) وزارت بهداشت برای متقاضیان سزارین‌های تقویمی خط‌ونشان کشید
سرخط خبرها
همسر شهید برونسی: عبدالحسین به آرزویش رسید و مفقودالجسد شد

همسر شهید برونسی: عبدالحسین به آرزویش رسید و مفقودالجسد شد

  • کد خبر: ۱۷۹۴۰۶
  • ۱۱ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۷:۳۳
معصومه سبک خیز گفت: می‌دانستم که نمی‌شود او را در خانه نگه داشت، زیرا دلش برای حفط ناموس و وطن می‌تپید.

به گزارش شهرآرانیوز، شهید عبدالحسین برونسی شهید معروف مشهدی است که گمان نمی‌کنم کسی اسم او به گوشش نخورده باشد، کسی که صدام برای سرش جایزه تعیین کرده بود. سال ۴۷ است که با معصومه سبک‌خیز ازدواج می‌کند.

آن زمان، عبدالحسین در نیشابور، یک متر هم زمین نداشت و برای زمین دیگران کار کشاورزی انجام می‌داد. به گفته همسرش، آن‌قدر روی حلال و حرام تأکید داشت که تقسیم اراضی از سوی رژیم شاه را نجس می‌دانست و می‌گفت این زمین‌ها مال یتیم و صغیر است. همین موضوع او را در پی نانی حلال با زن و بچه‌اش به مشهد می‌کشاند.

معصومه به یاد دارد که همسرش ابتدا در سبزی‌فروشی و بعد در یک مغازه لبنیات شروع به کار می‌کند، اما صاحبان مغازه کم‌فروشی یا گران‌فروشی می‌کردند و این موضوع هم با روحیات عبدالحسین سازگار نبود. به همین دلیل، سراغ نان زحمت‌کشی کارگری رفت. معصومه زنی همراه بود و خودش دلتنگی و بی‌قراری‌های بچه‌هایشان را در نبود پدر جواب می‌داد و هیچ‌وقت در مقابل بچه‌هایش اشک نریخت.

جنگ که شروع شد با اینکه دقیق نمی‌دانست سمت همسرش در جبهه چیست، دل‌نگرانی برای او و ۸ بچه‌ای که حاصل زندگی‌ مشترکشان بود، پایانی نداشت. از سوی دیگر، بعضی از حرف‌هایی که از دیگران می‌شنید موجب آزارش می‌شد.

«یک مرتبه همسایه‌ای گفته بود که آقای برونسی از زن و بچه‌اش سیر شده است که به جبهه می‌رود و پیش آن‌ها نمی‌ماند. حرفش آن‌قدر برایم سنگین بود که وقتی همسرم آمد به او گفتم. به یاد دارم که عبدالحسین با خنده گفت باید در کوچه صندلی بگذارم و همسایه‌ها را جمع کنم و بگویم که من زن و بچه‌ام را خیلی دوست دارم، اما جبهه واجب‌تر است!»

شهید برونسی ۲ روز بعد از به دنیا آمدن دخترش، زینب، باید به جبهه می‌رفت، اما انگار این بار تفاوتی داشت. سابقه نداشت که خودش برای خداحافظی با فامیل برود، اما این بار یکی‌یکی از همه‌شان خداحافظی کرد و بعد به حرم مطهر رفت تا زیارت کند.

«آن روز در گوشم زمزمه می‌کرد که معلوم نیست کی برگردم و امشب سفارش شما را به امام رضا(ع) کردم. من هم می‌دانستم این بار فرق دارد. بوی حقیقت را حس می‌کردم، اما انگار یک ذره هم نمی‌خواستم آن را قبول کنم. با این حال، می‌دانستم که نمی‌شود او را در خانه نگه داشت زیرا دلش برای حفط ناموس و وطن می‌تپید.

شهید برونسی در نهایت به آرزوی خود رسید و مفقودالجسد شد. همان چیزی که همیشه از خدا می‌خواست حتی وصیت کرده بود روی قبرش سنگ نگذارند، مانند قبر حضرت فاطمه زهرا(س)، بی‌نام‌ونشان.»

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.