سیل در کلات هیچ فوتی نداشت برخورد کوئیک و پارس در مشهد ۶ مصدوم برجا گذاشت (۲۸ اردیبهشت) پرونده سیل مشهد روی میز کمیسیون اصل نود! کشف پیکر‌های چهار مفقود سیلاب در فریمان (۲۸ اردیبهشت) قتل جوان ۲۷ ساله افغان به‌خاطر توپ بازی! (۲۸ اردیبهشت) تمام خسارت‌های درمانی بازنشستگان تامین اجتماعی تا اسفند ۱۴۰۲ پرداخت شد | تسویه حساب ۲۰ روزه با بازنشستگان بازگشایی ۴۴ محور مسدود شده در خراسان رضوی (۲۸ اردیبهشت) تصادف پراید و پژو ۲۰۶ در قوچان ۷ مصذوم برجا گذاشت(۲۸ اردیبهشت) از ۸۱ روستای دارای سکنه سرخس فقط یک روستا جاده دسترسی ندارد نجات معجزه آسای جوان مشهدی از داخل چاه (۲۸ اردیبهشت) نامه سرگشاده نایب رئیس کانون عالی بازنشستگان تامین اجتماعی به رئیس جمهور درباره کارگران و بازنشستگان   محور صالح آباد - تربت جام بازگشایی شد (۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳) متلاشی شدنِ شبکه شیطان پرستی و دستگیری ۲۶۱ نفر نجات نیسان آبی با پنج سرنشین از درون سیلاب (۲۸ اردیبهشت) این پزشکان متخلف هستند عملیات گسترده هلال احمر در سطح استان خراسان رضوی تسویه ۱۰۶ هزار میلیارد تومان بدهی بانکی تامین اجتماعی سازمان برنامه و بودجه اجرای قانون همسان‌سازی بازنشستگان را به تاخیر نیندازد اطلاعیه اداره‌کل زندان‌های اصفهان درباره «توماج صالحی» آزمون استخدامی آموزش و پرورش برگزار شد (۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳)
سرخط خبرها

قدم‌های کوچک برای گسترش پوشش عفیفانه | گفتگو با چند کاسب مشهدی که برای ترویج حجاب، قدم‌هایی برداشته اند

  • کد خبر: ۲۰۴۶۰۳
  • ۱۷ دی ۱۴۰۲ - ۱۱:۲۳
قدم‌های کوچک برای گسترش پوشش عفیفانه | گفتگو با چند کاسب مشهدی که برای ترویج حجاب، قدم‌هایی برداشته اند
مردم عادی‌اند؛ صاف، ساده و زلال. هر‌کدام برای خود گرفتاری‌هایی دارند، اما نسبت به آنچه در اطرافشان می‌گذرد، در لاک بی‌تفاوتی فرونرفته‌اند. از اوضاع فرهنگی جامعه و پوشش‌های نامتعارف گله دارند؛ بااین‌حال توپ را کاملا در زمین مسئولان نمی‌اندازند؛ برای خود نقش قائل‌اند و بنا ندارند به نفع فروریختن مرز‌های عفت عمومی، کنار بکشند.

به گزارش شهرآرانیوز، کسبه‌ای که از نزدیک با آن‌ها هم‌کلام می‌شویم هر‌چند دغدغه دخل‌وخرجشان را دارند، تأکید می‌کنند چیز‌هایی مهم‌تر از درآمد هم هست؛ به‌همین‌دلیل برای ترویج حجاب، گام‌هایی هر‌چند کوتاه برداشته‌اند؛ فارغ از اینکه چه تأثیری روی کسب‌وکارشان می‌گذارد و با چه واکنش‌هایی مواجه می‌شوند. می‌گویند برای کار فرهنگی، آموزش ندیده‌اند و ادعای بی‌نقص بودن ندارند.

دفاع از حجاب به‌عنوان یک باید عقلانی و واجب الهی، تمام چیزی است که به دنبالش هستند. تعدادشان خیلی زیاد است و رسته‌های کاری‌شان متفاوت؛ از آتلیه گرفته تا قنادی، فروش زیورآلات، رستوران، کفش‌فروشی، آرایشگاه زنانه، فروشگاه لوازم منزل و.... بسنده کردن به چند گفت‌وگوی کوتاه با تعدادی از آن‌ها، انتخابی ناگزیر است.

از غیرت مردانه تا عفت زنانه

بوی دل چسبی به مشام می‌رسد؛ معجونی است از بلک مارین، نارسیس، بلو شانل، امپریال و عطر‌های دیگر. قوطی‌های آلومینیومی یک کیلوگرمی در قفسه‌های فروشگاه، با نظم کنار هم چیده شده اند. قرارمان با جلال ملک پور ساعت ۱۶ است. تا با تأخیر خودش را برساند، می‌شود یک بار دیگر تصویری را که روی در شیشه‌ای فروشگاه عطر تشریفات، واقع در بازار مولوی چسبانده است، برانداز کرد؛ آن قدر بزرگ است که ناممکن به نظر می‌رسد به چشم رهگذران نیاید.

تصویر از نمای پشت سر گرفته شده و خانواده‌ای چهارنفره را در فضایی سبز و خرم نشان می‌دهد. بانو چادر مشکی به سر دارد. شانه به شانه او همسرش با طفلی در آغوش ایستاده است. دختربچه چهار پنج ساله‌ای هم دارند که مثل مادر، چادر پوشیده و گوشه پیراهن بابا را گرفته است. فضای تصویر به ضمیمه جمله‌ای که با خط درشت نوشته شده است، پیامی را که باید، به مخاطب می‌رساند: «نمی دانی چه حال خوشی دارم، وقتی از چادرم غیرت تو را‌ می‌فهمند.» روزی که جلال تصمیم گرفت از فضای فروشگاهش برای تبلیغ حجاب استفاده کند، به همه چیز فکر کرد، جز مباداها؛ مبادا‌هایی که برای یک کاسب مهم است، چون مخارج زندگی شوخی بردار نیست.

پیداست پله‌های بازار را با عجله بالا آمده است. هنوز نفسش راست نشده است که نتیجه این انتخاب را این طور می‌شنویم: زمانی که من این کار را کردم، خبری از اغتشاش‌های پارسال نبود. برخی مشتری هایم خانم‌هایی بودند که آرایش و پوشششان عفیفانه نبود. با این وضع مشکل داشتم. برای امربه معروف و نهی ازمنکر ابزاری نداشتم، جز چهاردیواری مغازه ام.  برخی از کسبه گفتند این‌ها را نصب نکن، مشتری هایت ریزش می‌کنند. راست می‌گفتند، ریزش کردند، اما رویش هم داشتند. خدا هم برایم ساخته و برکت عجیبی به مالم داده است.   

مکث می‌کند و ادامه می‌دهد: جمله روی تصویر را به عمد انتخاب کردم، چون اعتقاد دارم پیش از اینکه بخواهیم خانم‌ها را برای انتخاب نوع پوشششان در فضای عمومی جامعه خطاب قرار دهیم، باید مردان را بابت غیرت ورزیدن به همسران و دخترانشان، مخاطب بدانیم.

پای اعتقادم ایستاده ام

«حاجی این دمپایی‌ها چند؟» پیرمردی با سر و ریش سپید، کمر راست می‌کند و از جا بلند می‌شود تا قیمت اجناس دکان کوچک کفش فروشی اش را به مشتری بگوید. مغازه بی تابلوی او در بازار هشتم، نه فقط در این ظهر زمستانی، بلکه در چند ماه اخیر کم مشتری بوده است. به نشستن روی چهارپایه پلاستیکی دعوتمان می‌کند و کوتاه می‌گوید: بازار همیشه در این فصل سنگین است.   
به دست نویسی که با خط نازیبا روی شیشه مغازه اش چسبانده است اشاره می‌کنیم؛ از حجاب که زینت زن است، نوشته و از بانوان خواسته است پیش از ورود به مغازه،  حجابشان را رعایت کنند.   

با این وضعیت بازار، نگران نیست برخی مشتری‌ها با دیدن آن از خرید منصرف شوند؟ با ته لهجه‌ای غریب که بعدتر می‌فهمیم یادگار زادگاهش اسفراین است، می‌گوید: اوایل بعضی همسایه‌ها گفتند حیف مشتری هایت، نکن این کار را. پسر جوانم هم همین را گفت. این اعتقاد من است و پای اعتقادم ایستاده ام.   

زمان را به شصت و چند سال پیش برمی گرداند و خاطرات دوری که از مادر مرحومش در ذهن دارد؛ «خدابیامرز طوری بود که از نهایت حیا و ایمان، اطرافیان به سرش قسم می‌خوردند. دست پرورده چنین مادری هستم. خدا را شکر خانمم هم مقید است و دخترهایمان را چادری بار آورده ایم؛ این از زندگی خانوادگی ام. توی بازار به خانم‌هایی که برای خرید سراغم می‌آیند و روسری از سرشان افتاده یا پوشششان با اعتقاداتمان جور در‌ نمی‌آید، امربه معروف می‌کنم.

دیدم اگر زبانی تذکر بدهم، ممکن است بعضی هایشان ناراحت بشوند. این جمله را نوشتم تا ناگفته، رعایت کنند. اگر نکردند، آن وقت با ملایمت تذکر می‌دهم. در این ده دوازده سال که انجام وظیفه کرده ام چند مورد بوده که جوابم را با نامهربانی داده اند، خودشان نه، خانواده هایشان. سکوت می‌کنم و‌ نمی‌گذارم بحث بالا بگیرد. خدایی اش خیلی وقت‌ها هم رعایت می‌کنند و پوشششان به چیزی که خدا خواسته، نزدیک‌تر می‌شود. اصلا بد ندیده ام. خیلی‌ها به خاطر عقیده ام از من خرید می‌کنند.»  

رستورانی با قواعد ویژه

کت ودامن سرمه‌ای به ضمیمه یک روسری حریر خیلی کوتاه. بانویی که این لباس‌ها را به تن دارد، یکی از میزبانان سالن یاس است که ویژه پذیرایی از خانم‌ها طراحی شده است. بهانه آن‌هایی که رستوران ماه بهشت را برای دورهمی‌های خانمانه شان انتخاب می‌کنند متفاوت است. برخی برای جشن تولد اینجا می‌آیند و برخی برای جشن تکلیف، گعده‌های دوستانه، اعیاد مذهبی و...

آسوده اند که در این طبقه از رستوران، خبری از دوربین‌های مداربسته نیست؛ بنابراین می‌توانند پوشش اسلامی را که رعایت آن در بدو ورود به رستوران، الزامی است با رسیدن به بخش ویژه بانوان، کنار بگذارند و در محیطی امن و آرام غذایشان را نوش جان کنند. حتی آسانسور این طبقه از سالن رازقی که ویژه جمع‌های خانوادگی طراحی شده نیز جداست؛ درست مثل محیط کار خانم‌ها و آقایان مجموعه در بخش‌های آشپزخانه، انبار، تأسیسات، آماده سازی و.   

«واقعا وجود دارید؟ چنین مجموعه‌ای هست در مشهد؟» مدیر رستوران با لبخند از تماس‌هایی برایمان می‌گوید که از نقاط مختلف کشور با او گرفته می‌شود و مضمونی تکراری دارد. گذشت شش سال از افتتاح این رستوران که کاملا تصادفی با واقعه گوهرشاد و روز ملی عفاف و حجاب هم زمان شد، باعث نشده است که «زهرا تمیز» این قبیل پرسش‌ها را  حتی از سوی شهروندان مشهدی دریافت نکند. او در میانه تکاپوی همکارانش برای آماده کردن سالن‌ها و پذیرایی از مهمانان ظهر می‌گوید: ما اینجا میزبان خانواده‌ها و خانم‌هایی هستیم که قواعد پوشش اسلامی را رعایت می‌کنند، چه چادری باشند، چه نباشند.   

بالاگرفتن پرچم حجاب به عنوان بایدی اسلامی، برای او و همکارانش بی تبعات نبوده است. آن طور که‌ می‌گوید سوای بازخورد‌های مثبت داخلی و نیز واکنش‌های امیدبخش برخی مسلمانان خارج کشور، کم نیستند کسانی که برای تبلیغات منفی به ویژه در فضای اینستاگرام به حربه‌های غیراخلاقی دست زده اند.

«پارسال، در همان بازه‌ای که اغتشاشگر‌ها در توهم پیروزی انقلابشان به سر می‌بردند، ما به جرم حمایت از حجاب فاطمی با رفتار‌هایی مثل فحاشی، تهدید، مزاحمت برای کارکنان، شایعه پراکنی و... مواجه بودیم، اما خدا را شکر اتفاق خاصی نیفتاد و همچنان با مجموعه‌ای حدودا سی نفره به کارمان ادامه می‌دهیم و ریزشی در مشتری هایمان اتفاق نیفتاده است. در کارکنان هم ریزشی نداشتیم. یکی دو مورد از همکاران آقا به دلیل رعایت نکردن باید‌هایی که از قبل آموزش داده بودیم، مثل استفاده شخصی از امکاناتی که مشتری برای پذیرایی از مهمانانش آورده بود، تعدیل شدند.»  

امکانات، مواد اولیه، نرخ‌ها و سپس وضع قواعدی که بخشی از مشتریان را از آمدن به این رستوران منصرف می‌کند؛ چرا دقیقا؟ خانم تمیز می‌گوید: کارمان بیشتر از اینکه اقتصادی باشد، فرهنگی است. به قول همسرم شاید راه اندازی رستورانی با این شرایط توجیه اقتصادی نداشته باشد، اما توجیه اعتقادی دارد.

بدون واکنش منفی

همیشه طرف دار حجاب بوده است، اما هیچ وقت شرایطش پیش نیامده بود که به صراحت آن را اعلام کند. پس از ناآرامی‌های پارسال و بالاگرفتن ولنگاری‌های فرهنگی به اسم آزادی زن، مصطفی عندلیب مثل خیلی‌های دیگر تصمیم گرفت موضعش را مشخص کند. باقی اش را هم سپرد به خدا. «من اینجا توی این مغازه لوازم التحریر فروشی، همکار پدرم هستم. به بابا پیشنهاد دادم چندجمله درباره حجاب تهیه کنیم و پشت شیشه بچسبانیم، برای مشتری‌هایی که به هر دلیلی حجاب را رعایت نمی‌کنند. در غیر این صورت نمی‌توانیم در خدمتشان باشیم.»  

قفسه‌های فروشگاه فدک واقع در خیابان مصلی، تا سقف پر از نوشت افزار است و میزبان کسانی که قصد خرید کلی دارند. آن طور که او می‌گوید کم نیستند بانوانی که برای مهدکودک ها، خیریه ها، جشن‌ها و مواردی ازاین دست به این فروشگاه می‌آیند و پیش از ورود با پیام‌هایی فرهنگی مواجه می‌شوند. مثلا این یکی که با استدلالی عقلانی و ادبیاتی محترمانه، خواننده اش را خطاب قرار می‌دهد: «سلام بانوی سرزمینم. اگر مسلمان هستید، حجاب بر اساس آیات، روایات و احکام دین واجب است؛ مثلا آیه ۳۱ سوره نور، آیه ۳۳ احزاب و...

اگر ایرانی هستید، بنا بر تاریخ پر افتخار ما، حتی در سنگ نگاره‌های تخت جمشید هم بانوان این سرزمین حجاب داشته اند. زن ایرانی در همه اعصار حتی پیش از اسلام، پوشش را رعایت کرده است. اگر جزو اقلیت‌های مذهبی هستید، در سایر ادیان نیز حجاب دستور دینی است. اگر هیچ کدام از موارد بالا نیستید، در جهان، حضور در اجتماع تابع قوانین است. قانون پوشش در همه کشور‌ها با عنوان Dress code وجود دارد. در کشور ما هم ماده ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی، همه را ملزم به رعایت حجاب کرده است.»  

نتیجه را از زبان او این طور می‌شنویم: بیشتر کسانی که پوشش درستی ندارند، تا چشمشان به این نوشته‌ها و جمله کناری اش مبنی بر ممنوعیت ورود بانوان فاقد حجاب می‌افتد، ظاهرشان را اصلاح می‌کنند و‌ می‌آیند داخل. به برخی هم که حواسشان نیست و با همان وضعیت نامناسب وارد می‌شوند، شفاهی و مؤدبانه، تذکر می‌دهیم. در این یک سال، هیچ واکنش منفی‌ای ندیده ام، نه از طرف مردم و نه از طرف سایر کسبه. اگر می‌دیدم هم فرقی نداشت. زندگی که فقط کاسبی و پول نیست.

 با اطمینان ادامه می‌دهد: هستند کسانی که توی این دوره و زمانه، برای چند میلیون بالا و پایین شدن درآمد، خودشان را هلاک می‌کنند، اما ما به مشتری که با پای خودش آمده است سراغمان، تذکر می‌دهیم. ممکن است حتی تعداد مشتری مان ریزش داشته باشد که البته تا الان نداشته است. هر چه می‌خواهد بشود. این کار را ترک نمی‌کنم، چون اعتقادم برایم مهم‌تر است.

نه به استفاده ابزاری از بانوان

فهرست خوراکی‌ها و قیمت‌های هر کدام روی دیوار نصب شده است؛ از برگر‌ها و ساندویچ‌ها تا انواع پیتزا، سوخاری و... تا مدیر فست فود البیک، یکی دو تماس تلفنی را جواب بدهد، می‌شود به فضای داخلی مجموعه نگاهی انداخت. در آشپزخانه، آقایان مشغول کار هستند و در پذیرش و حسابداری، خانم‌های چادری. اینجا از طنازی‌های زنانه که در برخی مجموعه‌ها به عنوان ابزاری برای جلب مشتری استفاده می‌شود، خبری نیست. فضا آرام، عاری از همهمه موسیقی و مملو از بوی خوراکی‌های در حال طبخی است که رسیدن به دست مشتری‌ها را انتظار می‌کشند.   

امیر عابدزاده ساده و راحت صحبت می‌کند و از باید‌هایی می‌گوید که رعایت آن‌ها در این مجموعه با بیست و چند نفر نیرو، از سوی خانم‌ها و آقایان همکار الزامی است. «لباس فرمی که برای خانم‌های همکار در این حدود یازده سال از بدو تأسیس، انتخاب شده، چادر است. ما احترام واقعی را به همکاران خانممان می‌گذاریم و از آن‌ها به جز خوب کار کردن، هیچ نمی‌خواهیم. نه از زیبایی شان برای جذب مشتری استفاده می‌کنیم و نه از حجابشان. روی این موضوعات، هیچ وقت مانور تبلیغاتی نداده ایم.»  

آن طور که مدیر این فست فود می‌گوید، به دلیل احترامی که چادر دارد، از خانم‌های مجموعه خواسته شده است شأن آن را رعایت و از آرایش چهره، مو و ناخن خودداری کنند. متانت در گفتگو با همکاران و مشتریان «باید» دیگری است که به آن اشاره و اضافه می‌کند: برای همکاران آقا هم قواعد مشابهی وجود دارد. آن‌هایی که مثل سالن دار‌ها در معرض دید مشتری هستند، اجازه تتو و خال کوبی ندارند. ادبیات نامناسب، شوخی‌های بیجا و عبور از حدود اخلاقی در قبال خانم‌های همکار یا در حضور آن ها، مساوی با ازدست دادن فرصت کار در این مجموعه است و همگی آن را به خوبی می‌دانند.   

تمرکز روی کیفیت و مشتری مداری برای جلب مشتری و وضع قواعدی که به آن اشاره می‌کند، به رضایتی منجر شده است که علاوه بر شلوغی فست فود، از بازخورد‌هایی که آقای عابدزاده برایمان روایت می‌کند، می‌شود فهمید: مشتری‌های خارج رفته و دنیادیده زیاد داریم. همین دیشب با یک کاپیتان کشتی صحبت می‌کردم که بابت حجاب بانوان مجموعه تشکر کرد. حتی خانم‌های بی حجاب هم به خاطر فضای حاکم و آرامش اینجا تشکر می‌کنند.   

درحالی که از میدان بار، گوجه فرنگی سفارش می‌دهد، اضافه می‌کند: مشتری‌های ما از هر طیفی هستند. هر وقت بابت حجاب به یک مشتری تذکر داده ام، نتیجه مثبت گرفته ام. البته لحن، تن صدا، شیوه استدلال و همه این‌ها مهم است. فضای مجموعه هم به کمکمان می‌آید و نتیجه ا ش پذیرش است؛ بدون اینکه برگه‌ای را روی درودیوار بچسبانیم.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->