سرخط خبرها

روایت آموزگاران جوانی که با دغدغه آموزش دانش‌آموزان طرحی نو ارائه کرده‌اند/تدریس رایگان در ویدئوکلوپ!

  • کد خبر: ۲۵۱۷۷
  • ۰۹ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۱۰:۰۴
روایت آموزگاران جوانی که با دغدغه آموزش دانش‌آموزان طرحی نو ارائه کرده‌اند/تدریس رایگان در ویدئوکلوپ!
سیده نعیمه زینبی/شهرآرانیوز-کلیپ علوم سال پنجم که به همت گروه تهیه شده است، برای ما پخش می‌شود. دو معلم ساعی به میان طبیعت بکر رفته‌اند تا درس خاک را به دانش‌آموزان آموزش دهند. فیلم ما را به یاد مستند‌های علمی می‌اندازد که در دل طبیعت ضبط می‌شود. صدای قورباغه‌ها و آب زیرصدای معلم است و او سعی می‌کند هر آنچه را می‌گوید آن را در نهانِ طبیعت برای بچه‌ها ملموس کند. در تدوین نهایی فیلم، پویانمایی درباره تأثیر جریان آب بر خرد شدن سنگ‌ها را هم لابه‌لای آموزش جا داده‌اند که با صدای کودکانه یکی دیگر از معلم‌ها دوبله شده است. به نظرمان خوب و جذاب می‌رسد. آن‌ها تأکید می‌کنند که گروه «گامی رو به جلو» برای همه کلیپ‌هایی که ساخته‌اند چنین دقت و وقتی گذاشته‌اند. آن‌ها یک گروه از معلمان مدارس طرق هستند که این ایام پرکارترین روز‌های کاری خودشان را پشت سر می‌گذارند. معلمانی که با درک شرایط دانش‌آموزانشان باور دارند که نمی‌شود محصول شغلت آدم‌ها باشند و نسبت به آن‌ها بی‌تفاوت ماند. آن‌ها در این ایام کرونا زده که دغدغه خانواده‌ها آموزش فرزندانشان است طرحی نو درانداخته‌اند تا فیلم‌های آموزشی رایگان به دست کودکان طرقی برسد.

محیط کوچک استودیو!
وارد کلاس کوچکی می‌شویم که حالا دیگر محیط استودیویی ضبط تصاویر درسی است. سیدی سیستم نوری را به ما نشان می‌دهد که از سوپری محله به شرط تعمیر و استفاده قرض گرفته و حالا روشنی‌بخش کلاس مجازی درسِ بچه‌های طرق است. دوربین هندی‌کم کوچک که نقش ثابت فیلم‌بردار را دارد و مینی لپ‌تاپ که از وسایل شخصی خانم راشدی است و تخته هوشمند مدرسه به کمک آموزش می‌آید تا مفاهیم بهتر منتقل شوند. یک نیم‌تنه اعضای بدن همراه وسایل کمک آموزشی دیگر که با کمترین امکانات ساخته شده‌اند، هم روی میز است. جون‌آبادی هم برای اعضای گروه فلاسک چای آورده است. پرشور و بانشاط هستند. همه این اشیایی که گرد هم آورده شده است، نشان می‌دهد که آنچه این معلمان دارند امکانات نیست بلکه انگیزه بسیار برای رساندن مفاهیم درسی به دانش‌آموزانی است که از حداقل‌ها بی‌بهره‌اند.
 
سیدی، مسئول اجرایی طرح، می‌گوید: «آنچه داریم و داشته‌ایم و هرچه را به ذهنمان رسیده که برای تدریس کارآیی دارد، گرد آورده‌ایم.» راشدی و جون‌آبادی دو بانویی هستند که همیشه در بطن کار حضور دارند. مجیدهادی و سیدی همپای هم هستند. عاقبتی و کاظمی و امان‌اللهی همکارانی هستند که اکنون در جمع آن‌ها حضور ندارند و از راه دور می‌آیند. همه آن‌ها برای پیش بردن یک ایده جالب دست به دست هم داده‌اند. گاهی هم امکانات توان اجرای ایده‌های آن‌ها را که رو به حرفه‌ای شدن می‌روند، ندارد. دو شرط برای تهیه کلیپ‌های درسی دارند: «حداکثر ۲۰ دقیقه و تنوع در روش تدریس!»

ایده آقای مدیر
محمود هادی، مدیر مدرسه، که جرقه شروع کار را زده، ولی آن را انکار می‌کند، نگران است که کار تنها به نام او رقم بخورد و زحمات همکارانش نادیده انگاشته شود. او تأکید می‌کند که این کار حاصل خردجمعی معلمان طرقی است و تعدادی از همکارانش که در این جمع حضور ندارند، هم به آن‌ها کمک می‌کنند. این دغدغه‌مندی یک مدیر برای تقدیر از همکارانش در خور ستایش است. البته دیگران از نبود هادی در جمع، بهره می‌برند تا بگویند او مدرسه را با همه امکاناتش در اختیار آن‌ها قرار داده است تا این کار به نتیجه برسد. سیدی می‌گوید: «آقای هادی یک کلید از مدرسه به ما داده‌اند تا هر زمان که می‌خواهیم و کار داریم اینجا حضور داشته باشیم. دیشب تا ۲۳:۳۰ اینجا بودیم تا کار را به پایان برسانیم.
 
گاهی همکاران از صبح زود به اینجا می‌آیند و در مدرسه به رویشان باز است. امکانات مجموعه که لازم داریم از جمله تخته هوشمند و لپ‌تاپ در اختیار ماست.»

مجید هادی و راشدی هم بر این موضوع صحه می‌گذارند که این کار خوب ایده مدیر مدرسه و با همراهی همه جانبه او پیش رفته است.

مدرسه‌ها کی باز می‌شوند؟
ماجرا از جایی شروع می‌شود که معلم‌ها متوجه می‌شوند بسیاری از بچه‌ها امکان پیگیری درس از طریق گوشی را ندارند. آن‌ها نه خودشان گوشی هوشمند دارند و نه خانواده‌شان. بعضی از آن‌ها برای نان شبشان گرفتار هستند حالا چطور بسته‌های اینترنتی تهیه کنند تا درس بخوانند. وقتی معلم‌ها در گروه‌های تلگرامی که پیش از این ساخته‌اند، درس می‌دهند نیمی از دانش‌آموزانشان حضور ندارند و آن‌ها مجبور هستند تلفنی وضعیت آن‌ها را بررسی کنند.
 
سیدی می‌گوید: «ما گروه‌های تلگرامی درسی داریم، ولی دانش‌آموزان زیادی در این منطقه به اینترنت دسترسی ندارند. باید برای آن‌ها کاری می‌کردیم. طرحی ریختیم که بتوانیم آموزش را برای همه لمس‌پذیر کنیم و همه بتوانند به آن دست پیدا کنند.» آقای مدیر ادامه می‌دهد: «در مدرسه ما معلم‌ها با والدین و دانش‌آموزان در ارتباط بودند و مشکلی نداشتند، اما مردم ما را در خیابان‌ها که می‌دیدند و می‌پرسیدند مدارس چه موقع باز می‌شوند؟ گلایه می‌کردند که ما گوشی هوشمند و اینترنت نداریم. با موبایل‌فروش‌های طرق که صحبت می‌کردیم گفتند این روز‌ها والدین دنبال ارزان‌ترین گوشی‌ها هستند که بشود حداقل تلگرام را رویش نصب کرد. تعداد زیادی از مردم مشکل داشتند و بچه‌ها از درس عقب افتاده بودند. با معلم‌ها که صحبت کردیم این پیشنهاد مطرح شد و هرچه زمان گذشت طرح کامل‌تر شد. پیشنهاد این بود که به جای اینکه کلیپ‌ها را فقط برای بچه‌های خودتان تهیه کنید، آن را برای همه و در طرق پخش کنید.»

فیلم رایگان آموزشی در کلوپ‌ها
معلم‌ها شروع می‌کنند و طبق بودجه‌بندی تحصیلی از اسفندماه که مدارس تعطیل شده است، درس‌های بر زمین مانده را به صورت ویدئویی ضبط و پخش می‌کنند. سیدی می‌گوید: «یک هفته‌ای دور هم جمع شدیم و فقط بارش افکار داشتیم. برای هر پایه سرگروه انتخاب کردیم. مقرر شد تا در تاریخ معین تدریس‌ها آماده و عرضه شود. ما درس‌هایی را برای این کار انتخاب کردیم که دانش‌آموز به تنهایی از پس آن بر نمی‌آید. این فیلم‌ها را به دست ویدیوکلوپ‌های منطقه رساندیم تا به صورت رایگان در اختیار دانش‌آموزان بگذارند. شکر خدا شروعش خیلی خوب بود.»

آن‌ها برای هر پایه تحصیلی سرگروه مشخص می‌کنند که با دیگر معلم‌ها در ارتباط باشد. سیدی ادامه می‌دهد: «همه همکاری می‌کنند. مثلا کسی که رفت‌وآمد برایش سخت است در خانه می‌نشیند و مطلب جمع می‌کند. یکی دیگر می‌آید و تدریس می‌کند. در انتها سعی می‌کنیم که تدریس‌ها متفاوت باشد. وقتی در یک تدریس، پویانمایی دارد در کنارش عکس‌های مرتبط می‌گذاریم و صداگذاری می‌کنیم. برای تدریس بعدی کار جدیدی را مد نظر قرار می‌دهیم تا دانش‌آموز هر بار منتظر یک کار تازه باشد.»

مجید هادی هم که از فعالان این طرح است، می‌گوید: «روز اول دنبال یک کار ساده و سریع بودیم، ولی الان علاقه خودمان خیلی بیشتر شده است. البته آموزش هم به سوی اینترنتی شدن پیش می‌رود و این فیلم‌ها برای سال‌های دیگر هم به درد می‌خورد.»

می‌خواهیم جذاب باشیم
مجید هادی که روی طرقی پسوند فامیلش حساسیت دارد، ادامه می‌دهد: «ما ابتدا یک کار درون گروهی و برای بچه‌های کلاس خودمان انجام دادیم، ولی بعد خواستیم مدرسه را پوشش بدهیم. بعد هم از مدرسه به کل شهرک بسطش دادیم. حالا از مدارس مناطق دیگر شهر هم از کلیپ‌های ما برای آموزش بهره می‌برند. ما قبلا شاید ۶ ساعت در مدرسه بودیم، ولی حالا روزی ۱۲ ساعت زمان ما گرفته می‌شود.»

او می‌افزاید: «ما دوست نداشتیم کار ضعیف ارائه بدهیم. نمی‌خواستیم کار کلیشه‌ای باشد. ۲۵ دقیقه یک‌نواخت صحبت کنیم و دانش‌آموز جذب نشود. اما الان کار مسیر خودش را پیدا کرده است. معلمان دیگر هم درخواست داده‌اند تا به این کار اضافه شوند. کلیپ‌ها دیده می‌شود و این برایمان انگیزه ایجاد می‌کند.»

راشدی هم نظرش همسو با دوستانش است: «ما از طرح‌هایی که برای کودک جذاب است و می‌تواند او را پای آموزش بنشاند، بهره بردیم. کلیپ‌هایی که در تلویزیون تهیه شده و پخش می‌شود به نظر ما که معلم بودیم جذاب نبود. برای دانش‌آموزی که معلم خودش را می‌بیند آموزش جذاب‌تر است. این بازخورد خوبی بین مردم و دانش‌آموزان داشت. ما پایه اول تا ششم ابتدایی را شروع کردیم، ولی هفتم و هشتم و نهم هم به دنبال این آموزش‌ها آمده بودند.»

از جگر سفید تا طبیعت‌گردی!
سیدی می‌گوید: «ما همه تلاشمان را کردیم تا درس‌ها جذاب ارائه شوند. به طور مثال خانم راشدی در درس علوم می‌خواهند تنفس را تدریس کنند، دیشب من با یک قصابی هماهنگ کردم که جگر سفید گوسفند را به ما بدهند تا چگونگی کار کردن شش‌ها را به بچه‌ها آموزش بدهیم تا ملموس‌تر باشد. وقتی قرار است درباره میکروسکوپ صحبت شود این وسیله را از مدارس دیگر تهیه و استفاده می‌کنیم. تدریس درباره خاک داشتیم که به طبیعت رفتیم و فیلم گرفتیم. پویانمایی لابه‌لای درس‌ها می‌گذاریم تا دیدن فیلم برای کودک شیرین‌تر شود.»

راشدی هم صحبت‌های او را تکمیل می‌کند: «ما کلیپ‌ها را متنوع ساختیم. من در ریاضی هفته اول تدریس گذاشتم و بازخورد خانواده‌ها را گرفتم. بچه‌های کلاسم خیلی خوش‌حال بودند که معلم خودشان درس می‌دهد. همین که یک معلم آشنا آموزش می‌دهد توجه بچه‌ها را بیشتر جلب می‌کند. از تخته هوشمند تمرین حل می‌کنیم و بعد تکلیف برای بچه‌ها می‌گذاریم. برای این هفته ابتدا پاسخ سؤالات را می‌گذاریم و بعد سراغ درس جدید می‌رویم. من به بچه‌ها اطلاع می‌دهم که درس این هفته در کلو‌پ‌ها موجود است و تشویقشان می‌کنم که آن را تهیه کنند. بچه‌ها تمرین حل می‌کنند و برایمان می‌فرستند. نرم افزار شاد برای خیلی از بچه‌ها قابلیت دسترسی ندارد. گاهی تا ۱۱ شب تماس‌های والدین را دارم که نتوانستند شاد را نصب کنند یا به روزرسانی کنند و هزینه اینترنت برایشان سنگین است.»

مجید هادی ادامه می‌دهد: «در ابتدای کار ما گروه عمومی ساختیم و لینکش را در کانال طریق گذاشتیم تا هر خانواده‌ای که دانش‌آموزش نیاز دارد، بیاید. کلاسمان ۳۰ نفر است، ولی کانالش ۵۰ عضو دارد. از همه مدارس در این کانال‌ها عضو داریم. بعد به ساخت کلیپ‌ها رسیدیم و سعی کردیم که کارمان بی‌نقص باشد. این کار آزمون و خطا دارد. روزبه‌روز بهتر می‌شویم. هر روز که اینجا می‌آییم با چالش جدیدی روبه‌رو می‌شویم که باید آن را حل کنیم و خودمان هم آموزه‌های تازه‌ای را فرا می‌گیریم. من خودم روز‌های اول خیلی موافق نبودم و نظرم این بود که شاید ایده جالبی نباشد، ولی حالا کاملا همراه طرح هستم.»

دشواری یک هدف
محمود هادی درباره سختی کار هم می‌گوید: «هزینه این کار را خود معلم‌ها تقبل کرده‌اند و سعی می‌کنند از آنچه موجود دارند، استفاده کنند. دوربین را خانم راشدی آورده و لپ‌تاپ آقای سیدی اینجاست. مجید اینترنتش را در اختیار گذاشته و هرکس هرچه دارد وسط گود آورده است. همکاران حجم زیادی اینترنت مصرف می‌کنند. ما ابتدای امر فکر نمی‌کردیم کار خیلی سخت باشد، ولی وقتی فیلم گرفتیم دیدیم که صدا‌ها مناسب نیست یا تصویر مشکل دارد. هرچه پیش رفتیم چالش‌های بیشتری پیش روی ما قرار گرفت و تصمیم گرفتیم که تمرکزمان را فقط روی سه درس بگذاریم. ریاضی و فارسی و علوم را در دستور کار قرار دادیم.»

راشدی هم نگران نداشتن امکانات در حاشیه طرق است: «بعضی از خانواده‌ها امکانات حداقل را ندارند و این آخرین مرحله‌ای است که برای بچه‌ها راه‌گشاست. بعضی کلیپ‌ها که همکاران می‌سازند در حد حرفه‌ای است که در شروع کار از خودمان این توقع را نداشتیم. هرچه جلوتر رفتیم کیفیت برایمان مهم‌تر شد. حتی گاهی یک تکه فیلم را چند برداشت گرفتیم تا آنچه می‌خواهیم به دست آوریم. من هر روز به اینجا می‌آیم و از ظهر تا حدود ۱۱ شب اینجا هستم.»

جون آبادی هم می‌گوید: «حتی برای ما که معلم هستیم تأمین هزینه اینترنت سخت است چه برسد به دانش‌آموزانی که والدین پول خرید لباس را برایشان ندارند. حالا آن‌ها رایگان به درسهایشان دسترسی دارند.»

راشدی حرفش را پی می‌گیرد: «بچه‌ها گاهی ۷ تا ۱۲ ظهر اینترنت دارند و من باید در این فرصت درس را به بچه برسانم. گاهی مادر‌ها می‌گویند که اینترنتمان تمام شده است و پول نداریم بسته اینترنتی بخریم. چه می‌شود کرد؟»

او ادامه می‌دهد: «من فقط زمان خواب به کار مشغول نیستم. همین که چشمانم را باز می‌کنم به سؤالات بچه‌ها پاسخ می‌دهم. ۲۴ ساعته درگیر شده‌ام. خودم تماس می‌گیرم و خواهش می‌کنم که بچه‌ها فلش ببرند و فیلم را تحویل بگیرند. باز پیگیری می‌کنم که آیا فیلم را دریافت کرده‌اند.»

مجیدهادی هم این صحبت را تأیید می‌کند: «ما غیر از تهیه کلیپ‌ها باید به بچه‌ها در تلگرام تمرین هم بدهیم و اشکالاتشان را رفع کنیم. حدود ۴۵ نفر عضو گروه هستند که تمرین می‌فرستند و باید کنترل کنیم. این کار فقط دلی است.»

استقبال خوبِ مردم
هادی به همراه حسینی و اکبرپور از اهالی طرق به ویدئوکلوپ‌ها سر می‌زنند و شرایط را برایشان توضیح می‌دهند. آن‌ها از طرحشان استقبال می‌کنند. او می‌گوید: «نشد ما وارد مغازه‌ای بشویم و از آن‌ها درخواست کنیم و نه بشنویم.»
۱۲ ویدئوکلوپ در منطقه هست که فیلم‌ها را میان بچه‌ها رایگان توزیع می‌کند. سیدی به دلیل استقبال خوب خدا را شکر می‌کند و می‌گوید: «حتی بعضی کلو‌پ‌ها می‌گویند که مردم فلش‌ها را می‌آورند و در نوبت می‌گذارند تا برایشان فیلم‌ها را بریزیم.»

دانشی هم می‌افزاید: «من بازخورد مثبتی از مردم گرفته‌ام. معتقدم که این کار گروهی برای خودمان هم کارگشا بوده است.»

مجید هادی هم از آمار این گونه نقل می‌کند: «نمی‌توانیم آمار دقیق بدهیم. حدود ۱۰۰۰ نفر از دانش‌آموزان مدرسه میراب مستقیم با ما در ارتباط هستند. از مدارس دیگر هم برای گرفتن این ویدئو‌های آموزشی مراجعه می‌کنند.»
سیدی هم معتقد است: «ویدئوکلوپ‌هایی که هماهنگ شده‌اند در طرق پخش هستند و قاعدتا همه دانش‌آموزان منطقه بهره می‌برند.»

معلمی عشق است
از زمانی که فیلم‌ها به کلو‌پ‌ها و به دست بچه‌ها رسیده است؛ بازخورد‌های متفاوتی گرفته‌اند که به آن‌ها انگیزه ادامه داده است. جون‌آبادی می‌گوید: «من مرتبط با رشته خودم کار فراوان بود و منبع درآمدم تدریس نیست، اما اشتیاق به حضور در کلاس بی‌نهایت بود و اصلا برایمان داستان مالی نیست.»

مجید هادی عاشق شغلش است: «الان آن‌قدر روی این کار زمان می‌گذاریم که خانواده‌هایمان خسته شده‌اند. یک شب تا صبح من و آقای سیدی در حال ایده‌پردازی و ساخت کلیپ بودیم و ۶ صبح به خانه رفتیم. این کار واقعا دلی است وگرنه این زمانی نیست که آدم برای کارش وقت بگذارد.»

سیدی که مانند همکارانش نیروی رسمی آموزش و پرورش نیست، می‌گوید: «ما برای پول معلم نشدیم. من دانش‌آموزی داشتم که باهوش بود، ولی بعدازظهر‌ها سر فلکه ضد آدامس می‌فروخت و انگشت شستش از کفشش بیرون زده بود. کار تدریس دلی است و هرکس اینجاست همین‌طور است. ما از انجام این کار لذت می‌بریم.»

روز معلم امسال
امسال روز معلم متفاوتی در انتظار این قشر است. آموزگاران به جای حضور در کلاس درس پای برنامه‌های اینترنتی و نرم‌افزار‌ها حاضر هستند تا شاید بتوانند آموزش مورد نیاز کودک را به او منتقل کنند. هادی که معلم باسابقه جمع است، می‌گوید: «روز معلم جز غصه برای ما معلم‌ها چیزی ندارد. بچه‌ها دغدغه دارند که برای معلمشان چه هدیه‌ای بگیرند و گاهی خانواده‌ای که خودش نیاز دارد تحت فشار قرار می‌گیرد تا برای معلم هدیه بخرد. خب برایشان ناراحت‌کننده است و شاید ابراز کند که‌ای بابا چه بخریم. هیچ معلمی راضی نیست که بخواهد برایش با زحمت کادویی تهیه شود و به نظرم این جز تحقیر معلم چیز دیگری نیست. خوش‌حالیم که امسال دیگر چنین اتفاقی نمی‌افتد. دیگر مقام و منزلت معلم را مادی نمی‌سنجند.»

سیدی می‌گوید: «بهترین هدیه روز معلم برای من یک پیام تبریک بود که آقای رحمت‌زاده، معلم مقطع پنجم ابتدایی‌ام که حالا با او همکار هستم برایم فرستاد. وقتی پیامش را خواندم مو بر تنم راست شد. واقعا برایم جالب بود که معلم من برایم نوشته بود به تو افتخار می‌کنم که دانش‌آموز من بودی. این خیلی من را تکان داد. عکس پرسنلی‌اش در کیفم است. خیلی دوستش دارم.» راشدی هم که سال‌ها تجربه معلمی دارد، ادامه می‌دهد: «ما همیشه می‌گوییم که توقعی از دانش‌آموز نداریم به‌ویژه این منطقه که مردم مشکل دارند، ولی این‌طور نیست که آن‌ها هیچ هدیه‌ای برای ما نیاورند. وقتی می‌بینیم که در توانشان نیست و خودشان را برای هدیه به زحمت می‌اندازند، خجالت می‌کشم. این هدیه‌ها به ما نمی‌چسبد.»

تدریس رایگان در ویدئوکلوپ!
 
محمود هادی طرقی است و در این محله زندگی می‌کند. او معلم ۲۵‌ساله آموزش و پرورش است و چند سالی است به مدارس منطقه زندگی‌اش بازگشته تا بتواند خدمت‌رسان مردم محله باشد. می‌گوید: «من تا سال ۹۳ ناحیه ۶ آموزش و پرورش بودم. آنجا می‌توانستم خیلی راحت کار کنم، ولی دوست داشتم در منطقه زندگی خودم کار فرهنگی کنم.»


سیدی، لیسانس فیزیک، معاون آموزشی مدرسه میراب و سرگروه پایه پنجم، است و حدود ۶ سال سابقه تدریس دارد. پدرش فرهنگی و عشق تدریس از کودکی همراهش بوده است. او که معاون اجرایی این طرح و بخش زیادی از کار بر دوش او است، خستگی‌ناپذیر است. علاقه‌اش به معلمی آن را از شغل به عشق تبدیل کرده است.

عاطفه جون آبادی از دانشگاه فردوسی، ارشد صنایع غذایی گرفته است و حالا به شوق معلمی رشته آموزش ابتدایی را می‌خواند. حدود ۳ سال است تدریس می‌کند. او پیش از این مدرس زبان بوده است که امکانات خوبی در کلاس داشته‌اند. اما حالا معلم ۴۰ دانش‌آموزی است که بعضی‌هایشان از حداقل امکانات محروم هستند. دلش برای دانش‌آموزانش لک زده است.


راشدی ۶ سال مدیر پیش‌دبستانی و ۳ سال هم مربی پیش‌دبستانی بود و حالا مدرس پایه چهارم ابتدایی است. او یکی از فعالان طرح است. حضور در پیش دبستانی تجربه نابی است که هم در تدریس خلاقانه و هم در پیش بردن این طرح راهگشا بوده است. او خودش را آلوده معلمی می‌داند و درگیر مشکلات شاگردانش می‌شود.

مجید هادی طرقی ۳ سال سابقه تدریس دارد. کارشناسی ارشد کشاورزی است. سال اولی که تصمیم می‌گیرد معلمی پیشه کند دوباره شاگرد معلم قدیمی‌اش آقای رحمت‌زاده می‌شود، اما این بار برای تدریس. در کلاسش شرکت می‌کند تا که بیاموزد چطور به کودکان بیاموزاند. می‌گوید: «تدریس برایم جذابیت دارد. آموزش آنچه آموختنی است لذت دارد.»

دانشی، مؤسس شیفت دخترانه مدرسه میراب و مدرس کلاس اول در طرق، است که همراه دیگر معلم‌ها شده است تا سهم خودش را ادا کند. او می‌گوید: «تجربه اولمان در این بحران است و سابقه نداشته است.» او مانند دیگر معلم‌های طرح چهره جوانی دارد و برای مصاحبه دیر به گروه ملحق می‌شود، اما نقشش کمتر از دیگران نیست.
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->