سرخط خبرها

دغدغه عقب‌ماندگی

  • کد خبر: ۴۴۵۵
  • ۱۲ شهريور ۱۳۹۸ - ۰۶:۳۸
دغدغه عقب‌ماندگی
به مناسبت درگذشت امانوئل والرشتاین، نظریه‌پرداز «مرکز-پیرامون»

محسن موسوی‌زاده| «ما چرا عقب مانده‌ایم؟» اگر بخواهیم جمله‌ پرکاربرد مشترکی بین کشورهای درحال توسعه که فرهنگ‌ها و تمدن‌های متفاوتی دارند، بیابیم به طور حتم آن جمله کلمات ابتدایی شروع این نوشتار است. چند قرنی از زمانی که کشورهای درحال توسعه درگیر پاسخ به‌ این سؤال‌اند می‌گذرد و تاکنون اندیشمندان پاسخ‌های متفاوتی به‌ این پرسش‌ها داده‌اند. برخی توسعه را کلمه واحدی دانسته و گفته‌اند که بین تکنیک و جوهره اندیشه‌ای توسعه نمی‌شود تفاوت قائل شد، ازاین‌رو راه رسیدن به پیشرفت اجرای الگوهای تجربه‌شده در کشورهای توسعه‌‌یافته است. برخی دیگر با اشاره به بسترهای تاریخی و فرهنگی غرب وجود یک الگوی واحد توسعه حتی در خود اروپا را رد کرده‌اند و معتقدند که باید به دنبال راه حلی بومی برای پیشرفت بود. عده‌ای از آن‌ها بین تکنیک و اندیشه تفاوت قائل شده‌اند و می‌گویند از غرب باید تکنیک‌ها را گرفت و مواردی را که با فرهنگ ما تضاد دارند، باید حذف کرد. عده‌ای دیگر با بیان اینکه اگر تکنیک بیاید، حتما فرهنگ نیز تحت تأثیر تکنیک تغییر می‌کند، به دنبال ارائه روشی بومی برای رسیدن به پیشرفت هستند. افرادی هم هستند که نگاهی تردیدآمیز به نظریه‌های توسعه‌ای دارند و دلایل عقب‌ماندگی کشورهای جهان سوم را با نگاهی به تحولات اقتصاد جهانی بررسی می‌کنند. یکی از این افراد امانوئل والرشتاین است. او که در ۲۸ سپتامبر ۱۹۳۰ در نیویورک متولد شد، همه درجات دانشگاهی‌اش، ازجمله دکتری‌اش را در سال ۱۹۵۹ از دانشگاه کلمبیا گرفت. والرشتاین در دهه 1950 مطالعات خود را بر روی آفریقا متمرکز کرده بود. او تا سال 1970 در دانشگاه کلمبیا مشغول به‌ کار بود. بعد از سال‌ها ماندن در این دانشگاه و 5 سال کار سخت در دانشگاه مک‌گیل مونترال، در 1976 استاد جامعه‌شناسی ایالتی نیویورک در بینگ‌همتون و مدیر مرکز مطالعات اقـــتصاد، سیستم‌های تاریخی و تمدن‌های فرناند برودل شد. مهم‌ترین خدمت او به جامعه‌شناسی، نظریه «نظام نوین جهانی» است. نظریه نظام جهانی در سال 1974 مطرح شد. او در این نظریه اقتصاد جهانی را به 2 بخش تقسیم می‌کند: مناطق پیرامونی و مرکزی. جوامع مرکز از ویژگی‌هایی نظیر داشتن نظام بانکداری قدرتمند، تولید انبوه صنعتی، فناوری پیشرفته، سرمایه فراوان و متمرکز، یک طبقه قدرتمند سرمایه‌دار و یک طبقه وسیع کارگر برخوردارند. ویژگی کشورهای پیرامونی نیز عبارت‌اند از داشتن کشاورزی و خدمات متکی بر تولید مواد خام، نداشتن نظام قدرتمند صنعتی بانکی، نداشتن سرمایه متشکل، برخورداری از طبقه سرمایه‌دار ضعیف همراه با خیل عظیم دهقانان و کارگران فقیر شهری و تأثیرپذیری از مرکز. مهم‌ترین ویژگی دولت پیرامونی حرکت در جهت اصلاح و نوسازی جامعه و اقتصاد برای هماهنگ‌سازی بیشتر با فرایند انباشت سرمایه جهانی است.
او البته مناطق نیمه‌پیرامونی‌ای نیز در این میان تعریف کرده‌ است که حد واسط این 2 هستند. والرشتاین یکی از دلایل پیشرفت کشورهای توسعه‌یافته را انتقال ثروت به صورت‌های مختلف از مرکز به آن‌ها می‌داند. از نظر او سود حاصل از جهانی‌شدن به حساب نظام سرمایه‌داری غرب می‌ریزد. والرشتاین این نظر را مطرح می‌کند که کشورهای در حال توسعه نه‌تنها به برابری جهان سرمایه‌داری نزدیک نمی‌شوند، بلکه به نفع وضع موجود، ضعیف‌تر هم می‌شوند. او معتقد است کشورها بر اساس فرصت‌های ساختاری، تغییر موضع می‌دهند و امکان گریز از این نظام جهانی وجود ندارد و در حقیقت ساختارها وضع تحول را مشخص می‌کنند. از اواسط دهه 1970 گروهی از منتقدان همچون «چارلز تیلی»، «اسکاچ‌پل» و... والرشتاین را به ارائه یک مفهوم ساختاری غیرقابل انعطاف از نظام جهانی و حذف اراده کشورها در رسیدن به توسعه متهم کرده‌اند که به برخی از آن‌ها توسط والرشتاین پاسخ داده شده است.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->