دستگیری متهم به سرقت دو میلیاردی طلا در مشهد ورود یک واکسن خوراکی به برنامه واکسیناسیون کودکان تا حالا چند تا بستنی خوردین؟ رشد ۲۱ درصدی مرسولات صادره پست خراسان‌رضوی در سال ۱۴۰۲ اختلافات اعتقادی و فرهنگی بعد از ازدواج را چگونه حل کنیم؟ رشد سه‌برابری مسمومیت با قارچ وحشی؛ از خوردن قارچ در طبیعت خودداری کنید زمزمه فروش بیمارستان «مهرگان» مشهد! دود اختلاف مالکیت یک بیمارستان به چشم مردم می‌رود تجاوز ۴ مرد تبعه خارجی به یک نوجوان شانزده‌ساله در تهران ۸ گام کلیدی اقتصادی در شروع زندگی زوج‌های جوان تبِ تراپی | مشاوره رفتن بخشی از سبک زندگی است نه ظرفیتی برای پُز اجتماعی  غفلت از مشاوره آمار بالای غرق‌شدگی در استانی که دریا ندارد! | سال گذشته، خراسان‌رضوی رتبه هفتم میزان غرق‌شدگی کشور را به دست آورد آیین نامه توزیع اینترنتی دارو ابلاغ شد مواد غذایی که هرگز آنها را نباید با معده خالی بخورید با مصرف این میوه خوشمزه و آبدار جوان شوید اگر از زندگی خسته و کلافه شده‌اید، بخوانید چرا دمای روغن زمان سرخ کردن اهمیت دارد؟ چرا باید به قول‌هایی که به فرزندتان می‌دهید عمل کنید؟
سرخط خبرها

روایتی از شبکه پیشرفته طلای کثیف در بین کودکان و نوجوانان مشهد

  • کد خبر: ۶۹۱۲۵
  • ۱۱ خرداد ۱۴۰۰ - ۱۰:۵۰
روایتی از شبکه پیشرفته طلای کثیف در بین کودکان و نوجوانان مشهد
او از وجود شبکه پیشرفته‌ای در زمینه طلای کثیف خبر می‌دهد که حتی قیمت ضایعات را در یک گروه تلگرامی به‌طور لحظه‌ای نشان می‌دهند. در این کانال قیمت تمامی اقلام مانند طلا لحظه به لحظه منعکس می‌شود چرا که با تغییر قیمت دلار قیمت ضایعات نیز تغییر می‌کند.
سعید جلائیان | شهرآرانیوز؛ حالا جای جای بدنم پر شده از لکه‌های قرمز رنگی که خارش شدیدی به همراه دارند. چند روز پیش همان‌طور که از شدت سوزش روی پوستم دست می‌کشیدم، چشمم به حشرات کوچکی افتاد که به آن چسبیده و به راحتی جدا نمی‌شدند. بی‌درنگ به حمام رفتم که باعث شد سوزش پوستم کمتر شود، اما دقایقی بعد دوباره خارش همراه با علائمی مانند سردرد و تب بازگشت.

برای فرار از این وضعیت که به نزدیک‌ترین داروخانه رفتم و با تشریح وضعیتم یک اسپری دورکننده حشرات و چند کرم برای زخم‌هایم خریدم. کرم را روی پوستم می‌مالیدم که یاد اسماعیل افتادم، کودک ۹ ساله زباله‌گردی که از تابستان سال گذشته روی صورتش آثار نیش سالک باقی مانده بود و می‌گفت: «از دست‌فروشی به این کار رسیده‌ام و هر روز باید از این زباله‌ها برای خانواده‌ام هزینه خورد و خوراک و دارو تهیه کنم.» این‌ها عوارض تهیه گزارش از وجود انبار ضایعات است که در بدنم ظاهر شده است؛ انبار‌های بسیار زیادی که در محلات مختلف منطقه ۷ مشهد وجود دارد و ما را وادار کرد که به دنبال تهیه گزارش برویم. درواقع شکایت‌های مردم به مرکز ۱۳۷ شهرداری مشهد و اطلاعاتی که از نیرو‌های خدمات شهری شهرداری منطقه گرفتیم حاکی از این بود که این مسئله به یک بحران در منطقه ۷ مشهد تبدیل شده است.

 

به جای مسافر زباله حمل می‌کند‌

نمی‌دانم شاید این کنه‌ها از ماشین محمد به بدنم چسبیده باشند. حتما می‌پرسید محمد کیست؟! محمد پیش از شیوع ویروس کرونا در یک رستوران آشپز بوده، اما با شیوع کووید ۱۹ و تعطیلی محل کارش به جمع‌آوری ضایعات با خودروش در محلات مختلف روی آورده است. او هر روز زباله‌های محلات پروین اعتصامی، مقدم، کوی پلیس، کوشش و امام خمینی (ره) را به امید پیدا کردن اقلام باارزشی می‌گردد. من بعد از اینکه در روز اول تهیه این گزارش با نیرو‌های خدمات همراه شدم، محمد را دیدم.

آن‌قدر سر راهش رفتم و به ظاهر همراهی‌اش کردم تا بالأخره با یکدیگر دوست شدیم. او می‌خواست به من لطف کند و آمار گاری‌های زباله این محدوده را بدهد. سوار خودروی ۴۰۵ قدیمی‌اش شدیم، عقب ماشین مقداری لوازم ضایعاتی مانند قوطی‌های شیر و نوشابه، کنسرو، روغن، پلاستیک و... بود. بوی بد ماشین کلافه‌ام کرده بود، اما چاره‌ای نداشتم باید آن روزم را با او می‌گذراندم. همان‌طور که گفتم او آمار تمام گاری‌های زباله شهرداری این محدوده‌را داشت، حتی می‌دانست زباله‌های کدام ساختمان‌ها ارزش گشتن را دارد.
 
او برایم تعریف کرد: «من در رستوران با افرادی که ضایعات جمع‌آوری می‌کردند آشنا شده و از آن‌ها اطلاعات لازم را گرفته بودم. وقتی کارم را از دست دادم چند روزی دنبال کار گشتم. مدتی با خودرویم مسافرکشی کردم، اما به‌خاطر کرونا مسافر زیاد نبود، تا اینکه تصمیم گرفتم زباله جمع کنم. اوایل برای من و حتی خانواده خیلی سخت بود. همسرم به طور جدی مخالف بود و مدتی با من قهر کرد تا اینکه به مرور عادت کردیم. البته هنوز از کارم خجالت می‌کشم، اما چاره‌ای ندارم، درآمدش بد نیست. در پشت بام خانه یک انباری درست کرده‌ام و زباله‌ها را آنجا جمع‌آوری و جدا می‌کنم و پس از مرتب کردن آن‌ها را به چند انبار ضایعات معروف می‌برم.»
 
از اینکه همراه او در زباله‌ها می‌گشتم و خودم را زیر نگاه اطرافیان می‌دیدم، احساس شرم داشتم، تازه حس محمد را از این کار فهمیدم، اما نمی‌دانم باید به او و امثال او حق داد یا نه؟!
او که من را مشتاق کار دید پیشنهاد شراکت داد «این کار کلاس ندارد، اما درآمدش خوب است، اگر با یکدیگر شریک بشویم می‌توانیم یک انبار اجاره و یک وانت بخریم. دو کارگر هم استخدام می‌کنیم و با مغازه‌ها و تعمیرگاه‌های بولوار جمهوری اسلامی و خیابان امام رضا (ع) یک قرارداد می‌بندیم تا کارتن‌ها و پلاستیک‌هایشان را به ما بفروشند. اگر بتوانیم قوی کار کنیم در ماه تا ۲۵ میلیون تومان درآمد داریم.» رقم وسوسه کننده‌ای است، چند برابر حقوقم.
 

فضای مجازی و قیمت ضایعات

محمد از وجود شبکه پیشرفته‌ای در زمینه طلای کثیف خبر می‌دهد که حتی قیمت ضایعات را در یک گروه تلگرامی به‌طور لحظه‌ای نشان می‌دهند. هر چند حاضر نمی‌شود این گروه تلگرامی را نشان بدهد، اما درباره آن می‌گوید: «پس از چند ماه کار وقتی با یک انبار ضایعات آشنا شدم که به‌طور حرفه‌ای کار می‌کند و البته انصاف زیادی دارد من را عضو گروه تلگرامی خود کردند که هزاران نفر مانند من در آن عضویت دارند. در این کانال قیمت تمامی اقلام مانند طلا لحظه به لحظه منعکس می‌شود چرا که با تغییر قیمت دلار قیمت ضایعات نیز تغییر می‌کند. علاوه بر این چندین مشاور تلفنی در یک انبار مرکزی کار می‌کنند که هر وقت سؤالی داریم از آن‌ها می‌پرسیم.»
 

زجر همسایگی با انبار ضایعات‌

می‌خواستم بیشتر از کار و شرایط کاری‌شان بدانم. یک روز قبل از آشناشدن با محمد به همراه گروه عملیات تخلیه و پلمب ضایعات شهرداری منطقه ۷ مشهد به یکی از کوچه‌های کوی کارگران رفته بودیم. زنگ در را زدند و در که باز شد انبوهی از ضایعات را مقابلمان دیدیم. پارکینگ، راه پله‌ها، پشت بام و حتی قسمتی از خانه‌ای که در آن زندگی می‌کردند از پلاستیک‌های بازیافتی، لباس کهنه، آهن‌آلات، ظروف یک بار مصرف غذا و. پر شده بود.
 
قصد داشتم از میان این ضایعات و حشراتی که در میان آن‌ها رشد کرده بودند خودم را به ساکنان خانه برسانم و گفت‌وگویی با آن‌ها داشته باشم، اما نبود هوای سالم و قدم گذاشتن بر روی سوسک‌ها و دیگر حشراتی که هر کدام به سویی می‌دویدند برایم مشمئز کننده بود و قید گفتگو را زدم و به سرعت بیرون آمدم. هر چند نیرو‌های خدمات شهری بی‌توجه به آن حشرات و بوی مشمئزکننده شروع به تخلیه مواد بازیافتی کردند.

جمعیتی در فاصله ۱۰۰ تا ۲۰۰ متری خانه جمع شده بودند، همسایه‌های این خانه آن چنان از جمع شدن این انبار خوشحال بودند که حتی در مقابل ساکنانش خشنودی خود را مخفی نکردند و از کارشناسان خدمات شهری تشکر می‌کردند. احمد بختیاری، همسایه روبه‌رویشان، ۹ سال به‌دلیل همسایگی با این ضایعاتی آسایش زندگی‌شان از بین رفته است. او با نکوهش همسایه خود درباره مزاحمت‌های این انبار ضایعات می‌گفت: «از سال ۹۱ جمع‌آوری ضایعات را شروع کردند و از همان موقع تاکنون ما تمام همسایگان زجر کشیدیم. حتی نمی‌توانستیم در خانه به راحتی نفس بکشیم و به هیچ عنوان آرامش و آسایش نداشتیم. من با وجود اینکه جانباز شیمیایی هستم در تمام طول سال هر ماه ۲ الی ۳ بار تمام خانه را به‌د‌لیل حشرات سم‌پاشی می‌کنم، اما همیشه روی بدن من و اعضای خانواده‌ام جای آثار نیششان دیده می‌شود.

حسن محمدی یکی دیگر از شاهدان ماجرا که خودش را از همسایگان این خانه معرفی کرد گفت: «ما که در همسایگی این انبار زندگی می‌کنیم از مشکلات آن عذاب می‌کشیدیم نمی‌دانم چطور آن‌ها در این شرایط زندگی می‌کردند. انگار معنای بهداشت را نمی‌دانند. خوشحالیم پس از تماس با ۱۳۷ پیگیر حرفمان شدند.»
 

آپارتمانی برای ضایعات

روز دوم کاری‌شان بود؛ این بار مقابل آپارتمان ۴ طبقه‌ای ایستاده بودیم که ۵ واحد مسکونی داشت. آن طور که متوجه شدم برخی از این انبار‌ها را منطقه شناسایی کرده بود؛ این خانه هم جزو همان‌ها بود. زنگ در به صدا درآمد، مرد سال‌خورده‌ای در را باز کرد، حکم قضایی را نشانش دادند و بدون هیچ گفت‌وگویی وارد شدند، او مات و مبهوت نگاه می‌کرد، با حسرتی وصف‌نشدنی نابودی ثمره تلاش چند ساله خود را نگاه می‌کرد. یک واحد از این آپارتمان به طور کامل پر از ضایعات بود و ۴ واحد دیگر که خانواده خودش و فرزندانش زندگی می‌کردند هم بی‌نصیب از این دپو‌ها نبودند. آن‌طور که همسایه‌ها می‌گفتند انگار هر مستأجری که می‌آوردند زیاد در اینجا نمی‌ماندند و به اصطلاح فرار می‌کردند.

مالک انبار برخلاف صحبت همسایه‌ها خودش را نیازمند معرفی کرد و درباره کارش گفت: «بخشی از این ضایعات را خودم جمع‌آوری کرده، اما بیشترش را خریده‌ام تا با قیمت بیشتری بفروشم و از این طریق امرار معاش کنم. البته پیش از انجام این کار، شغل من خرید و فروش خودرو‌های اوراقی بود. یک نفر کلاهم را برداشت و مجبور به انجام این کار شدم، چون کار دیگری بلد نیستم.» او کارش را بی‌خطر می‌دانست و می‌گفت برای از بین بردن حشرات هر ۱۰ روز سم‌پاشی می‌کند، اما به گفته خودش تخم‌های سوسک‌ها با سم نابود نمی‌شوند و کاری از دستش بر نمی‌آمد. نیرو‌های خدمات شهری حدود ۳۰ تُن مواد بازیافتی را ظرف ۳ روز از آن آپارتمان ۵ واحدی خارج کردند.

 

کار پردرآمد در حاشیه شهر

کار نیرو‌های خدمات شهری به خانه‌هایی که مکان دپوی ضایعات بودند ختم نشد. آن‌ها به شهرک صنعتی طرق هم سری زدند و مکان‌های دپوی ضایعات را شناسایی و پلمب کردند. احتمالا مهم‌ترین اصل در انتخاب موقعیت یک انبار ضایعات دسترسی آسان آن برای زباله‌گردهاست تا به‌راحتی محتوای کیسه‌های خود را بفروشند. همچنین مجاورت انبار با واحد‌های تجاری و صنعتی مهم است. از همین رو شاهد فعالیت ده‌ها انبار ضایعاتی در شهرک صنعتی طرق بودیم. مراکزی که هزاران نفر به ویژه افراد غیربومی ساکن در شهرک طرق در آن فعالیت دارند و ظاهر برخی از قسمت‌های شهرک را از صنعتی به ضایعاتی تغییر داده‌اند. از همان ابتدای ورودمان به شهرک، کودکان کیسه به دوش قد و نیم قد را دیدیم که به هر جایی سرک می‌کشیدند تا ضایعات را جمع کنند. وارد یکی از انبار‌ها شدیم، سوله‌ای که تا سقفش پر از زباله بود. کودکان و نوجوانانی در گوشه‌ای ایستاده بودند تا بارشان را تحویل بدهند.

در میان آن‌ها چشمم به اسماعیل افتاد، کودکی که ۳ سال در حاشیه میدان بسیج و خیابان فداییان اسلام دست‌فروشی می‌کرد و برای روز جهانی مبارزه با کار کودکان با او گفتگو کرده بودیم. بعد از خوش و بش دوستانه با او متوجه شدم ۲ سال است که دست‌فروشی را رها کرده و برای تأمین هزینه‌های خانواده‌اش به جمع‌آوری ضایعات روی آورده است. او درباره دلیل انجام کارش گفت: «دست فروشی کار پراسترسی بود و تازه سرمایه زیادی هم لازم داشت که ممکن بود آن را به راحتی از دست بدهم. به پیشنهاد پدرم که دچار معلولیت است دست فروشی را رها کردم و به این کار مشغول شدم. این کار کثیف است و ممکن است بیمار شوم، اما بهتر از دست‌فروشی است.

سرمایه‌اش یک کیسه است که روی دوشت می‌اندازی و راه می‌روی. درآمدش نیز از دست‌فروشی بهتر است و حداقل روزی ۵۰ هزار تومان درآمد دارم. حتی پدرم با وجود معلولیتی که دارد در کار تفکیک ضایعات انباری که من به آن ضایعات می‌برم مشغول به کار شده است. در کنار تمام این مزایا مشکلاتی هم دارد که مهم‌ترینش به خطر افتادن سلامتی است. سال گذشته پشه سالک من را نیش زد و ردش هنوز روی صورتم مانده است.»

دوستی‌ام با اسماعیل سبب شد تا دیگران هم به من اعتماد کنند و حرف بزنند. کودکان زباله‌گردی که پس از گفتگو متوجه شدم غیربومی شهرک طرق و اطراف آن هستند. بیشتر به‌طور خانوادگی فعالیت دارند و مسئولیت اداره آن‌ها برعهده پسر بزرگ خانواده است. حمیدا... که نامش را هم با اکراه بر زبان آورد، سرپرست یکی از همین گروه‌ها بود. او ۱۷ سال داشت و نسبت به بقیه برادرانش که زیر ۱۰ سال سن دارند در کار جمع‌آوری ضایعات باتجربه‌تر بود. او درباره جمع‌آوری ضایعات گفت: «وقتی در شهرک طرق ساکن شدیم به مدرسه رفتم، اما سنم در کلاس بیشتر از دیگران بود سایر دانش‌آموزان مسخره‌ام می‌کردند. به ناچار تا کلاس سوم درس خواندم و بعد مدرسه را رها کردم و از ۸ سال پیش برای تأمین هزینه‌های زندگی خانواده ۹ نفری‌ام به جمع کردن ضایعات مشغول شدم. پس از چند سال سه برادر کوچک‌ترم برای کمک به من اضافه شدند.»

حمیدا... و برادرانش از محلات مرکزی شهر دوری می‌کنند و به سایر دوستانش نیز این توصیه را می‌کردند. او درباره نقاطی که هر روز کیسه به دوش برای پیدا کردن ضایعات طی می‌کنند توضیح داد: «از چند سال پیش دیگر کار کردن در شهر سخت شد به همین دلیل به همراه دوستانم هر روز ابتدا به روستای ده غیبی و پس از آن به شهرک صنعتی طرق می‌رویم. وقتی کیسه‌های خود را پر کردیم به انبار ضایعاتی می‌آوریم که با صاحبش دوست هستیم و خوش حساب است.» درآمد زیاد این کودکان دلیل اصلی روی آوردن آن‌ها به زباله‌گردی است. حتی بسیاری از خانواده‌های غیربومی فرزندان خود را مجبور به انجام این کار می‌کنند. حمیدا... درباره درآمد خود و سایر کودکان زباله‌گرد توضیح داد: «با وجود اینکه هزاران نفر در این کار فعال هستند، اما خداوند برای همه ما روزی می‌رساند. از کودکان ۵ سال به بالاتر که در اینجا کار می‌کنند حداقل روزی ۵۰ هزار تومان درآمد دارند. من نیز تنها از طریق جمع‌کردن فلزات و لاک به طور میانگین روزی ۱۰۰ تا ۲۰۰ هزار تومان درآمد دارم که در ماه حدود ۵ میلیون تومان می‌شود. جوان‌ها و بزرگ‌تر‌ها که خرید و فروش کلی می‌کنند، درآمدشان بسیار بیشتر است و حتی در ماه به ۲۵ میلیون تومان می‌رسد.»

 

لازمه انبار دسترسی آسان به بار

وقتی نیرو‌های خدمات شهری با حکم قضایی وارد انبارش در شهرک صنعتی طرق شدند، هیچ راه فراری نداشت و نمی‌توانست کاری انجام دهد. مالک این انبار که همه او را کاظم صدا می‌زنند، تا ۲ سال پیش در خیابان صاحب الزمان (عج) شهرک طرق فعالیت می‌کرده و توانسته از همین فرصت استفاده کند و با گروه‌های زباله‌گرد غیربومی در آنجا ارتباط برقرار کند، اما به دلیل مجاورت انبارش با منازل مسکونی توسط شهرداری مجبور به جابه‌جایی می‌شود. با وجود تذکر شهرداری منطقه ۷ او همچنان ارتباطش را با زباله‌گرد‌ها حفظ می‌کند. کاظم درباره کودکان زباله‌گردی که با او همکاری می‌کنند گفت: «حدود ۲۰ نفر برای من ضایعات می‌آورند که بیشتر آن‌ها کودکان ۶ تا ۱۵ سال هستند. برای هر کیلو ضایعاتی که آن‌ها برای من می‌آورند حدود ۳ هزار تومان می‌دهم و خودم این ضایعات را بین ۳۵۰۰ تا ۴۰۰۰ هزار تومان به طور کلی می‌فروشم. کارتن و کاغذ‌ها را به محله ساختمان و پلاستیک‌ها را به مهدی‌آباد می‌بریم. آهن‌آلات را نیز از کارخانه‌جات و ریخته‌گری‌های استان می‌آیند و از ما می‌خرند.»

وقتی به او یادآور شدند که قبلا هم تذکر گرفته؛ پاسخ داد «انبار باید در محلی باشد که دسترسی راحتی به بار داشته باشد، چون بسیاری از زباله‌گرد‌ها حاضر نیستند مسافت زیادی را تا انبار‌های ضایعات خارج شهر طی کنند. خودم زمانی که در طرق بودم کارم رونق بیشتری داشت، اما الان رونق کارم کمتر شده است.»
این پنجاهمین انبار ضایعاتی بود که طی ۳ روز کاری و با حضور ۱۶ کارگر خدمات شهری پلمب شد، اما به طور حتم این افراد کارشان را در جایی دیگر و با روشی متفاوت ادامه خواهند داد.

 

سوزاندن کابل با فاکتور

فعالیت ده‌ها انبار ضایعات در شهرک صنعتی طرق مشکلات زیادی از جمله خرید و فروش اقلام سرقتی، معضلات بهداشتی و زیست محیطی برای این شهرک به وجود آورده و منظره زشتی به شهرک بخشیده است. برای کاستن این مشکلات هیئت امنای شهرک صنعتی طرق اقدام به سامان‌دهی این انبار‌ها کرده‌اند. محمد پوریان، رئیس هیئت امنای شهرک صنعتی، درباره فعالیت انبار‌های ضایعاتی می‌گوید: حدود ۸ سال پیش به مرور شاهد ایجاد و گسترش انبار‌های ضایعاتی در شهرک صنعتی طرق بودیم. این انبار‌ها مشکلات زیادی برای شهرک به وجود آورده‌اند. آن‌ها در تمام مدت مشغول سوزاندن انواع کابل‌ها و سیم‌ها بودند تا فلزاتشان را استخراج کنند که این کار موجب آلودگی زیست محیطی و نارضایتی کسبه شده بود.

علاوه بر این شاهد خرید و فروش اقلام سرقتی بودیم برای همین تلاش کردیم با سامان‌دهی این مراکز کمی از مشکلات آن‌ها بکاهیم. مدیر هیئت امنای شهرک صنعتی طرق ادامه می‌دهد: ما از صاحبان انبار‌ها تعهدنامه‌ای گرفتیم که آن‌ها را ملزم می‌کند تنها از ساعت ۲۲ تا ۲۴ سیم‌ها را آن هم با ارائه فاکتور خرید و در حضور مأموران انتظامات ما به شکلی که خطری نداشته باشد بسوزانند. پوریان اضافه می‌کند: امروز متأسفانه انبار‌های ضایعات دیگر بخشی از شهرک شده‌اند و ما هر روز شاهد حضور صد‌ها کودک غیربومی در شهرک برای جمع‌آوری ضایعات و همکاری با آن‌ها هستیم. برآورد ما این است که حدود ۴ هزار نفر که بخش زیادی از آن‌ها را افراد غیربومی تشکیل می‌دهند به‌طور مستقیم و غیرمستقیم در این انبار‌های ضایعات به فعالیت مشغول هستند.

 

تأسیسات شهری را هم می‌برند

عبدالحسین نورآوران، دبیر پیشگیری از وقوع جرم شورا‌های اجتماعی محلات منطقه ۷، انبار‌های ضایعات را عامل بروز مشکلات بسیاری از جمله زمینه‌ساز وقوع جرم می‌داند. نورآوران می‌گوید: انبار‌های ضایعات چیزی به‌جز مشکل برای شهر و شهروندان ندارند. آن‌ها بهداشت عمومی را به خطر می‌اندازند. ما شاهد این هستیم هر جا این مراکز هستند تا ده‌ها متر آلودگی بروز می‌کند. علاوه بر این متأسفانه انبار‌های ضایعات باعث جرم‌خیز شدن منطقه مجاورشان می‌شوند. ما شاهد هستیم حتی کودکان اشتیاق دارند با بردن یک وسیله به این انبار‌ها از مالک آن پولی بگیرند. وسیله‌ای که می‌تواند تأسیسات شهری باشد در صورتی که کودک سارق نیست. همین‌طور ما شاهد خرید و فروش مواد مخدر و تردد افراد خلافکار و معتادان به این انبار‌ها هستیم. نورآوران تنها راه‌حل ممکن را همکاری مردم و سازمان مپ شهرداری می‌داند و می‌افزاید: راه حل، مشخص کردن یک منطقه در بیرون شهر برای فعالیت انبار‌های ضایعات است، اما بهتر از آن، این است که شهرداری با فعال کردن بیش از پیش سازمان پسماند کاری کند تا مردم ضایعات خود را از در منزل به این سازمان تحویل دهند.
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->