شهرآرانیوز

خاطرات

| شهرآرانیوز
آن مرد که بود؟
از دوران بچگی هر موقع که می‌گفتیم کوه، منظورمان رفتن به پینه ور بود.
کد خبر: ۱۳۲۲۰۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۰۹

شهادت باباعلی
زندگی مان را وقف هنر کردیم. از اول ابتدایی رفتیم توی گروه سرود و درحالی که معنی و حتی تلفظ درست خیلی از سرود‌ها را نمی‌دانستیم، آن‌ها را می‌خواندیم.
کد خبر: ۱۳۱۷۹۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۰۷

آن گنج یک روز بین ما پخش می‌شد
تابستان، فصل شصت‌متری بود و البته فصل دشتِ «اسدا...» از سفره توشله و پاسوربازی‌های محل.
کد خبر: ۱۳۱۶۱۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۰۶

نوبرانه پاییز در گرگان
دوسه روزی است شال وکلاه کرده ایم، جامه دان بسته ایم به منظور اینکه پاییز را در گرگان نوبرانه کنیم.
کد خبر: ۱۳۱۶۰۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۰۵

ارثیه مادربزرگ که ارزشش را دیر فهمیدم
یک روز بالاخره دل به دریا زدم، دزدکی قرص‌های خوش رنگ و ریزودرشت را از بسته هایش درآوردم و ریختم توی قابلمه مسی اسباب بازی ام. خودم
کد خبر: ۱۳۱۱۸۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۰۴

تازه کجا شو دیدی؟
مصطفی دوست من است. او مهماندار هواپیماست. من فقط یک بار اتفاقی با مصطفی همسفر شدم، آن هم کجا؟ از جده به تهران.
کد خبر: ۱۳۱۰۲۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۰۲

ما توی صف قد کشیدیم
بعد از این همه سال، هنوز وقتی در جایی می‌بینم مردم توی صف ایستاده اند، اگر وقت داشته باشم، چنددقیقه‌ای می‌روم داخل صف و لذت می‌برم.
کد خبر: ۱۳۱۰۲۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۰۲

خانه‌ای که ماند و خانه‌ای که فروریخت + صوت
پدرم معلم است. سال ۸۱ بازنشسته شد. مبلغی به عنوان پاداش بازنشستگی به او دادند که با آن یک مدرسه غیرانتفاعی راه انداخت.
کد خبر: ۱۳۰۷۴۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۷/۳۰

خاطرات مدرسه
کلاس اول بودم که انقلاب شد. قبل از عید که رفتیم مدرسه، خانم معلم‌ها بی حجاب بودند. بعد عید، چندتایی باحجاب شده بودند.
کد خبر: ۱۳۰۷۴۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۷/۳۰

کوچه یزدی ها، یزدی نداشت
ما ساکن کوچه‌ای بودیم که بعد‌ها تابلوی «چمن ۳۵» خورد سردرش.
کد خبر: ۱۳۰۴۹۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۷/۲۸

ما همچنان بچه مانده بودیم
هر فصلی بازی خودش را می‌آورد. یک دفعه می‌دیدی همه کاغذباد درست می‌کنند و می‌روند تپه‌های اطراف...
کد خبر: ۱۳۰۲۶۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۷/۲۷

آفتاب بی رمق صبح پاییزی
پیرمرد، ایستگاه پارک ملت سوار شد. لاغراندام بود با چهره‌ای آفتاب سوخته. خودش را رساند به جایی از واگن که تراکم کمتری بود؛
کد خبر: ۱۳۰۰۸۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۷/۲۶

آیاتی سرخ، آیاتی نارنجی
حامد عسکری - شاعر و نویسنده
کد خبر: ۱۳۰۰۸۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۷/۲۶

بازی به قصد کشت!
کودکی و نوجوانی ما به دو قسمت قبل از خلق فوتبال و بعد خلق فوتبال تقسیم می‌شد.
کد خبر: ۱۲۹۹۶۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۷/۲۵

درباره دکتر محمود فتوحی، چشم پزشک مشهور مشهد
روایت زندگی پرماجرای قدیمی‌ترین چشم پزشک مشهد که در ۹۴ سالگی بازنشسته شد
کد خبر: ۱۲۹۹۶۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۷/۲۶

دریا نامرده
قاسم رفیعا - شاعر و طنزپرداز
کد خبر: ۱۲۹۵۷۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۷/۲۳

ما از درخت می‌افتادیم
قاسم رفیعا - شاعر و طنزپرداز
کد خبر: ۱۲۹۲۵۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۷/۲۰

پهلوون
راننده سبیل‌هایی جوگندمی و پرپشت داشت و لهجه مشهدی را داش مشتی صحبت می‌کرد. روی داشبوردش چند عکس داشت از تختی، شهید چمران و عکسی قدیمی از جوانی با یک دوبنده کشتی و مدالی دور گردن که شباهت فراوانی به آقای راننده داشت.
کد خبر: ۱۲۹۰۴۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۷/۱۹

خلاصه یک داستان طولانی!
قاسم رفیعا - شاعر و طنزپرداز
کد خبر: ۱۲۸۸۵۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۷/۱۸

کوچه منبرگلی، تکه دلپذیر تاریخ
بازار بزرگ بخش باقی‌مانده یکی از قدیمی‌ترین بازار‌های ایران یعنی بازار تاریخی مشهد بود. وجود مدارس دودر و پریزاد و نیز مسجد گوهرشاد، گواه این ادعاست که قدمت بازار به پیش از دوره تیموریان می‌رسد و این بنا‌ها در دوره تیموریان، در سال‌های پایانی قرن هشتم شمسی در مجاورت آن احداث شده است.
کد خبر: ۱۲۸۸۴۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۷/۲۶

پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->