تشدید نظارت بر اتاق‌های فرار تهران دستگیری متهم‌به‌جعل مهر‌های ادارات در مشهد شانه کردن مو چه تاثیری در سلامت و زیبایی آن دارد؟ رفع تندی غذا با چند راهکار ساده عوارض روانی سقط جنین روی مادر نقش موثر مامایی در کاهش آمار سزارین و افزایش زایمان طبیعی پوسیدگی‌های دندانی و افت عملکرد مغز و قلب | بیماری‌های دهان با بروز برخی سرطان‌ها ارتباط دارد هشدار! تزریق این دارو فقط باید در بیمارستان انجام شود آموزش عبور و مرور در خیابان را  از  خردسالی شروع کنیم آنچه باید درباره غذا‌های کنسروی بدانید دستگیری سارق حرفه‌ای موبایل با پوشش زنانه در مشهد + عکس تداوم توزیع شیر مدارس خراسان رضوی در سال آینده شکایت آموزش و پرورش علیه یک سریال نمایش خانگی چرا زوجین اغلب بعد از ۸ سال زندگی مشترک از هم جدا می‌شوند؟ سرگذشت تلخ زنی در مشهد که به تله مرد شیطان صفت افتاد بازسازی صحنه سقوط و مرگ مشکوک جوان ۱۷ ساله در مشهد جوان مرگ مغزی در مشهد به چهار بیمار زندگی دوباره بخشید (۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳) لغو ۲ پرواز ایلام - تهران به علت شرایط نامساعد جوی (۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳) متناسب‌سازی حقوق بیشترین دغدغه بازنشستگان است
سرخط خبرها

باور کنیم؛ هنوز هم دیر نیست

  • کد خبر: ۷۰۲۰۶
  • ۲۲ خرداد ۱۴۰۰ - ۱۲:۲۵
باور کنیم؛ هنوز هم دیر نیست
فاطمه پاکدامن شبستری - روان درمانگر
گوش کودکان امروز پر است از تهدید، از سرزنش، از نصیحت، و این پرسش مهم همیشه ذهنم را درگیر خودش می‌کند: چرا ما پدر‌ها و مادر‌ها هیچ وقت از این رویه خسته نمی‌شویم؟!

چند درصد از ما دانش لازم برای تربیت فرزندمان را داریم؟ چند درصدمان اگر مشکلی پیش بیاید برای درمانش به درمانگران مراجعه می‌کنیم؟ چند درصدمان مشکل پیش آمده را از خودمان می‌دانیم و خود را ملزم به حل آن می‌کنیم؟
 
وقتی زبانمان زبان طرد کردن و دشمنی است، وقتی کودکمان صبح تا شب برچسب گستاخ، قلدر، قدرنشناس، بی ادب و ... می‌خورد و بوسیدن و عشق ورزیدن برایش آرزو می‌شود، چه انتظاری باید داشت؟

آری این‌ها هم نوعی کشتن است، در کمال بی خیالی، بی خیالی‌ای که در پس آن، فلاکتی عمیق و ناامیدی‌ای عمیق‌تر خفته است. بیشتر که دقت می‌کنم، می‌بینم قصه به همین جا هم ختم نمی‌شود. برخی راحت‌تر از این‌ها هم فرزندکشی می‌کنند.
 
منظورم آن‌هایی است که هیچ دانشی درباره تربیت فرزندشان ندارند و آخر سر هم که به در بسته می‌خورند، کودکشان را هیولا می‌خوانند، آن‌هایی که با فشار، تنبیه و تهدید می‌خواهند مؤدب ترین، درس خوان‌ترین و داناترین بچه‌های دنیا را داشته باشند، آن‌هایی که آرزو‌های گمشده شان را در آینده فرزندانشان جست وجو می‌کنند و به دنبال دور از انتظار‌ترین لذت‌ها و غرور‌های دنیایی در بچه هایشان هستند.
 
چند درصد از دکتر‌ها و مهندس‌های امروزی از شرایطی که دارند و آنچه هستند راضی اند؟ مگر این‌ها همان شاهکار‌های شما پدر‌ها و مادر‌ها نیستند؟ آیا تاکنون با خودتان فکر کرده اید با این جامعه چه کرده اید؟ این جامعه محصول آرزوها، خواسته‌ها و تربیت‌های شماست.
 
دقیق به اطرافتان نگاه کنید. کودکان نگران اند، عصبی اند، افسرده اند، غذا نمی‌خورند، اما خوب ناخن می‌جوند، آن هم فقط به دلیل رفتار اشتباه شما. کودکانمان تاوان چه چیزی را می‌دهند؟ آیا آن‌ها این زندگی را می‌خواستند؟ اصلا چرا باید برای کودکی این پرسش پیش بیاید: «اگر من هم بزرگ شوم، پدر و مادرم مرا می‌کشند و تکه تکه‌ می‌کنند؟»
 
کاش می‌دانستیم با این رفتارهایمان چه آسیب‌هایی به آن‌ها می‌زنیم و پیامدش چیست. کاش دوره دست روی دست گذاشتن هایمان تمام می‌شد. کاش باورمان می‌شد که هیچ کودکی همین طوری بزرگ نمی‌شود. کاش می‌دانستیم دوره کودکی حساس‌ترین سال‌های زندگی هر فرد است. کاش خستگی امانمان را بریده بود تا جور دیگری به آن نگاه می‌کردیم. کاش قدری هم تجربه زندگی سالم و جامعه سالم را می‌داشتیم تا آرزویش کنیم. کاش باور کنیم هنوز هم دیر نیست.
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->