«عیسی بخشی» آخرین بازمانده بخشی‌های کرمانج خراسان شمالی درگذشت + علت فوت صداوسیما یکی از بهترین‌هایش را از دست داد فیلم‌‌های سینمایی امروز تلویزیون (جمعه ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳) «لالایی» در شبکه نمایش خانگی | عمو پورنگ بازیگر شد سریال جدید «رخنه» درباره امنیتی‌ترین عملیات نفوذ + زمان پخش ماجرای عجیب آهنگ «تنهاترین عاشق» که به نام فریدون فروغی دست‌به‌دست می‌شود! + فیلم چرا تکرار «پایتخت ۶» پخش نمی‌شود؟ روایت پردیس پورعابدینی از سکانس ملاقات شرعی با شهاب حسینی در «گناه فرشته» + فیلم برگزاری گردهمایی کارشناسان روابط عمومی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان سراسر کشور در مشهد مقدس بازیگر فیلم سینمایی «اخراجی‌ها ۲»: روش تدریس تام‌کروز در «تاپ‌گان» متعلق به یک خلبان ایرانی است خانه انیمیشن UP در دنیای واقعی + فیلم و عکس معاون وزیر فرهنگ: سابقه ایران و عراق در حوزه فرهنگ و ارتباطات درخشان است درباره زنده یاد حسن حامد، نمایشنامه نویس و کارگردان فقید مشهدی| خاموشی در اوج درخشش کاش سریال بود! | درباره «مست عشق»، فیلم مهم حسن فتحی بازدید هیأت رسانه‌ای ایران از مؤسسه العلمین عراق + تصاویر ویژه‌برنامه «کوی محبت» در شب شهادت امام جعفر صادق (ع) + زمان پخش فیلم‌های سینمایی تلویزیون برای تعطیلات آخر هفته (۱۳، ۱۴ و ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳) + زمان پخش و خلاصه داستان تعطیلی سینما‌های مشهد به مناسبت شهادت امام‌جعفر‌صادق‌(ع) ناگفته‌های پردیس پورعابدینی درباره «فرشته» ستاره‌بازی
سرخط خبرها

آیاتی سرخ، آیاتی نارنجی

  • کد خبر: ۱۳۰۰۸۲
  • ۲۶ مهر ۱۴۰۱ - ۱۴:۱۷
آیاتی سرخ، آیاتی نارنجی
حامد عسکری - شاعر و نویسنده

شام را خورده ایم. بچه‌ها باید زود بخوابند تا فردا برای مدرسه بتوانند راحت بیدار شوند. شستن ظرف‌ها با من است. نفیسه فایلی دارد که باید ویرایش کند و برساند به ناشر. می‌رود توی اتاق، پشت میز کارش. بچه‌ها می‌خوابند.

آب جوش است. یک چای می‌گذارم تا دم بکشد. شستن ظرف‌ها هم تمام است. صبح توی یک ماجرای کاری با یک مجموعه بحثم شده است و از دستشان دلخورم. مانده ام بگویم از این کارشان دردم آمده و کم توقعی ام شده است یا نه.
گفتنش معایبی دارد و نگفتنش معایبی. از صبح دارم بالاوپایین می‌کنم و نتیجه‌ای دست نمی‌دهد. ظرف‌ها تمام می‌شود. چای را می‌ریزم. یک نبات چوب دار می‌اندازم داخلش و می‌نشینم جلوی تلویزیون. خب، طبیعتا شبکه مستند.

عاشق مستند هستم؛ مستند طبیعت و حیات وحش چه بهتر! شانسم گرفته است. یک مستند با قاب‌های شاهکار درباره روباه ها؛ گونه جانوری بی نظیر و بامزه‌ای که معروف است به دودره باز و مکار. براق می‌شوم ببینم درباره این خاصیت روباه‌ها هم چیزی می‌گوید یا نه. مستند دارد خوب پیش‌ می‌رود.

قاب‌های محشری دارد و متنی هم که گوینده رویش می‌گوید، جذاب است و کشش و ریتم دارد. مسیر مستند می‌رسد به بیماری‌های روباه‌ها و بعد با پزشک روباه‌ها گفتگو‌ می‌کند.

وسط گفت وگوست که ناگهان یکی دوان دوان وارد بیمارستان روباه‌ها می‌شود و یک روباه نارنجی قشنگ توی بغلش دارد. حیوان بیچاره پایش توی فنس‌های بغل جاده گیر افتاده و هرچه بیشتر تقلا کرده است که رها بشود، مفتول فنس بیشتر کشیده شده است و پایش خون چکان و شکسته است.

دکتر، روباه را روی میز معاینه می‌گذارد و با گاز استریل خون را پاک می‌کند. اینجای فیلم است که ناگهان میخکوب می‌شوم. از صبح دنبال نشانه‌ای بودم که بگویم یا نه؛ که داد بزنم که آخ بگویم یا نه و طبیعت یا بهتر بگویم خالق طبیعت جوابم را می‌دهد. گوینده مستند جمله را می‌گوید و با طعم گرم و معطر چای، نرم نرم می‌بلعمش و تا به جانم بنشیند، گوینده می‌گوید: از دکتر می‌پرسم من سگ دارم. سگ وقتی زخم می‌خورد یا جایی اش می‌شکند، خیلی تقلا دارد و زوزه و ناله می‌کشد.

ولی این روباه خیلی آرام است و قشنگ دل سپرده است به درمان. پزشک لبخند می‌زند و می‌گوید: روباه که زخم می‌خورد، نه تکان می‌خورد و نه ناله می‌کند؛ چون ناله کردن یعنی خبر کردن همه که آی‌ی ی! من دارم درد می‌کشم. بدنم ضعیف شده است. دارد خون از من می‌رود و این در جنگل یعنی اینکه دشمنان من بیایید. بیایید و کار را تمام کنید.

چای دوم را می‌ریزم. بقیه مستند را ول می‌کنم و می‌روم توی تراس. از صاحب نشانه تشکر می‌کنم که گاهی زخم پای روباهی در کانادا می‌شود یک آیه از سمت خدا برای تو در تراس آپارتمانی حوالی میدان انقلاب در تهران.
به قلم میرزاابراهیم خان شکسته نویس

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->