زلزله اردبیل را لرزاند (۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۳) ارز ویژه سفر حج در خراسان رضوی از فردا کجا توزیع می شود؟ + آدرس جنازه چهار نفر در یک مجمتع مسکونی در خرم آباد کشف شد آغاز عرضه ارز ویژه سفر حج از فردا (۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۳) ارسال اطلاعات نسخ دارویی بیمه‌شدگان تامین اجتماعی برای پرداخت بیمه‌های تکمیلی پبش‌بینی هواشناسی خراسان‌رضوی و مشهد (۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۳) | آغاز روند نسبی افزایش دما از امروز در استان جزئیات افزایش حقوق، عائله‌مندی و حق‌مسکن بازنشستگان تأمین‌اجتماعی اعلام شد | افزایش حقوق‌های اردیبهشت چقدر است؟ فرصت دانشگاهیان برای ثبت نام یارانه اعتباری خرید کتاب + جزئیات کلاهبرداری هزار میلیاردی از ۱۴۶ نفر در پوشش پیش‌فروش خودرو در کرمانشاه (۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۳) رئیس پلیس راهور فراجا: رقم جرائم رانندگی فعلا تغییر نکرده است تا پلیس + ۱۰ نروید؛ آنلاین خلافی بگیرید! کاهش آمار ازدواج به‌دلیل پیری جمعیت | افزایش زایمان زیر ۲۴ سال دستگیری ۳ شکارچی غیرمجاز در مشهد (۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۳) ویدئو | اعتراف متهمان شبکه‌های فریب و قاچاق دختران در پرونده «سرویس اسکورت» دستگیری زن سارق طلا از کودکان در بیمارستان‌های مشهد + عکس ادامه واریز مستمری و حقوق بازنشستگان تامین اجتماعی | زمان دقیق پرداخت معوقات حقوق فروردین مشخص شد خسارات ناشی از بارش‌های اخیر در خراسان‌رضوی بیش از ۷۵۰ میلیارد تومان است انفجار شدید ساختمان مسکونی در خیابان قائم احمدآباد مشهد + فیلم و جزئیات (۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۳) آغاز ثبت‌نام متقاضیان تسهیلات سرباز ماهر در چند روز آینده + جزئیات و شرایط مورد نیاز مشمولان هوای کلانشهر مشهد امروز سالم است (۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۳)
سرخط خبرها

اگر آقای همسایه نبود

  • کد خبر: ۲۰۳۷۲۳
  • ۱۶ دی ۱۴۰۲ - ۱۰:۳۹
اگر آقای همسایه نبود
اینکه یک آقای همسایه آن قدر احساس مسولیت می‌کند که با لباس تنش آتش خانه همسایه را خاموش می‌کند که زودتر فروکش کند و خسارت بیشتری پیش نیاید چیزی نیست که به این راحتی‌ها فراموش کرد.

یک هفته‌ای می‌شد مهتابی توی هال مدام چشمک می‌زد. برای اینکه نسوزد حواسمان بود روشنش نکنیم تا ببینیم کی عمرش تمام می‌شود. وسط هفته بود. یادم آمد چند قلم لوازم توی یخچال نیست و باید به خرید بروم. دخترم از مدرسه آمده و خواب بود. بدون اینکه بیدارش کنم در را بستم و رفتم. نمی‌دانم چرا دلم شور افتاد.

مثل وقتی که نوزادی در خانه باشد و مادر مجبور است تنهایش بگذارد. یکی دو بار برگشتم در هال را باز کردم و به خانه نگاهی انداختم. با خودم گفتم شیر گاز که بسته است کلید هم که همراهم هست.

تلفن همراه توی کیفم است. پس مشکلی نیست. در را بستم و رفتم. در فروشگاه مشغول خرید بودم که تلفن همراهم زنگ خورد. از خانه بود. آن سوی خط دخترم گریه می‌کرد.

سعی کردم آرامش کنم نفسش بالا نمی‌آمد. کمی آرام‌تر که شد بریده بریده گفت: مامان، خانه آتش گرفته. نفهمیدم چطور خرید‌ها را گوشه‌ای انداختم و دویدم. تلفن قطع شد. دوباره تماس گرفتم، اما پاسخی در کار نبود. توی راه بودم که آقای ریحانی رئیس ساختمان تماس گرفت و گفت آتش را خاموش کرده است و خواست تا برق کار نیامده چراغی روشن نکنیم. گفت که نگران دخترت هم نباش در خانه همسایه جایش امن است. خدا می‌داند چطور خودم را به خانه رساندم. بوی پلاستیک سوخته توی راه پله پیچیده بود.

دست و پاهایم می‌لرزید. تا کلید را توی در چرخاندم دخترم از خانه همسایه آمد بیرون و به طرفم دوید و زد زیر گریه. جای سوختگی روی دیوار سیاه شده بود. چند قاب عکس هم سوخته بود. کمی که اوضاع عادی شد فهمیدم دخترم مهتابی را روشن کرده و جرقه زده و آتش گرفته است. او پای برهنه خودش را به طبقه بالا رسانده و از مدیر ساختمان کمک خواسته بود.

آقای ریحانی هم آتشی که از مهتابی زبانه می‌کشید را خاموش کرده بود. لباس آقای همسایه به خاطر سوختگی مچاله شده بود. برق کار آمد و همه چیز روبه راه شد. جای سوختگی روی دیوار هم رفت، اما اگر همسایه‌ای برای کمک نبود چه می‌شد؟ اینکه ما در آپارتمان زندگی می‌کنیم این مزایا را دارد و از آن بی خبریم. آن روز فهمیدم آدم‌های توی یک آپارتمان از خانواده به هم نزدیک ترند. اگر بنا می‌شد برادرهایم به دادم برسند صدبار آن خانه و لوازمش خاکستر شده بودند و معلوم نبود چه برسر دخترم می‌آمد.

اینکه یک آقای همسایه آن قدر احساس مسولیت می‌کند که با لباس تنش آتش خانه همسایه را خاموش می‌کند که زودتر فروکش کند و خسارت بیشتری پیش نیاید چیزی نیست که به این راحتی‌ها فراموش کرد. کاش یادمان باشد در بزنگاه‌های این چنینی تنها همسایه است که به داد همسایه می‌رسد.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->